سایت خبری پرسون - عکسهایی گنگ و مبهم در فضای مجازی و برخی رسانهها دستبهدست میشوند؛ تصاویر کودکانی که با لباسهای وصلهدار و دست و صورت کثیف، سر در سطل زباله فرو برده تا چیزی برای ادامه زندگی پیدا کنند؛ برخیهایشان هم کنار ترازو نشستهاند. شاید قرار است با دیدن این تصویرها قلبمان جریحهدار شود، اما به عنوان کسی که دوران کودکیام در چنین وضع مشابهی گذشت، باید اعتراف کنم که این تصویر، کلیشهایترین تصویر از «کودک کار» است.
رنجهای کودک کار به چنین موقعیتهای دلخراشی محدود نمیشود. در چنین وضعیتی بودهام و خوب میدانم که عمق فاجعه برای یک کودک کار زمانی هویدا میشود که او پا به نوجوانی، جوانی و میانسالی گذاشته است. به عبارت بهتر تلخترین و سنگینترین آسیبی که در کمین کودکان کار است، در زمانی احتمال بروز دارد که آنها دیگر کودک نیستند.
یکی از مهمترین پیامدهای بلندمدتی که گریبانگیر کودکان کار است؛ اختلالات رفتاری و کمتوانی در کنترل خشم است. تجربههای شخصی خودم، افزون بر مشاهده این گونه اختلالات در دوستان دوران کودکی و نوجوانیام نیز بر این فرضیه صحه میگذارند. با این وجود برای بررسی دقیقتر آین موضوع به سراغ یکی از کارشناسانی رفتم که سالهاست دغدغده بهبود وضعیت فرهنگی کودکان کار را در سر دارد و در این راه به دستاوردهای ارزشمندی دست یافته است. «یوسف آفرینی» که رئیس اداره پیشگیری و ساماندهی آسیبدیدگان اجتماعی شهرداری شیراز نیز است، در این رابطه میگوید: اغلب کودکان کار به دلیل شرایط دشوار زندگی، در مقابل جرائمی چون جرائم خشن آسیبپذیرتر هستند. حتی این کودکان نسبت به دیگران میزان گرایش به اعتیاد بیشتری دارند.
خشم و هیاهوی درون؛ راز تحمل رنج در بیرون
دکتر آفرینی معتقد است: بسیاری از جرمهایی که در دستگاههای قضایی کشور ثبت میشود، مربوط به افرادی است که در دوران کودکی شرایطی چون کودکان کار داشتهاند. مهمترین نگرانی برای آینده کودکان کار، کنترل خشمشان است.
هنگامی که از او پرسیدم بهترین تمهید برای حل مشکلات کودکان کار در بزرگسالیشان چیست، پاسخ داد: امروزه، راهکار نوینی که برای این مسأله در بسیاری از نقاط توسعهیافته دنیا وجود دارد، بهرهگیری از هنر برای تلطیفسازی روحیه کودکان کار است. همچنین باید با روشهای گوناگون این کودکان را به تحصیل و کتابخوانی مشتاق کنیم و از این راه میتوانیم تغییر در سبک زندگی را برای آنها ممکن سازیم، کتاب خوانی برای بچهها، تمرینی برای کسب مهارتهای اجتماعی، تعامل و گفتوگو با دیگران و نیز تمرین و تجربهای برای خوب گوش دادن به شمار میرود؛ همچنین کتابخوانی، داشتههای واژگانی کودکان را افزایش میدهد و آنان را برای خواندن و نوشتن بهتر آماده میکند، از سوی دیگر کتاب خواندن موجب پرورش تخیل و ابتکار عمل در ذهن این کودکان میشود. پژوهشها نشان میدهد برای کم کردن میزان تنش و حفظ آرامش و هنگام مواجهه با مشکلات، خواندن کتاب بیش از شنیدن موسیقی، قدمزدن و نوشیدن چای مؤثر است.
در کمتر از دو دهه پیش، که من و برخی از همسنوسالانم «کودکان کار» به شمار میرفتیم کمتر امید و انتظاری به بالا بردن سطح آموزش و بهبود کیفیت زندگی برایمان وجود داشت؛ امروز اما به همت برخی از کنشگران فرهنگی و اجتماعی، سازمانهای مردمنهاد و برخی از ادارات دولتی وضعیت همانند گذشته نیست. امروزه بسیاری از کودکان کار پس از شناسایی شدن مورد حمایت اداره پیشگیری از آسیبهای اجتماعی استانها قرار میگیرند. واقعیت این است که اگر در کوچه و خیابان کودکی را مشغوب کار دشوار و طاقتفرسا میبینیم باید در نظر داشته باشیم که شمار آنان نسبت به دهه گذشته با سیری شتابان پایین آمده است. با این وجود نباید فراموش کرد که یک معضل اجتماعی، تا زمان ریشهکن شدنش همچنان یک آسیب برای جامعه است.
همچنان که گفته شد، پیامدهای شرایط کودکان کار تنها به کودکی آنها محدود نمیشود و اگر فرهنگسازی صورت نگیرد آسیبهای پرشماری در دوران بزرگسالی به آنها وارد میشود که گرایش به جرایم خشن تنها یک بخش از آن است.
آیا هر کودکی که کار میکند، «کودک کار» است؟!
کودکان کار و خیابانی به دستهای از کودکان زیر 18 سال اطلاق میشود که بخش عمدهای از وقت خود را در خیابانها صرف تکدیگری و فروشندگی میکنند، درحالی که از دیدگاه مجامع بینالمللی کار کردن افراد زیر 18 سال ممنوع است. کودکان و نوجوانان در این سنین باید وقت خود را صرف یادگیری مهارتهای زندگی و اجتماعی کنند. البته این تعریف، معادل مفهومی است که در پژوهشها و تحقیقات به عنوان تعریف کودکان کار ارائه شده . این در حالی است که به گفته مدیرکل بهزیستی فارس، هنوز تعریف دقیقی درباره پدیده کار کودکان وجود ندارد و این سازمان موظف است تعریف دقیقی به تصمیمگیران کلان کشور ارائه دهد.
مدیرکل بهزیستی فارس در این باره میگوید: کودکان کار تنها به سر چهارراهها محدود نمیشود و تا این معضل اجتماعی بخوبی تبیین نشود مداخله چندان فایدهای ندارد.
به باور من سبک زندگی آنچه کودکان کار نامیده میشود نیز به نسبت یکی، دو دهه اخیر تغییر کرده است. برخی از کودکان کار نیز همانند دیگران تحت تأثیر فضای مجازی قرار گرفتهاند و در حالی که به نظر میآید محتاج نان شب هستند، به هر قیمتی یک گوشی هوشمند تهیه کردهاند.
هماکنون آمار کودکان کار ایران بین ۳ تا ۷ میلیون است، اما به دلیل اینکه اغلب کودکان کار هیچ گونه ثبت هویتی ندارند؛ آمار دقیقی در این زمینه نمیتوان ارائه کرد. بافت جمعیتی کودکان کار نیز در هر استان از کشور متفاوت است. بنابر آمار سازمان بهزیستی فارس در سال گذشته تعداد کودکان کاری که در فارس شناسایی شدهاند 321 نفر بوده که 38 نفر از آنان دختر و مابقی پسر بودهاند در این تعداد شناسایی شده 214 نفر غیرایرانی، 25 نفر آنها زیر 6 سال، 50 نفر در سنین 6 تا 11 سال، 114 نفر در سنین 12 تا 14 سال و 32 نفر در سنین 15 تا 18 سال هستند. بنابر آمار ارائه شده از سوی بهزیستی فارس، هماکنون ۹۰ درصد کودکان خیابانی از اتباع خارجی هستند.
کشفینژاد در این باره میگوید: تعداد بسیار کمی از خانوادههای ایرانی کودک خود را به خیابان میفرستند؛ همچنین در بررسی این موضوع باید گفت که تنها کسی که جرمی مرتکب نشده است، کودک است و دیگران باید پاسخگو باشند.
زمانی که مفهوم «ایثار» وارونه میشود!
"تعداد بسیار کمی از خانوادههای ایرانی کودکان خود را برای کار کردن به خیابان میفرستند." این گفته مدیرکل بهزیستی فارس از این جهت اهمیت دارد که پیشتر نیز معاون امور اجتماعی این سازمان در فارس با بیان اینکه بیشتر والدین این کودکان تعهدی نسبت به فرزند خود ندارند، گفته بود: باید فکری به حال این نوع والدین کرد.
به گفته او: امسال به دلیل شیوع کرونا، جمع آوری این کودکان مانند گذشته نبود و به همین دلیل حضور کودکان کار و خیابانی مشهودتر است، البته این مسئله را نباید نادیده گرفت که برخی والدین شغل خود را به دلیل کرونا از دست دادهاند و این موضوع باعث شده تا تعداد بیشتری از این نوع کودکان در خیابان حضور پیدا کنند.
حال باید دید که در دوران پساکرونایی چه دلیلی برای من و دیگری وجود خواهد داشت تا به خاطرات گذشتهمان رجوع کنیم و از کودکان کار حرف به میان آوریم.
سعید دهقانی - فارس