سایت خبری پرسون- به احتمال فراوان تا الان دیگر از ماجرای لایو اینستاگرامی با محتوای جنسی پسر ۱۴ ساله و یکی از خانم های شاخ اینستاگرام مطلع شده اید یا آن را دیده اید. همان کلیپی که پای وزیر جوان ارتباطات را هم به میدان کشاند و گفت که باید به آن نوجوان کمک کرد. کلیپی که به گفته آذری جهرمی احتمالا برای تحت فشار دادن اون برای فیلترینگ این همه بولد شده است.
ویدیو آنقدر سریع وایرال شد که حتی منابع رسمی کشور نیز که معمولا نسبت به اتفاقات مجازی، آن هم از نوع جنسیش بی تفاوتند، مجبور به واکنش شدند و عمیقا از عمق فاجعه اظهار تاسف کردند. در تاسف برانگیز بودن آن مکالمه شکی نیست و واکنشهای آن خانم در انتهای ویدیو و اظهار پشیمانیش هم بخوبی نشان میداد که تلاقی دنیای معصوم کودکی با دنیای شهوت زده بزرگسالی نتیجه چندان خوبی نخواهد نداشت حتی برای شاخهایی که شاید جز جذب فالوور به چیز دیگری فکر نمیکنند.
اما اصل ماجرا نه در این مکالمه مستند که در جای دیگریست. هرکسی که طرفدار یا مصرف کننده پروپاقرص محتواهای زرد مَجازیِ مُجاز و غیر مجاز (اینستاگرام ، تلگرام ، لایکی و...) باشد بخوبی میداند چنین محتواهایی حتی با لحنی زننده تر کم نیست. در حجم بالا تولید و بازنشر میشوند و حتی مثل گذشته بی کیفیت یا بی نام و نشان هم نیستند. آنچه ناهنجار و قبیح بود به مدد شکست حریم خصوصی در فضای مجازی تبدیل به هنجار و مطلوب شد و طالب پیدا کرد. جای خیلی چیزها بسیار آرام و بدون جلب توجه عوض شد.
اگر با پدیده ی غیر اخلاقی چالشهای اینستاگرامی برخورد کرده باشید بخوبی با اتمسفر این نوع محتواهایی که بنام زرد تولید میشوند ولی محصولی سیاه دارند آشنا هستید. چالشهای آب یخ و رقص و حرکت های ورزشی را فراموش کنید. صحبت از چالشهاییست که دقیقا پرده های فرهنگی و روانی خانواده را هدف گرفته اند. چالشهایی مثل لخت کردن یکی از اعضای خانواده، اعلام سیگار کشیدن به والدین ، اعلام خبر تغییر جنسیت به والدین ، ارسال پیام جنسی مثلا اشتباهی به یکی از اعضای خانواده خصوصا والدین ، آمادگی خروج از خانه با لباس های زیر یا نامناسب و چندین چند ایده وقیحانه با کلیدواژه خانواده که باید فیلمهایشان را در صفحات شخصی خود به اشتراک گذاشته و دیگران را هم دعوت کنند و بطور عجیبی نیزانجام میشوند !
شاید تعداد کسانی که درگیر این چالشها میشوند به نسبت جمعیت کشور اصلا به چشم نیایند اما این قبح شکنی و انتشار آن بدون هیچگونه هراسی از عواقب روحی و روانی (حتی جنبه های قانونی ، عرفی و شرعی) نه تنها به ترویج این نوع تفکر کمک میکند که کم کم جامعه را نسبت به این پدیده ها اگر همراه نکند ، بی تفاوت یا کم تفاوت میکند.
ویدیوی مورد اشاره وزیر دقیقا نُکِ کوهِ یخی ست که حجم کبیرِ سیاهِ آن کیلومترها زیر آب است. حالا هرچقدر هم تلاش شود آن را بنام محتوای زرد قالب کنند حقیقت این است که خروجی کار خصوصا برای بافت فرهنگی خانواده ایرانی سیاه است. بخواهیم یا نخواهیم حکومت ادمینها آنقدر گسترده و گاها بی پروا شده که براحتی قابل کنترل نیست. این دستگیری های گاه و بیگاه کاربران فضای مجازی توسط پلیس فتا و امثالهم هم اگر کارساز بود قطعا الان باید میز بازی طور دیگری چیده میشد.
تولیدات بی محتوا، سرگرم و سرخوش کننده امروز بیشتر از هر روز دیگری مشتری دارند. هرنوعش را هم میشود مثال زد، از آهنگ و شعر و عکس گرفته تا کلیپ و خبر و شایعه و مصاحبه! به این خروجی های جنسیت زده یا طنز بی مایه ، محتواهای خشونت آمیز و حیوان آزاری و کُری خوانی های مشمئز کننده و هزاران محتوای پوچ دیگر را هم بیفزایید. به لطف هنر کپی پیست و یک گوشی متصل به اینترنت و نهایتا یک وی پی ان، هرچیزی ممکن میشود.
اینکه هرکسی آزاد است آنچه را میپسندد بسازد یا منتشر کند یا مصرف کند یک بحث است و هدف گرفتنِ دانسته یا نادانسته ارزشهای اخلاقی و هنجارهای روانی جامعه آنهم در تمامی سطوح سنی بدون هیچگونه ملاحظه ای بحثی دیگر.
نقش جامعه شناسان ، روان شناسان ، رسانه شناسان، مهندسان فنی ارتباط و انفورماتیک و تمام کسانی که به نحوی با دیدگاه علمی و منطقی وظیفه راهنمایی جامعه را دارند اینجا مشخص میشود. اینجاست که مشخص میشود اگر وزیر ارتباطات و دیگر وزرای کشور از زیر پوست جامعه به واسطه کارشناسان و محققان و تیم های خود مطلع بودند نه تنها از چنین پدیده ای اظهار تعجب و تاسف نمیکردند که اطلاعات و آمار پدیده های مشابه را به پیوست کارهایی که برای کنترل آنها تاکنون کرده اند اعلام میکردند.
حقیقتا والدین و حتی بچه های ما در نبرد بزرگ مجازی تنها هستند و تعداد معدودی از آنها به سواد و کاربرد آن مسلح هستند. کاش تا دیر نشده و سرِ سبزِ نسلهای جدیدتر در محتوای زرد ، سیاه نشده یک گام مهم، جدی و غیر قهرآمیز برداشته شود. کاش دفعه بعد که باز سرِ کوه یخ بیرون زد متولیان امر بدون دستپاچگی اعلام کنند این کارها انجام شد و اکنون این قسمت از نقشه راه هستیم و در فلان تاریخ دیگر اوضاع بهتر خواهد بود. کاش دیگر هیچ نوجوان ۱۴ ساله دیگری چنین ویدیوی تولید نکند.
نویسنده : یادداشت عباس مدحجی