طلاق زخمی بر جامعه پارسی

یادداشت/طلاق پدیده ای شوم که در این شرایط سخت اقتصادی و کرونایی شخص مسئولی یا دستگاهی به آمار راهکاری برای جلوگیری از آن توجه ندارد. راه روهای دادگاه خانواده، شعبه های شورای حل اختلاف و دفاتر ثبت طلاق راوی زوج هایی است که به دلایل مختلفی که در ادامه بیان خواهم کرد  در تلاش برای جدا شدن از یکدیگر هستند. 

سایت خبری پرسون- یکی از سخت بودن تهیه معشیت می گوید و دیگری از خیانت های مجازی، یکی دیگر از درد اعتیاد و ضرب شتم می گوید و آن دیگری از ازدواج سنتی اما عجیب ترشان چشم به بازار دلار و سکه داشته که بی دلیل در سکوت جلوی قاضی تنها می گوید « تفاهم نداریم » حاج آقا زندگی دونفره سخت شده من طلاق می خواهم ! به واحدهای اجرای احکام دادگاه های خانواده که سرمیزنیم مردانی را می بینیم که سنین بین ۲۱ تا ۳۱ دارند. می بینیم که با چهره هایی چروکیده و تلخ قسط سکه را پرداخت و ثبت می کنند. با آنها که سرصحبت را باز می کنیم. یکی از نداری می گوید و ظلمی که در حقش شده و دیگری از دلتنگی که برای زندگی و همسر دارد می گوید این هزینه پرداخت سکه را می توانستیم هزینه پیشرفت زندگی مان کنیم.

آمار جدید ثبت احوال در سال ۱۳۹۸ نشان می دهد که پدیده شوم طلاق که زمینه ساز بسیاری از آسیب های اجتماعی مانند: فقر و فحشا، کودکان کار، زنان بی سرپرست، خودکشی و .... است به موضوعی عادی بدل شده است.

براساس این آمار درسال گذشته ۱۷۴هزار ۸۳۱ طلاق درکشور ثبت شده است. در حالی که تعداد ازدواج ها ۵۳۰ هزار و ۳۳۵ بوده است یعنی میانگین ازدواج به طلاق به یک سوم رسیده است. این آمار و ارقام شوخی و تنها برای گزارش نویسی نیست بلکه زنگ خطر را برای جامعه ما به صدا درآورده است.

اگر بخواهیم آمار را نسبت به سال ازدواج زوجین تفکیک کنیم به عمق فاجعه پی می بریم که تنها می خواهم به طلاق زوج هایی بپردازم که کمتر از یک سال زندگی مشترک را تجربه کرده اند.

ثبت ۱۲ هزار و ۵۷۳ طلاق برای زوج هایی که کمتر از یک سال زندگی مشترک داشته اند. تیرخلاص به جامعه اجتماعی ایران است. دو فرهنگی شدن جامعه خانواده: دختر و پسر مدرن و پدر و مادرهای سنتی، گرانی بار زندگی مشترک به ویژه وقتی به دوش یک نفر تحمیل می شود، شیطنت های مخرب حضور در فضای مجازی، چشم و هم چشمی، دخالت پدر مادر زوجین در زندگی پسر و دختر، توقعات نجومی بعضی از زنان نسبت به درآمد شوهر، تفاهم نداشتن زن و مرد از همان اوایل زندگی و تحمل سالها طلاق عاطفی، خیانت های یک طرفه یا دوطرفه، ازدواج در سنین زیر ۲۰ برای دختران و زیر ۲۵ برای پسران، سرکوب سلیقه و خلقیات و نظرات زوجین در طول زندگی مشترک توسط هر دو طرف، پوشش های نامناسب زن درمقابل تفکر و خلقیات مرد، بی توجهی مرد نسبت به احساسات روحیات زن، تجمل گرایی و..، تمامی این موارد دلایلی برای طلاق در سرزمین مان ایران است. وقتی این موارد و آمار ارقام را به سمع بعضی از مسئولان می رسانیم براحتی برچسب دروغ و تکذیب را بر این مسئله مهم می چسبانند اما راه رو های دادگاه های خانواده و شورا های حل اختلاف خبراز عمق فاجعه می دهد.

در پایان این یاداشت ممکن است که سوالاتی برایمان بوجود بیاید که چرا قانون ازدواج و مهریه اصلاح نمی شود!؟

چرا برنامه ای دقیق و حرفه ای طبق مشکلاتی که بیان شد برای جلوگیری از طلاق اجرا نمی شود؟ طلاق در نظام خانواده و در بچه دارشدن تاثیر بسزایی دارد. با اوضاع طلاق در ایران و بی توجهی به این پدیده و نبود قانون برای سن ازدواج و مهریه تنها مسئله مهم نبودن نظام خانواده در ذهن مسئولین رابرای جامعه بوجود می آورد.

مهدی بیرانوند روژمان

229406

مطالب مرتبط