در گفت‌وگوی پرسون با نویسنده دفاع مقدس مطرح شد؛

کتاب‌های شبه‌روشنفکران به فروش نمی‌رود/ علیه ما جوسازی می‌کنند

نویسنده ادبیات دفاع مقدس گفت: جوسازی‌های رسانه‌ای توسط شبه‌روشنفکرها برای بدنام کردن ادبیات پایداری به دلیل پایین بودن استقبال عمومی از آثارشان است.

سایت خبری پرسون- من در اواخر سال 1370 به دنیا آمدم. درست سه سال پس از امضای قطع‌نامه 598. جنگ ایران و عراق را ندیدم. هر چه تصویر ذهنی از آن دوران دارم را انبوهی از فیلم‌های سینمایی با محوریت دفاع مقدس و همچنین شنیده‌ها به من داده بودند. برای هم‌سن‌وسالان من، و حتی جوان‌ترها چیزهایی که در تلویزیون گفته می‌شد مصداق نوعی تبلیغات سیاسی بود و تصویری که از جنگ به ما ارائه می‌شد نیز واضح و ملموس نبود. به همین خاطر تصمیم گرفتم با ادبیات مکتوب در مورد دفاع مقدس خو کنم چراکه بر این باور بودم نویسنده بیشتر از سینماگر می‌تواند شارح واقعیت‌ها و احساس و عواطف مردم یک دوران باشد. ادبیات سرشتی دارد که از ناخودآگاه آدمی ریشه می‌گیرد. از دیگر فضیلت‌های هنر مکتوب بر هنر بصری این است که نویسنده اثری را می‌آفریند که در یک چارچوب نظری منسجم پی‌ریزی شده است؛ به عبارت بهتر علوم انسانی ذاتی نوشتاری دارند و اگر کسی بخواهد تاریخ و فسلفه و و هنر را به دیگران انتقال دهد بهتر است آن را در متن مکتوب ببیند.


بیشتر بخوانید؛

نویسنده شیرازی در جشنواره جلال خوش درخشید


کتاب‌های «اکبر صحرایی» با موضوع جنگ تحمیلی جزو اولین آثار ادبیات پایداری بود که خواندم. امروز اما پس از سال‌ها توانستم گفت‌وگویی با او داشته باشم تا از زبان خودش نگاهی – گاه نقادانه – به این حوزه از ادبیات داستانی ایران داشته باشیم. البته طیف گسترده آثر وی تنها به حوزه جنگ تحمیلی محدود نمی‌شود؛ روایت زندگی مدافعان حرم و تاریخ شفاهی نیز از شمار موضوعاتی است که صحرایی را دست‌به‌قلم کرده است. به تازگی نیز چاپ ششم «عزیز جهان» روانه بازار کتاب شده است، این کتاب به شرح زندگی یکی از پزشکان خیر استان فارس پرداخته است.

بی‌شک او، یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های ادبی در حوزه دفاع مقدس است و تا کنون بارها موفق به کسب مقام‌ها و جوایز گوناگون شده. تعدادی از آثار وی نیز به دیگر زبان‌ها ترجمه شده است و به جرأت می‌گفت او یکی از سفیران ادبی فرهنگ دفاع مقدس بوده است. آنچه که در ادامه خواهید خواند، گفت‌وگویی صریح و بی‌تعارف در مورد ادبیات جنگ است و به موضوعاتی اشاره دارد که دغدغه و شاید پرسش بسیاری از مردم در زمینه ادبیات دفاع مقدس باشد.

پرسون: به نظر شما برآیند استقبال مردم از داستان‌هایی با موضوع دفاع مقدس زیاد بوده است؟

صحرایی: من معتقدم که ژانرهای ادبی مرتبط با ادبیات دفاع مقدس، چه از نظر کمّی و چه از حیث کیفی در حال حاضر در حال کشیدن جور ادبیات معاصر ما هستند.

با آمار و ارقام نیز می‌توان این را ثابت کرد. از نظر کمی، در حوزه ادبیات دفاع مقدس، مدافعان حرم و انقلاب اسلامی باید دید چه تعداد کتاب چاپ می‌شود و تیراژها را بررسی کرد. رجوع کنید به آمارها و میزان فروش؛ سپس آنها را مقایسه کنید با آثاری که در حوزه ادبیات داستانی و درونمایه‌های روشنفکری. اغلب آنها با چاپ یکم و دوم دیگر ادامه‌دار نخواهند بود؛ این در حالی است که به راحتی یک زندگینامهٔ در سطح متوسطِ شهید یا رزمنده‌ای، به چندین چاپ می‌رسد.

از نظر کیفی نیز من باور دارم که این دست آثار کماکان بر قله ادبیات داستانی و تاریخ شفاهی ایران قد علم کرده‌اند. به جشنواره‌های مختلف نگاه کنید.

درطول چهار دهه اخیر این ژانر تقویت شده است و البته بهتر از اکنون نیز خواهد شد. از سوی دیگر رواج این گونه کتاب‌ها، کمک می‌کند به خوانش دیگر ژانرهای ادبی. کتاب هر چقدر بیشتر به فروش برود، وضعیت کلی مطالعه و سرانه کتابخوانی بالا خواهد رفت. وقتی خواننده‌ای یک اثر دفاع مقدس می‌خواند و لذت می‌برد، با فرهنگ کتابخوانی خو می‌کند و ممکن است یک کتاب دیگر، با یک ژانر متفاوت دیگر را نیز بپسندد و بخواند. به باور من این گونهٖ ادبی هم‌اکنون رنگ و روی ادبیات معاصر کشور است. بهتر است بگویم کمربند نگه‌دارنده آن است. بار ادبیات معاصر ما را این ژانر ادبی بر دوش می‌کشد.

پرسون: بنابر آماری که چندی پیش وزارت ارشاد ارائه داده بود، حدود 30 درصد سرانه خرید کتاب در کشور، آثاری با موضوع دفاع مقدس هستند. با این وجود من معتقدم که این آمار اگر واقعی هم باشد، دال بر این نیست که سرانه مطالعه این‌ کتاب‌ها نیز در همین حد است. واقعیت این است که برخی از نهادهای دولتی متولی این امر، مانند بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس، حوزه هنری و دیگر ادرات و سازمان‌ها با بودجه دولتی این کتاب‌ها را منتشر می‌کنند، خودشان هم آن‌ها را خریداری می‌کنند. بخشی از این کتاب‌ها توسط مردم خریداری می‌شوند، اما تا جایی که بررسی کرده‌ام تعداد زیادی از آن‌ها نیز در همایش‌ها و مراسم به شرکت‌کنندگان اهدا می‌شود. حال، کسی که چنین کتابی را از سوی یک نهاد دولتی در جشن یا مراسمی هدیه گرفته، تفاوت دارد با کسی که به کتابفروشی مراجعه می‌کند و یک کتاب را می‌خرد. مقصودم این است که خریدار کتاب می‌تواند سنجه و معیار مناسب‌تری باشد برای ارزیابی سرانه مطالعه یک گونه خاص از ادبیات داستانی. درست است؟

‌صحرایی: البته که برخی کتاب‌ها از سوی دولت پشتیبانی شدند و پس از مدتی از چرخه بازار کتاب محو شدند. اما واقعیت در حالت کلی چیز دیگری است. اگر بخواهم کارهای خودم را مثال بزنم،

بسیاری از آثارم بدون حمایت دولت به چاپ‌های پانزدهم نیز رسیدند و اینها کتاب‌هایی بودند که توسط مردم خریداری شدند. قطعا کتاب‌های دیگر در همین ژانر نیز همین وضعیت را داشته‌اند. من معتقدم که این جوسازی‌های رسانه‌ای که شما به آن اشاره کردید توسط شبه‌روشنفکرها ایجاد شد؛ برای اینکه خودشان از نظر تیراژ آثارشان عقب هستند.

بسیاری از آثارم بدون حمایت دولت به چاپ‌های پانزدهم نیز رسیدند و اینها کتاب‌هایی بودند که توسط مردم خریداری شدند. قطعا کتاب‌های دیگر در همین ژانر نیز همین وضعیت را داشته‌اند. من معتقدم که این جوسازی‌های رسانه‌ای که شما به آن اشاره کردید توسط شبه‌روشنفکرها ایجاد شد؛ برای اینکه خودشان از نظر تیراژ آثارشان عقب هستند.

همین دیروز که چاپ ششم کتاب «عزیز جهان» بیرون آمد هیچ نهادی نخرید. این مردم بودند که به کتابفروشی‌ها مراجعه می‌کردند و می‌خریدند.

در طول این چهل سال اخیر، 25 سالش را به طور حرفه‌ای قلم می‌زنم و سی اثر دارم. نزدیک به 500 هزار نسخه از آثار من تک‌فروشی شده‌اند. هیچ کدام هم تبلیغِ مسابقه‌ای، یا تاکید مقامی را که پیشنهاد شود این کتاب را بخوانید نداشته.

پرسون: یکی از صحبت‌های شما که در چند سال اخیر در رسانه‌های مختلفی بازنشر ‌شد، این بود که گفته‌اید نبود قانون کپی‌رایت در ایران باعث شده آثار برخی از نویسندگان ایرانی بدون کسب هیچ‌گونه حقی به زبان‌های دیگر ترجمه، و توسط انتشاراتی‌های خارج از ایران چاپ شود.

صحرایی: بله. چون ما در ایران قانون کپی‌رایت را قبول نداریم، این وضع در نهایت به ضرر نویسندگان داخل کشور، و به نفع ناشران برون‌مرزی تمام می‌شود. همچنان که ناشران ایران می‌توانند آثار نویسندگان کشورهای دیگر را بدون اجازه ترجمه و چاپ کنند، بدون اینکه بخواهند حق تالیف پرداخت کنند، دیگر کشورها نیز می‌توانند آثار نویسندگان ایرانی را بدون هیچ پیگیری قانونی نشر کنند؛ چرا که اساسا قانون انحصار کپی‌رایت در مملکت ما وجود ندارد. نویسنده ایرانی است که در این میان متضرر می‌شود. ناشر خارجی می‌تواند آثار نسبتا خوب نویسنده ایرانی را بدون پرداخت پول چاپ کند. قطعا نبود قانون کپی‌رایت در ایران یک مشکل است و دود آن به چشم نویسنده ایرانی می‌رود چرا که اثر بدون اجازه خودش اثرش منتشر می‌شود. دودش در چشم بنده هم رفت. چندی پیش متوجه شدم یکی از کتاب‌هایم تحت عنوان "راز جاویدی و تپه اشلو" که توسط انتشارات ملک اعظم به چاپ چهاردهم بود، در لبنان به زبان عربی ترجمه شده است و با تیراژ بسیار بالا دارد پخش می‌شود. این در حالی بود که من اصلا خبری از این ترجمه نداشتم. وقتی پیگیری کردم، دریافتم که به دلیل قبول نداشتن قانون کپی رایت در جمهوری اسلامی ایران از هیچ طریقی نمی توانم پیگیری کنم. در نهایت رابطی را پیدا کردیم که باعث شده بود آن کتاب دست ناشر خارجی برسد. رابطه هم جوابگو نبود. نهایتا چیزی دست ما را نگرفت.

باید تخصصی روی این موضوع کار شود، جوری که منافع نویسنده حفظ شود. البته اخیرا یک ناشر از بیروت رمان «حافظ هفت» من را در نمایشگاهی در هندوستان دیده بود و چون ناشر حرفه‌ای بود، با سوره مهر وارد مذاکره شد و قرارداد ترجمه این کتاب بسته شد.

پرسون: از وقتی که در اختیار ما قرار دادید ممنونم.

صحرایی: سپاس از شما و رسانه پرسون.

سعید دهقانی - فارس

225324