یادداشت میهمان؛

« شرافت انسانی» در دنیای سرمایه‌داری بیگانه است

دنیای سرمایه‌داری کاری به شرافت انسانی ندارد و از مناسبت‌ها فقط جنبه مصرف گرایی‌، تجمل‌گرایی و تکلف گرایی را غالب کرده است، روابط همدلانه انسانی در شهر مبدل به مناسبات اقتصادی و غیرانسانی شده است. شهروندان نسبت به دیگران و حتی خود بیگانه هستند.
تصویر « شرافت انسانی» در دنیای سرمایه‌داری بیگانه است

سایت خبری پرسون- در روز پنجشنبه که مردم شهر در تب و تاب خرید هدایا برای گرامیداشت روز پدر و‌‌ مرد بودند، در گرانترین خیابان شهر پدر سالمندی را دیدم که به لطف توزیع ناعادلانه امکانات و دسترسی به فرصت‌ها، خصوصی سازی و سودآور کردن کالاهای شایسته زیستن (مسکن، آموزش، بهداشت، بیمه، ورزش و... ) در این سرزمین، یک گونی از ضایعات‌زباله بر دوش داشت و در پی لقمه‌نانی برای همسر و فرزندانش بود، از هیکل سالم و چهره‌ پررنج و جاافتاده‌ش مشخص بود که برای خود و فرزندانش اقتداری دارا بوده ولی قربانی وضعیت موجود شده است.

در پیاده‌رو گام نهاد و قصد خرید کرد که متاسفانه با طرد رهگذران داعیه‌دار اصالت،‌ عدالت، مهربانی، قدردانی، مهرورزی و نوع‌دوستی قرار گرفت، و با کلماتی درخور خود وی را مستحق حضور در آنجا ندانستند، در چشمانش خشم و اشک پدیدار شد و از پیاده رو خارج شد، روزش را گرامی داشتند و رنجش را ارج نهادند.

این‌چنین است که دنیای سرمایه‌داری کاری به شرافت انسانی ندارد و از مناسبت‌ها فقط جنبه مصرف گرایی‌، تجمل‌گرایی و تکلف گرایی را غالب کرده است، روابط همدلانه انسانی در شهر مبدل به مناسبات اقتصادی و غیرانسانی شده است. شهروندان نسبت به دیگران و حتی خود بیگانه هستند.

از مرد بودن و انسان بودنم خیلی خجالت کشیدم از ینکه پیام‌های تبریک روز مرد را برایم می‌فرستند احساس شرم کردم چرا که هیچ کاری برای این‌ وضعیت نکرده ام، در روزگاری که دیگر مردانگی وجود ندارد روز مرد را گرامی داشتن جای بحث دارد.

مردان و زنان بی روح‌ انسانی که در شهر ابزار مصرف هستند و درکی از اصالت انسانی برای‌شان نمانده است و مبدل به مبلغانی برای کالای های صاحبان صنایع شده اند "روزشان مبارک و گرامی باد".

نیک اگر بنگریم وضعیت دهشتناک است باید آنان که برده و اسیر مادی گرایی طراحی شده امروزه نشده اند را در قالب انجمن‌ها، هیات‌ها، تیم و گروههای مردمی دور هم گردآورد.

همواره در این صحرای عاری از همدلی، به‌مردمانی آزاده و با شرافت امید دارم و تعدادشان هم کم نیست بسیاری از آنها را دیده‌ام و می شناسم و خیلی ها را ندیده ام و شاید هیچگاه نبینم و شاید نگذارند ببینم، زیرا بشدت فضا؛ فضای فردگرایی و سرکوب اتحاد جمعی است.

به نظر می‌رسد می‌شود کاری انجام داد زنجیره انسانی به راه‌انداخت با بیان تجارب و زایش ایده‌ها برای عدم طرد انسان‌ها و انسانیت چاره‌ای اندیشید و انسانیت را تداوم بخشید.

باشد که در سکوت نیات ‌نیک و ایده ها را ضایع‌ نکنیم. عاقبتمان آباد.

امیرعلی بابایی

245037