طرح امریکا برای احیای برجام

در جریان سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تهران، راه‌حل خلاقانه‌ای که انتظار می‌رفت، به دست آمد و اکنون یک فرصت سه ماهه برای تلاش در جهت بهره بردن از پنجره‌ای که به نظر می‌رسد در حال گشوده شدن است، حاصل شده است.

به گزارش سایت خبری پرسون، کوروش احمدی در یادداشتی نوشت:

به قول رافائل گروسی، دسترسی بازرسان آژانس کمتر خواهد بود، اما آنها همچنان می‌توانند بر سایت‌های اصلی هسته‌ای ایران که در آنها مواد هسته‌ای تولید می‌شود، نظارت داشته باشند. از جزییات فنی این توافق که بگذریم، مهم این است که این توافق مانع از بروز بحرانی که محتمل بود، شده و در حدی است که آژانس می‌تواند در چارچوب آن کار کند و طرف‌های غربی نیز می‌توانند رضایت نسبی از آن داشته باشند.

مهم‌تر اینکه این «ابهام سازنده» می‌تواند بخشی از تلاش‌ها برای پیگیری پیشنهادی باشد که از سوی اتحادیه اروپا برای مذاکرات غیررسمی بین ایران و 1+5 برای هماهنگ کردن گام‌هایی باشد که ایران و امریکا باید برای بازگشت به تعهدات‌شان ذیل برجام بردارند.

صدور بیانیه مشترک امریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس بعد از نشست مجازی وزرای خارجه آنها در روز پنجشنبه را می‌توان مهم‌ترین اتفاقی دانست که بعد از خروج امریکا از این توافق در اردیبهشت 1398 افتاده است.

این بیانیه گویای دو تحول مهم است: نخست اینکه امریکا مجددا برجام را به عنوان «یک دستاورد کلیدی دیپلماسی چندجانبه» به رسمیت می‌شناسد، دوم اینکه طرحی را که امریکا مدعی بود باید بعد از مشورت با کنگره و متحدان تنظیم کند، از خلال این بیانیه مشترک اعلام کرده و سوم اینکه این بیانیه گویای اتفاق نظر امریکا و سه کشور اروپایی در مورد مسیر پیش‌ رو و طرح پیشنهادی آنها به ایران است. این طرح اگر چه غیرمنصفانه و به نوعی درصدد نقض برجام به شکلی متفاوت است، اما ایجاب می‌کند که تهران نیز مواجهه‌ای پیچیده‌تر و سنجیده‌تر از همیشه با آن داشته باشد. چرا که علاوه بر این 4 کشور، احتمالا شماری از دیگر کشورها نیز با آن همراه خواهند شد.

آنچه هنوز چندان روشن نیست اینکه روسیه و چین که از یک سو تحت فشار برخی کشورهای منطقه قرار دارند و از سوی دیگر با برخورد خصمانه دولت بایدن مواجه‌اند، چه واکنشی خواهد داشت؟ پیشنهاد مذاکره که متعاقب صدور بیانیه مذکور از سوی اتحادیه اروپا مطرح شد و اعلام موافقت سریع امریکا با آن بخش دیگری از طرح پیشنهادی است. فرمتی که برای این مذاکرات طراحی شده، یعنی مذاکرات غیررسمی بین 1+4 با ایران با حضور امریکا به عنوان ناظر یا مهمان در آن، آشکارا به گونه‌ای است که ایران را تشویق به موافقت با آن کند. مذاکرات مشابهی که قبلا در 1394 برای هماهنگ کردن گام‌های لازم برای اجرای توافقات برجام انجام شد، می‌توان کار را تسهیل کند. واکنشی که تاکنون مقامات ایران به طرح پیشنهادی نشان داده‌اند، ازجمله اعلام بررسی امکان مذاکره توسط آقای عراقچی، حداقل نافی عملی بودن آن نبوده است.

موافقت دولت بایدن با مذاکره نیز در شرایطی است که تندروها در امریکا دولت را به نادیده گرفتن حمله ادعایی به یک پایگاه امریکای در عراق متهم کرده و پس گرفتن ادعای عملیاتی شدن مکانیسم ماشه را مساوی با تایید رسمی لغو تحریم‌های تسلیحاتی علیه ایران شمرده‌اند. آنچه می‌تواند بازی را به هم بزند، اصراری است که ظاهرا طرف مقابل برای فرارفتن از برجام دارد. اصرار بر اینکه صرف احیای «برجام قدیم» کافی نیست و «تقویت برجام» یعنی تمدید زمان محدودیت‌های مندرج در آن لازم است، فراتر از آن است که از کانال مذاکرات غیررسمی پیشنهادی از سوی اتحادیه اروپا قابل انجام باشد.

مهم‌تر اینکه بسیار بعید است که تهران اکنون حاضر به مذاکره در «تقویت برجام» باشد. آنچه بیشتر برای تهران غیرقابل قبول می‌نماید، پذیرش مذاکره در مورد برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای است. موافقت تهران با انجام چنین مذاکراتی به معنی موافقت با توافق جدیدی با ماهیتی اساسا متفاوت است که نشانه‌ای از آن وجود ندارد. البته همچنان می‌توان امیدوار بود که در صورت شروع مذاکرات فنی برای هماهنگ کردن گام‌ها یا راه‌حلی بینابینی برای مسائل مورد اشاره به دست ‌آید یا طرفین توافق کنند که چنان مذاکراتی را به زمانی در آینده موکول کنند.

آنچه ممکن است کار را در مقایسه با سال 1394 دشوارتر کرده باشد، تغییر شرایط است. شرایط در منطقه و موقعیت برخی بازیگران منطقه‌ای، شرایط سیاست در امریکا و در ایران و شرایط برنامه هسته‌ای ایران در مقایسه با 5 سال پیش دستخوش تحولاتی شده است. اگر فرض کنیم که این تحولات در کم و کیف پیشنهادهای امریکا و اروپا تاثیر داشته، مناسب است که ایران نیز با توجه به این تحولات ابتکاری متناسب با منافع خود نشان دهد.

منبع: اعتماد

234290

سازمان آگهی های پرسون