به گزارش سایت خبری پرسون از کردستان، عدم شفافیت و عدم نبود اطلاع رسانی دقیق از سوی رسانه های رسمی باعث شده است که بسیاری از قوانین و شکل اجرایی آنها در هاله ای از ابهام فرو برود.
یکی از مباحثی که در سالهای اخیر همواره در صدر اخبار رسانه بوده و هست، موضوع «قتل های ناموسی» است، مسئله ای که به علت نبود یک مرجع دقیق، سالیانه جان صدها نفر را در کشور می گیرد.
متاسفانه این پدیده مذموم در استان هایی محروم و کم برخوردار که از بافت سنتی برخوردار هستند، نمود بیشتری دارد، آمار قتل های ناموسی در استانهای همانند خوزستان، هرمزگان، کردستان، سیستان و... نسبت به دیگر شهرهای کشور بسیار بالاتر است و متاسفانه روز به روز شاهد افزایش این جنایت ها به نام «قتل ناموسی» هستیم.
نهم آذرماه سالجاری، پلیس دو برادر سنندجی را به جرم بریدن سر خواهرشان را دستگیر و تحول مقامات قضایی داد.
در این جنایت دردناک «سوگل.ح» اهل سنندج و 31 ساله و دارای دو فرزند خردسال به گمان ارتباط نامشروع با یک غریبه به دست برادرانش به شدیدترین وجه ممکن به قتل می رسد و برادران با فراغ بال خود را تسلیم نزدیکترین کلانتری در سنندج می کنند!.
این جنایت به سرعت در رسانه های داخلی و برون مرزی منعکس شد و در مقابل این عمل غیرانسانی که تحت لوای « قتل ناموسی» روی داد، بسیاری از رسانه های معاند مانورهای زیادی علیه حقوق زنان در ایران و... انجام دادند.
جای تاسف دارد که این گونه قتل های به اصلاح ناموسی در کشور به ویژه در استان های محروم روی می دهد ولی رسانه ها به ویژه رسانه ملی به این مسئله بسیار مهم از روی بی اعتنایی گذر می کند.
2 قتل ناموسی در 3 روز؛ قتل «ریحانه عامری» در کرمان، دختری که توسط پدر خود در کرمان به علت فعالیت در شبکههای اجتماعی و به بهانه دیر آمدن به خانه کشته شد. «فاطمه برحی»؛ دختری در آبادان که پس از عقد اجباری با پسر عموی خود از خانه گریخته بود و پس از یک سال توسط همسرش پیدا و کشته شد. وقوع این دو قتل در حالی بود که هنوز چند هفته از خبر قتل «رومینا اشرفی» در شمال کشور نگذشته بود حال باید پرسید که آیا قتل های ناموسی پدیده ای کلان است؟
بی شک موضوع قتل ناموسی تنها یک قتل خانوادگی نیست، بلکه یک پدیده مذموم و ضداجتماعی است.
موضوع قتل های ناموسی در کشور و دیگر مناطق جهان، سنتی کهن است که امروزه با وجود تحولات و دگرگونی های گسترده در جهان، هنوز در برخی از مناطق پا بر جا مانده است. در این زمینه، صندوق جمعیت ملل متحد تخمین می زند که سالانه بیش از ۵ هزار زن و دختر توسط اعضای خانواده و یا بستگان خود تحت عنوان قتل های ناموسی محکوم به مرگ می شوند.
بیشتر بخوانید:
قتل فجیع زن 26 ساله در سنندج به دست شوهرش
تاسف بارتر اینکه قرائت نادرست از اصل دین باعث شده است که بیشترین قتل های ناموسی در کشورهای مسلمان روی دهد در حالی که در اصل اسلام این امر هیچ ریشه ای نداشته و ندارد و بالعکس در اسلام اهمیت بسیار زیادی به حیات و سلامت داده شده است تا جایی که حتی شکستن یک شاخه درخت به شکستن بال فرشته تعبیر شده است.
براساس بررسی ها؛ قتل ناموسی یکی از 7 علت قتل در ایران است، ولی به علت حساسیت های موجود، آمار دقیقی در زمینه آمار قتل های ناموسی در کشور منتشر نمی شود.
اما سئوالی که باید پرسید این است که عاملان یا همان قاتلان در « قتل های ناموسی» تا چه میزان مصونیت قضایی دارند؟!
نصراللهی؛ وکیل دادگستری و حقوقدان درباره ریشه بوجود آمدن پدیدهای تحت عنوان قتلهای ناموسی می گوید: بنیادگرایی پدیده ای است جهانی که ممکن است در زیر برخی باورهای غلط مذهبی هم جریان داشته باشد. بنیادگرایان تعلیمات، نوشتهها و کتابهای دینی را به نفع خود تغییر میدهند و دلخواه خود را به عنوان دین تبدیل به یک سنت میکنند.
این حقوقدان و استاد دانشگاه می افزاید: در نزد برخی مردم عصبیت، غیرت و حمیت به شدت وارد سنت مذهبی شده و منجر به پدیداری یک فرهنگ افراطی و بنیادگرایانه شده است. این نگرش افراطی جامعه نسبت به ناموس موجب شده تا چنانچه حتی در جریان یک تجاوز جنسی، فردی قربانی شود، حیثیت و اعتبار خانواده، لطمه جبران ناپذیری بخورد.
وی ادامه می دهد: چه بسا خانوادهها برای فرار از این سرافکندگی مجبورند جلای وطن کنند یا برای اعاده حیثیت از دست رفته، ناگزیرند به جای حمایت و دستگیری از بزه دیده او را طرد کرده یا مورد بیمهری قرار دهند و حتی به قتل برسانند.
این وکیل دادگستری می افزاید: این درحالی است که مطابق فتاوای فقها و مستفاد از آیات قرآن در صورتی که فردی قربانی یک تجاوز شود نه تنها مجازات ندارد بلکه متجاوز به اشد مجازات محکوم میشود. در مواردی هم که فرد با رضایت به روابط نامشروع تن دهد و فاقد شرایط احصان باشد حداکثر به تازیانه حدی یا تعزیری حسب مورد محکوم میشود و بنا به هیچ حکم شرعی مستحق مرگ نیست. هرچند اساسا شرایط تعریف شده شرعی برای تحمیل مجازات آنقدر پیچیده و سختگیرانه است که چنانچه بخواهد مراعات شود عملا امکان اجرای مجازات وجود ندارد.
نصراللهی می گوید: ناگفته نماند در دهههای گذشته قتلهای ناموسی کمتر احساسات عمومی را جریحهدار میساخت و حتی در برخی مناطق، بزهکار مورد تفقد قرار میگرفت چنانکه در برخی فیلمهای موسوم به فیلم فارسی و برخی رمانها این موضوع روایت شده است. به عنوان مثال در رمان «کلیدر»، بیگ محمد یکی از شخصیتها گیس خواهر خود «شیرو» را که بدون رضایت پدر به ازدواج «ماه درویش» درآمده، میبرد و بعد از آن در میان تیره و طایفه احساس سربلندی میکند.
نصرالهی در پاسخ به این سوال که چرا به رغم جرمانگاری قتلهای ناموسی و به عبارتی خشونتهای ناشی از عصبیتها، همچنان شاهد این پدیده هستیم، می گوید: در جرم انگاری یک پدیده مجرمانه باید جوانب و احوال مختلفی را در نظر گرفت. مطابق یک نظریه در مکتب کلاسیک، باید شدت مجازات ها با میزان ریسک جنایت مطابقت داشته باشد تا بزهکار در محاسبه رفتار مجرمانه فایده و نفع جنایت را کمتر از مجازات ببیند. در خشونتهای خانوادگی به ویژه خشونتهای ناشی از عصبیتها، چند مورد وجود دارد که ریسک جنایت را کاهش میدهد مانند فرهنگ عصبیت و بنیادگرایی که در نتیجه آن، بزهکار و اطرافیان ممکن است حتی احساس غرور کاذب کنند و روابط خانوادگی و احتمال مخفی ماندن جرم به ویژه زمانی که جنایت در حد ضرب و شتم یا طرد شدن از خانواده باقی بماند و قضیه منجر به قتل نشود.
نصرالهی در ادامه در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه با توجه به قتل رومینا توسط پدرش و اینکه قانون ما قصاص پدر به خاطر قتل فرزند را نپذیرفته است و ریشه فقهی این مساله گفت: در حقوق ایران بر حسب ماده ۳۸۱ قانون مجازات اسلامی مجازات قتل عمد قصاص است ولی هرگاه قاتل، پدرمقتول باشد، بنا بر حکم ماده ۳۰۱ همین قانون، قاتل قصاص نمیشود و محکوم به پرداخت دیه و حبس تعزیری از سه سال تا ۱۰ سال وفق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات می شود.
در پایان باید پرسید که قتل فجیع «سوگل» دختر سنندجی توسط برادرانش به که بنام «قتل ناموسی» انجام گرفت شامل ماده 301 می شود یا نه؟!
آیین مهر ـ استان کردستان