به گزارش پرسون؛ علیرضا داوودنژاد نویسنده، کارگردان و تهیهکننده سینما که سابقه پنج دهه حضور در سینمای ایران را دارد گفت: در حال نوشتن یک سریال با عنوان متل قو هستم؛ این فیلمنامۀ داستانی است که مایه های طنز دارد و از جریانات جاری در زندگی روزمره خانوادگی و اجتماعی الهام میگیرد، برای نمایش در شبکۀ خانگی ساخته میشود.
وی افزود: پس از شیوع ویروس کرونا بیشتر زمانم را به مطالعه و دیدن فیلم میگذرانم؛ به ویژه در این ایام سریالهایی که در این سالها آمده بود و ندیده بودم را تماشا کردم؛ مثل سریال تاج و تخت که سریالی سرگرم کننده بود.
آنچه در تماشای چنین تولیداتی ذهن من را درگیر میسازد، صنعت فیلمسازی است که پشت این سریال ها هست و از نویسندگی متن گرفته تا شخصیت پردازی و بازیگری و طراحی صحنه و لباس وگریم و تدوین و صداگذاری و شعبده های تصویری و… را در برمیگیرد؛ محورهایی که همگی متکی به زیرساختهایی است که طی دههها کار بی امان شکل گرفته و امروز به صورت منظومه هنری_رسانهای نیرومندی پشتوانه این سریال سازیهاست.
داوود نژاد در پاسخ به این موضوع که چرا چنین سریالی با داستان تاج و تخت تا بدین حد محبوبیت یافت، گفت: داستان این سریال یک افسانه بود آن هم در روزگاری که زندگی ما از این افسانه ها خالی شده است؛ افسانه هایی که در عین حال بیانگر زندگی روزمره و وقایع و خلقیات امروزی ما نیز هست؛ از ولع قدرت گرفته تا حرص مال و طلب لذت و توسل به انواع فریبکاری برای دستیابی به آنها.
زمانی که گواه عمر رفته است
کارگردان فیلمهای نازنین (۱۳۵۳)، نیاز(۱۳۶۹)، بچههای بد (۱۳۷۹)، مرهم (۱۳۸۹) مصائب شیرین ۱و۲ (۱۳۹۷) و کلاس هنرپیشگی (۱۳۹۰) در مورد تازهترین کارش یادآور شد: آخرین فیلمی که ساختهام مصائب شیرین ۲ بوده که هنوز اکران نشده است.
داوودنژاد در توضیح کارهایی که در ایام کرونا انجام میدهد، گفت: آدم وقتی که در خانه است و تنها می شود و زمان زیادی هم دارد، خواه ناخواه متوجه خودش و عمری که پست سر گذاشته و همچنین فرصتهایی که سوزانده و اشتباهاتی که کرده است، میشود؛ مخصوصا که مرگ هم پشت در و پنجره کمین کرده باشد و در کوچه و بازار پرسه بزند!
وی افزود: مرور خاطرات و رسیدگی به بعضی از مناسبات و برنامههایی برای اندک سالیان احتمالی مانده در پیش رو، از جمله کارهای این روزهای من است. روزهایی که از تعلیق و اضطراب و افسردگی و ملال دور نیست و باید مراقب بود و با برنامهریزی و اشتغال از تاثیرات سو و عمیقتر آن جلوگیری کرد.
داوودنژاد در مورد رعایت مسائل بهداشتی این روزها گفت: عمدتا در خانه هستم مگر موارد خاصی که برای خرید بیرون میروم و در آن زمان هم ماسک میزنم.
وی در پاسخ به این موضوع که چرا برخی زدن ماسک و احتیاطهای لازم در این روزها را جدی نمیگیرند، خاطرنشان کرد: به نظرم این رفتار بیان بیخیالی و غفلت و یا نوعی به ستوه آمدگی از مشکلات زندگی روزمره است؛ البته نه این که این افراد تعمدا و خودآگاه دنبال بیمارشدن باشند اما نوعی نشانه است؛ مانند نمونههای بیشمار بیاحتیاطی در رانندگی و یا مثلا موتورسواری که در زمستان برفی و یخ بندان خیابانها زن و چند بچه را بر ترک موتور مینشاند و در اتوبانها گاز میدهد و کسی هم جلودار او نیست.
انگار سختیهای زندگی ناخودآگاه بر میل به زنده بودن و ساز و کارهای دفاعی ذهن و روان آدم اثر میگذارد.
عزمِ جزمِ «محمد کارت»، چارهای جز موافقت نداشت
داوودنژاد در توضیح علت حضورش (به عنوان بازیگر) در فیلم شنای پروانه (ساختۀ محمد کارت ۱۳۹۸) یادآور شد: محمد کارت پیشم آمد و به عنوان جوانی که در صدد ساختن اولین فیلم سینمایی خود است از من درخواست همکاری داشت؛ ضمن این که یکی از فیلمهایش بچهخور (۱۳۹۷) را دیده بودم و فیلمنامه شنای پروانه را نیز خوانده بودم و به نظرم متفاوت و جالب آمده بود؛ و علاوه بر همه این ها دوستم رسول صدرعاملی نیز اصرار داشت که من حتما این کار را انجام بدهم.
در نشستی که با محمد کارت داشتم او را عاشق سینما و مصمم برای انجام یک کار خوب دیدم. او گفت: مرا برای ایفای نقشی کوتاه میخواهد که با آن برای قهرمان فیلم هدف تعین کند و ماموریت بتراشد و نمیخواهد از هنرپیشه استفاده کند تا هرچه بیشتر اثرگذار و باورپذیر شود. مقاومت بیهوده بود و عزم جزم و استدلال های مطمئن او چارهای جز موافقت باقی نمیگذاشت.