به گزارش پرسون، در این گزارش قصد داریم با توجه به سخنان اخیر مقام معظم رهبری که فرمودند باید توجه ویژه ای به آموزش و پرورش کشور شود، به بررسی عملکرد وزارت آموزش و پرورش و این موضوع که آیا آموزش و پرورش طی این سالها نقش خود را به درستی ایفا کرده است یا خیر و تاثیر آموزش و پرورش در پیشرفت جامعه چیست را را بررسی کنیم.
محور اصلی سخنان مقام معظم رهبری در سی و چهارمین اجلاس آموزش و پرورش حول محور توجه شایسته به آموزش بوده است.
رهبری در سی و چهارمین اجلاس آموزش و پرورش با تأکید بر ضرورت تربیت انسانهای مؤمن، خردمند، اندیشمند، دانشمند و دارای اخلاق اسلامی در این دستگاه بسیار مهم فرمودند: سند تحول آموزش و پرورش باید با تبیین صحیح و تنظیم و اجرای برنامه جامع عملیاتی، زمینهساز پرورش چنین افرادی شود.
رهبر انقلاب افزودند: در نظام اسلامی برونداد و حاصل ۱۲ سال تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان باید تربیت انسانهای مؤمن، خردمند، متفکر و اندیشمند، دانشمند، با نظم، با انصاف، دارای اخلاق اسلامی و در یک کلمه انسانهای مجاهد و اهل عمل باشد.
حضرت آیت الله خامنهای با طرح این سؤال که برای تربیت چنین انسانهایی، دستگاه آموزش و پرورش باید چه ویژگیهایی داشته باشد، افزودند: برای تحقق منطق و هدف انسانسازی، آموزش و پرورش به عنوان لشکر عظیم فرهنگی نیازمند زیر بنای مستحکم و تحول بنیادی است.
رهبر انقلاب با اشاره به گذشت ۹ سال از تنظیم سند تحول آموزش و پرورش افزودند: در این سند اهداف کلان و راهبردهای کلی مشخص شده است که باید بر اساس سیاستها، برنامه اجرایی تنظیم شود.
ایشان «زمانبندی» و «تعیین شاخصهای پیشرفت» را در برنامه جامع اجرای سند تحول ضروری خواندند و افزودند: برنامه جامع باید متقن و در بردارنده همه اهداف سند تحول باشد.
حضرت آیت الله خامنهای تبیین صحیح سند تحول را هم مهم دانستند وگفتند: سند تحول باید برای همه سطوح آموزش و پرورش، به روشنی و جذاب تبیین شود تا همه مدیران و معلمان برای اجرای دقیق آن انگیزه پیدا کنند. ایشان تأکید کردند: نگاه به آموزش و پرورش باید نگاه به یک دستگاه زیربنایی باشد نه مصرفی، و هزینه کردن در آموزش و پرورش همچون سرمایهگذاری در مسائل زیربنایی در نظر گرفته شود.
سند تحول آموزش و پرورش چیست؟
این سند مهم که در ۱۳ ماده تنظیم و در تاریخ ۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۹۰ ابلاغ شده است، تحول در زیربنا و روبنای آموزشوپرورش مدنظر قرارگرفته است. در این بخش این سند را بررسی می کنیم.
در مقدمه سند تحول بنیادین، به این نکته اشاره شده است که عرصهی تعلیم و تربیت یکی از مهمترین زیرساختهای تعالی همه جانبهی کشور و ابزاری جدی در راستای ارتقای سرمایهی انسانی شایستهی کشور در زمینههای گوناگون است و از این رو، تحقق آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی ایران همچون احیای تمدن عظیم اسلامی، حضور سازنده، فعال و پیشرو در بین ملتها و کسب آمادگی برای برقراری عدالت و معنویت در جهان در گرو تربیت انسانهای عالم، متقی و آزاده و خلاق است.
در فصل اول سند تحول بنیادین که تحت عنوان «کلیات» نامگذاری شده است، اصطلاحات و واژگان کلیدی به کار رفته در سند مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند و تعریف شدهاند. مانند : «نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی» ، «تعلیم و تربیت»، «ساحتهای تعلیم و تربیت»، «نظام معیار اسلامی»، «شایستگیهای پایه»، «هویت»، «معلم و مربی» «جامعهی اسلامی»، سنین لازمالتعلیم»، «حیات طیبه»، «چشمانداز»، و «نظام دوری».
در فصل دوم که تحت بیانیهی ارزشها نامگذاری شده است، پس از بیان منابع ارزشی سند، به 30 گزارهی ارزشی که محور نظام تعلیم و تربیت است، اشاره شده است . از مهمترین این گزاره ها میتوان به : 1- آموزه های قرآن کریم 2- آموزه های مهدویت و انتظار 3- میراث نظری و عملی حضرت امام خمینی (ره) و . . . اشاره کرد.
فصل سوم تحت عنوان «بیانیهی مأموریت» نامگذاری شده است که در این قسمت به این نکته اشاره شده است که نهاد آموزش و پرورش مأموریت دارد تا با تأکید بر شایستگیهای پایه، زمینهی دستیابی دانشآموزان در سنین لازمالتعلیم طی 12 پایهی تحصیلی (چهار دورهی سه ساله)، به مراتبی از حیات طیبه در ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی و حتی جهانی را به صورتی منسجم و نظاممند، همگانی، عادلانه و الزامی در ساختاری کارآمد و اثربخش فراهم سازد و انجام این مهم نقشی زیرساختی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی خواهد داشت.
فصل چهارم که تحت عنوان «چشمانداز» نامگذاری شده است؛ به ویژگیهای نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی در افق 1404 میپردازد. در این فصل مبحثی ذیل عنوان «مدرسه در افق چشمانداز» مطرح گردیده است که طی آن به این نکته اشاره شده است که بر پایه چشم انداز 1404، «مدرسه جلوهای از تحقق مراتب حیات طیبه، کانون عرضهی خدمات و فرصتهای تعلیم و تربیت، زمینهساز درک و اصلاح موقعیت توسط دانشآموزان و تکوین و تعالی پیوستهی هویت آنان بر اساس نظام معیار اسلامی، در چارچوب فلسفه و رهنامهی نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.
فصل پنجم تحت عنوان «هدفهای کلان» نامگذاری گردیده است که در مجموع به 8 هدف کلان زیر اشاره شده است: 1- تربیت انسان متعهد 2- ارتقای نقش نظام تعلیم و تربیت 3- گسترش عدالت آموزشی 4- برقراری نظام کارآمد مدیریت انسانی 5- افزایش مشارکت همگانی 6- بهسازی در نظام برنامه ریزی آموزشی 7- افزایش کارایی در نظام تعیلم و تربیت 8- کسب موقعیت نخست تربیتی در منطقه و جهان اسلام
فصل ششم ذیل عنوان «راهبردهای کلان» نامگذاری شده است که در این فصل، مجموعاً به 15 راهبرد کلان اشاره شده است ، همچنین به این موضوع پرداخته شده است که هر یک از این راهبردهای کلان با کدام یک از اهداف کلان – که در فصل پیشین (یعنی فصل پنجم) – بدان اشاره شده است متناظر و مرتبط است.
اما مفصلترین و مبسوطترین فصل سند تحول بنیادین، فصل هفتم است که ذیل عنوان «هدف های عملیاتی و راهکارها» نامگذاری شده است. در این فصل، در مجموع فهرست 23 راهکار کلی مختلف بیان شده است که در ذیل هر راهکار، جزئیات اجرایی و عملیاتی آن نیز مطرح شده است .
اهداف عملیاتی و راهکارهای سند تحول بنیادین :
1- پرورش درست تربیت یافتگان 2- تعمیق تربیت اسلامی 3- ترویج فرهنگ حیا و عفاف 4- تقویت بنیان خانواده 5- تأمین و بسط عدالت آموزشی 6- تنوع بخشی به محیط های یادگیری 7- افزایش نقش مدرسه 8- افزایش مشارکت نظام تعلیم و تربیت در تعالی کشور 9- جلب مشارکت ارکان موثر در تربیت 10- ارقای منزلت اجتماعی فرهنگیان 11- بازمهندسی اصول حاکم بر برنامه درسی تربیت معلم 12- تأمین رفاه فرهنگیان 13- افزایش نقش شوراهای آموزش و پرورش 14- متناسب سازی فضاهای تربیتی با ویژگیهای دانش آموزان 15- اصلاح محتوا و ارتقای جایگاه علوم انسانی 16- تنوع بخشی در ارائه خدمات آموزشی 17- استفاده از فناوری های نوین 18- نوآوری در نظام تعلیم و تربیت رسمی 19- استقرار نظام ارزشیابی و تضمین کیفیت 20- تأمین و تنوع بخشی منابع مالی و مدیریت مصرف 21- بازنگری ساختارهاو روشها 22- ارتقا و بهبود مستمر کیفیت نظام کارشناسی و مدیریت آموزشی 23- توسعه ظرفیت پژوهش و نوآوری
در نهایت، فصل هشتم سند تحول بنیادین (فصل پایانی) ذیل عنوان «چارچوب نهادی و نظام اجرایی تحول بنیادین آموزش و پرورش» نامگذاری شده است. در این فصل به این موضوع پرداخته شده است که برای تحقق اهداف و برنامههای سند ملی آموزش و پرورش در افق چشمانداز، سیاستگذاری، برنامهریزی و نظارت بر فرآیند تحول بنیادین در دو سطح صورت میپذیرد:
بخش اول یا سطح اول، سیاستگذاری و تصمیمگیری کلان و همچنین نظارت و ارزیابی راهبردی فرآیند تحول بنیادین نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی بر پایهی این سند است که این مهم بر عهدهی شورای عالی انقلاب فرهنگی است. اما سطح دوم یا بخش دوم مربوط به برنامه ریزی و نظام اجرایی است که در وهله ی اول شورای عالی آموزش و پرورش مسوولیت اجرایی سند را بر عهده دارد و در گام بعدی خود وزارت آموزش و پرورش مسوولیت نهادینه سازی و اجرای سند ملی آموزش و پرورش (شامل بنیان های نظری و سند تحول راهبردی) و طراحی و تدوین برنامه های اجرایی سند تحول راهبردی را بر عهده دارد. اما در مجموع به این نکته اشاره شده است که تمام دستگاه و نهادها خصوصاً رسانه ی ملی موظفند در چارچوب این سند با نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی همکاری لازم را به منظور تحقق اهداف تحول بنیادین آموزش و پرورش به عمل آورند.
و در پایان این فصل به موضوع نحوه ی ترمیم و به روز رسانی سند تحول بنیادین اشاره شده که طی آن این فرآیند در افق چشم انداز در بازه های زمانی پنج ساله از تاریخ تصویب آن و مطابق با بنیان های نظری سند ملی (فلسفه ی تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران، فلسفه ی تعلیم و تربیت رسمی – عمومی در جمهوری اسلامی، رهنامه ی نظام تعلیم و تربیت رسمی – عمومی در جمهوری اسلامی ایران) پس از تصویب از سوی شورای عالی آموزش و پرورش به تصویب نهایی شورای عالی انقلاب فرهنگی خواهد رسید.
بررسی عملکرد آموزش و پرورش بعد از انقلاب اسلامی
درسیستم آموزش و پرورش کشور چه بلایی بر سر دانشآموزان آورده ایم که به هر مساله آموزشی دید تکلیف محور دارند و مدرسه را بیشتر شبیه زندانی میدانند که اجبارا باید ساعاتی در روز را در آنجا بگذارند و تکالیفی را تحویل دهند؟
سال هاست که صحبت از بازنگری در شیوه آموزش پرورش و محتوای کتابهای درسی میشود، اما تغییرات گوناگون در شکل و محتوای آموزش کشور همچنان نتوانسته مدرسه را برای دانش آموزان به محیطی جذاب و مفید تبدیل کند.
مشکلات و ضعفهایی که در سیستم آموزش و پرورش کشور و در رابطه با اقشار و مسائل متفاوت آن؛ از جمله بحث کتابهای درسی، محیط آموزشی، معیشت معلمان، تعامل با خانوادهها و... وجود دارد، بسیار گسترده است و بی شک ضعف در برنامه ریزی برای هر کدام از آنها بر سایر مسائل هم تاثیر گذار است.
۷ مورد از اساسیترین مشکلات نظام و آموزش کشور که مستقیما بر دانش آموزان تاثیر میگذارد و آنها را از مدرسه فراری میکند را بررسی کند:
۱. حجم بالای کتابهای درسی
بالا بودن حجم کتابهای درسی دانش آموزان در تمام مقاطع موضوعی است که همواره مورد بحث بوده است؛ تا جاییکه دانش آشتیانی در همان ابتدای وزارت خود بر متناسب سازی کتب درسی تاکید کرد.
بسیاری از کارشناسان آموزشی اعتقاد دارند حجم زیاد مطالب و سنگین بودن محتوای کتابها علاوه بر اینکه موجب خستهگی و دلزدگی دانش آموزان میشود عملا فرصتی برای آموزش عمیق مطالب باقی نمیگذارد.
در سالهای اخیر گامهایی برای کاهش حجم مطالب کتاب درسی برداشته شده است، اما با وجود تعطیلی پنجشنبهها و روزهای آلوده عملا مشکل کمبود زمان و فشردگی دروس وجود دارد.
همچنین بر اساس تغییراتی که در محتوای کتابها داده شده است برخی از مباحث پایههای بالاتر به پایههای پایین منتقل شده که برای دانش آموزان بسیار سنگین است؛ دانش آموزان ایرانی در مقایسه با بسیاری از کشورهای توسعه یافته مطالب بیشتر و پیچیده تری را در سن پایین آموزش میبینند.
۲. عدم جذابیت محیط مدرسه و کلاس
یکی دیگر از عواملی که موجب دلزدگی دانش آموزان از مدرسه میشود محیط خشک و بدون جذابیت آن است.
بسیاری از مدارس محیطی فرسوده و با معماری خشک دارند و از نظر فضای سبز، تزئینات و رنگ آمیزی و نورگیر بودن کلاسها در وضعیت نامطلوبی به سر می برند.
اما مهمتر از اینها فضای خشک و یکسویه کلاس هاست، تدریس به شیوهای سنتی، تک گویی معلم، الزام پذیرش بیچون و چرای دانش آموز و برگزاری کلاس بدون گفتگو و نشاط جمعی از بزرگترین ضعفهای سیستم آموزشی کشور است.
به اعتقاد کارشناسان آموزشی عدم تعامل دو جانبه معلم و دانشآموز در این روش باعث میشود دانشآموز زود خسته و بی حوصله شود و دیگر درس و مدرسه برایش جذاب نباشد.
در سالهای اخیر برخی مدارس به زیباسازی محیط پرداخته اند و برخی از مدارس غیر دولتی با عنوان مدارس شناختی و... سعی کرده اند کمی از این فضای آموزش یکسویه سنتی دور شوند، اما در کلیت آموزش و پرورش هنوز همان سیستم پابرجاست و همچنان بچهها از مدرسه فراری اند و جذابترین زنگ برای آنها "زنگ خانه" است.
۳. برخورد نامناسب معلمان
یکی دیگر از دلایل گریزان بودن دانش آموزان از مدرسه برخورد نامناسب معلمان است.
رابطه غیر صمیمی و خشک بین معلم و دانش آموز، الزام به انجام تکالیف سنگین، بی توجهی به نظرات و احساسات دانش آموزان و ... از جمله مسائلی است که در مدارس بسیار به چشم میآید.
اما متاسفانه مساله تنبیه بدنی هم هنوز در مدارس وجود دارد و هرزگاهی اخباری از برخورد خشن معلم با دانش آموزان شنیده میشود.
۴. شروع کلاسها در صبح زود
یکی دیگر از عواملی که موجب عدم رغبت دانش آموزان برای حضور در کلاسها و بی علاقگی آنها به مدارس میشود برگزاری کلاسهای صبح زود است که علاوه بر تاثیراتی که بر سلامتی بچهها دارد آنها را از مدرسه بیزار میکند.
در کشور ما ساعت شروع کار مدرسه ۷.۳۰ صبح است که گاهی به دلیل مسافت طولانی مدرسه تا خانه، دانش آموز باید صبح بسیار زود در تاریکی از خواب بیدار شود و به مدرسه برود.
بر اساس یک مطالعه دانشآموزان به خاطر اجبار به شرکت در کلاسهای ابتدای صبح به طور متوسط حدود ۱۰ ساعت در هفته کمبود خواب دارند.
۵. آموزش در فضایی پر از استرس
یکی دیگر از دلایلی که موجب بی انگیزهگی دانش آموزان برای حضور در مدرسه میشود ایجاد استرس و اضطراب توسط روشهای نادرست آموزشی و محیط مدرسه است.
بر اساس تحقیقاتِ کارشناسان آموزشی انتظارات غیر واقعی آموزگاران از دانش آموز، ایجاد رقابتهای ناسالم بین دانش آموزان، محیط نامناسب مدرسه، مقررات خشک مدارس و عواملی که پیشتر هم بیان شد در ایجاد استرس بین دانش آموزان موثر است.
اما در کشور ما شاید بارزترین مسالهای که موجب ایجاد استرس و اضطراب در بین دانش آموزان میشود الزام به انجام تکالیف سنگین و سیستم امتحان محور است که در دوره دبیرستان در غالب امتحانات نهایی و غول کنکور بیش از پیش خود را نشان میدهد.
دانش آموز به جای یادگیری علم و مهارت، وظیفه انجام تکالیف سنگین و خواندن حجم بالایی از مطالب برای امتحانات را بر دوش دارد و استرس اجرای درست آنها همواره همراه او است.
۶. نبود آموزش برای مهارتهای زندگی
بی تردید یکی از مهمترین ایرادات سیستم جاری آموزش و پرورش کشورمان عدم آموزش مهارتهای زندگی به دانش آموزان است.
وجود حجم بالایی از درسهای غیر کاربردی و نبود هیچ درسی برای آموزش مهراتهای ارتباطی با همسالان و خانواده، کنترل خشم، تصمیم گیری، مقابله با مشکلات و ... علاوه بر تاثیرات بلند مدت روانشناسی و اجتماعی بر روی دانش آموزان آنها را با مدرسه بیگانه میکند.
۷. برخورد یکسان با دانش آموزان بدون در نظر گرفتن تفاوتهای ذاتی
آخرین ضعفی که از آموزش و پرورش کشور در اینجا بیان میشود بی توجهی به تفاوتها و استعدادهای گوناگون دانش آموزان است.
بچههایی که وارد مدرسه میشوند از طبقات اجتماعی متفاوت و با استعدادهای گوناگون هستند، اما در مدارس کشور امکان پرورش بسیاری از تواناییهای هنری، ورزشی و ... دانش آموزان وجود ندارد.
همین امر سبب میشود دانش آموز با درسهای مشترکی که همه دانشآموزان وادار به یادگیری آن هستند، با بی میلی برخورد کند و در صورت توانایی مالی و ... علاقه خود را در موسسات خصوصی دنبال کند.
سخن آخر
با توجه به سخنان رهبری و بررسی سند تحول آموزش و پرورش میتوان متوجه شد که این سند آنگونه که باید و شاید اجرا نشده است و فقط در حد حرف و برنامه باقی مانده است و تا به حال هیچ کدام از وزیرها به طور کامل نتوانستند این برنامه را به اجرا دربیاورند.
آموزش و پرورش پاشنه آشیل هر جامعه ای است زیرا در آن انسانها رشد میکنند و تربیت میشوند و اگر قرار باشد که تغییری کلان در سطح کل یک کشور به وجود آورد بهترین راه آن اصلاح آموزش و پروش است.
اما در کشور ما به طور ویژه به این امر توجه نمیشود و میتوان گفت که در مدارس فقط به آموزش دانشآموزان میپردازند و به مسائل پرورشی که اهمیت زیادی دارد توجه کافی نمیشود. دانشآموزان یک کشور سرمایه و دارایی آن کشور به حساب می آیند زیرا در آینده اداره امور کشور و تربیت نسلهای بعد به عهده آنهاست پس برای آنکه بتوانیم به رشد و توسعه دست یابیم نیازمند توجه ویژه به آموزش و پرورش هستیم.