سمیرم _سایت خبری پرسون؛ ابراهیم فارسیمدان نویسنده این مجموعه است و پشت جلد کتاب مینویسد: طایفه فارسیمدان قبل از آمدن به جنوب ایران زمین، به ایمور شهرت داشتهاند. نشان ایمور در سنگ نوشتهها و مقبرههای آنها هویداست.
ایمور یکی از شاخههای قبایل بیست و چهارگانه ترکان اغوز است که به صراحت نمیتوان گفت در کدام محل از نواحی غرب مستقر شدهاند.
اشعاری از سعدی، فرودسی و البته مأذون قشقایی به زبان ترکی در دیباچه کتاب جای گرفته که ابیاتی از آن بسی شنیدنی است.
دنیا اُدنیادر یوخدر اوکسلر
گلِب گردش ِادر لیل و نهاری
دنیا گذرگاه در هر گلَن گچَر
عمرَنگ کاروان در دمادم گچَر
هامودان گچبدِر بیزدن دگچَر
ماذون بیجاچکَر مرگ انتظاری
هدف از نوشتن کتاب زنده نگهداشتن نام طایفه فارسیمدان امروز و ایل ایمور دیروز عنوان شده و در مقدمه به نقل از مالکوم ایکس دارد که «مردم بی تاریخ بی ریشه اند و کودک سرراهی.»
در بخش افسانه تاریخی ترکان از هشت پسر حضرت نوح (ع) و پسر بزرگ آن حضرت بنام «یافث» که ترکی است نام برده شده و سپس افسانه گرگ خاکستری که نشان از زیاد بودن اثر گرگ در بین ترکها دارد را بازخوانی میکند.
ترکها در سال ۱۷۸ هجری خورشیدی از قفقاز به ایران آمدهاند و بخش زیادی از آنها همچون ایل قشقایی در استان فارس سکنی گزیدهاند.
قشقاییها شامل ۶ طایفه بودنهاند که قشلاق را در جنوب ایران و ییلاق را در سمیرم سرحد(این شهرستان در ابتدا از توابع استان فارس بود و امروز تابعه اصفهان است) و بروجن استان چهارمحال و بختیاری میگذراندند.
خانم ماری تز در سال ۱۳۳۰ در بین ایل حضور داشته و گفته است: ایل قشقایی در اصل ۴۴ طایفه و تیره بوده که امروز شمار آنها به ۵۵ رسیده است.
حدود ۶۰۰ سال قبل ایل قشقایی به صورت یک واحد سیاسی، اجتماعی، زیر نظر امیر غازی شاهیلو که از فرماندهان شاه اسماعیل صفوی بود، شکل گرفت. بعدها در زمان شاه عباس صفوی، جانی آقا از نوادگان امیر غازی، اولین ایلخان بر طوایف و عشایر فارس حکومت میکرد.
آن زمان سمیرم مرکز حکومت ایلخانان در ییلاق بوده و مرکز قشلاقی ایل نیز فیروزآباد فارس است.
نخستین گروه از ترکها که به جنوب ایران وارد میشوند ترکانی از طایفه ایمور بودهاند که بعدها به فارسیمدان مشهور شدند. در این دوره تاریخ صفویه شخصیتهایی همچون امام قلیخان و الله وردیخان به ایران خدمتی بزرگ کردند و پرتقالیها را از خاک جنوب و بندر گمبرون بیروان راندند و آن را بندرعباس نامیدند.
قشقاییها حامی کریمخان زند اما مورد غضب آغا محمدخان قاجار بودند. دوران پهلوی بویژه رضاخان شصتچی برای عشایر و قشقاییها روزگار سخت و سیاهی است. در صفحه ۴۰ کتاب نوشتهاند که شاه برای بهروز کردن عشایر به روز متوسل شد و از زمان روی کار آمدن تا زمان سقوطش همواره با ایلها در تضاد بود. نبرد همراه با کشتار و چپاول بیسرانجام معروف به سال غارتی ۱۳۲۲ در سمیرم از جمله همین شورشها و درگیریهای آن دوران سیاه بود.
پسوندآقا که نشان از ترکان عثمانی و آناتولی دارد بویژه در عشایر تیره ماچانلو و اولاد کلانتر مستقر در ییلاق سمیرم بیشتر دیده میشود. همچنین نوشتهاند که ایل ایمور همراه نادر شاه افشار به هندوستان رفتهاند و در دوران امپراطوری صفویه، آنها را برای سرکوب بختیاریها یاری میکنند. در زمان حکومت زندیه نیز گروهی از فارسیمدانها در اردوی کریمخان حاضرند و در مناطق غربی ساکن میشوند.
ایمورها با حدود ۲۵ تیره، یکهتازان مسابقات اسب دوانی دوره صفویه بودهاند. ییلاق اصلی آنها پادنای بزرگ سمیرم و قشلاقشان بخش جمیله شهرستان برازجان استان بوشهر است.
نام و نشان تیرهها در صفحات میانی کتاب گنجانده شده و از بزرگانی همچون ابوالقاسم بیگ فارسیمدان یا عبدالله بیگ مدفون در کربلا، آقا بیگ و مسیح خان فارسیمدان نیز نام و یادی ذکر شده است.
روستاهایی چند از جمله گنجگان، بیده، لُرکش، بارند، شیبانی، دشت بال و ... محل زندگی آنها در جنوب سمیرم اصفهان است.
کوچ و ایل و عشایر واژگانی در هم تنیده اند که داستانی در همین رابطه با چاشنی راهزنی در فصل بهار و در مسیر قشلاق به ییلاق از کامفیروز به سمیرم و پادنا نیز در کتاب جای گرفته است.
برخی رسم و رسومهای ایلی و عشایری هم جالب بودهاند و گاهی اگر عروس خانوادهای دست رد به سینه داماد میزده کار به دعوا و درگیری میکشیده است. ترکها در تیراندازی، قیقاچ زنی و ترکه بازی مهارت داشتهاند و همواره در کوه و بیابان روزگار گذراندهاند.
آنها برای تعلیم و تربیت فرزندان ایل، به ازای هر محصل سالانه یک رأس بره، ۳۶۰ کیلو گندم و ۴۰ تومان پول به مُلا می دادهاند و برخی تیرهها که وضع مالی بهتری داشتهاند بیش از این نیز به مُلا می رسیدهاند.
فاطمه طایی_استان اصفهان