به گزارش سایت خبری پُرسون، حمید بیدرنگ با بیان اینکه در فرهنگ ایرانی، فرش تنها پوششی برای زمین نیست؛ بلکه بازتابی زنده از هنر، هویت، تاریخ و روح این سرزمین است، اظهار کرد: از روزگار هخامنشیان تا امروز، فرش ایرانی نه فقط یک کالای مصرفی، بلکه آینهای از زیباییشناسی، ذوق هنری و مهارت نسلی است که با نخ و رنگ، فرهنگ خود را روایت کردهاند.
وی ادامه داد: هر فرش مانند تابلویی از جنس نخ است که نقشهایی از باغها، اسطورهها، شکارگاهها و نمادهای دینی یا فلسفی را در دل خود جای داده. خانه ایرانی بدون فرش، خانهای ناقص مینماید؛ چرا که فرش در مرکز زندگی روزمره جای دارد؛ در مهمانی، نماز، دورهمیها و پذیراییها. فرش نه تنها سطح زمین را میپوشاند، بلکه مرکز جمع و سکون خانواده است.
این فعال حوزه فرش با بیان اینکه فرش برای آنان که با طراحی، بافت و تولید آن سر و کار دارند، چیزی فراتر از یک شیء است و برایشان نوعی مراقبه هنری است، افزود: عملی آرام و معنوی. فرآیند بافت فرش مخصوصاً فرشهای سنتی و ذهنباف، گرهزدن پیاپی و پیوستهای است که با تخیل و نقشپردازی ذهنی همراه است؛ گویی بافنده در حال ذکر گفتن است و گرهها دانههای تسبیحیاند که با نیت خیر، امید و صبر شکل میگیرند. در بسیاری از نقاط ایران، بافندگان هنگام بافت دعا میخوانند، نذر میکنند یا با ذکر، نیت خیر را در دل فرش مینشانند. از همینروست که فرش دستباف حامل برکت، زندگی و نیت است، نه صرفاً طرح و رنگ.
بیدرنگ گفت: نقوش فرش ایرانی تنها زیباشناسی بصری نیستند؛ بلکه زبان نمادینی از باورها و افسانهها بهشمار میآیند. طرح ترنج که معمولاً در مرکز فرش نقش میبندد، نمادی از مرکز هستی و وحدت است و شباهت آن به خورشید یا گنبد مسجد، نمایانگر نور، دانش و معنویت است. لچکها که در ۴ گوشه فرش ظاهر میشوند، ۴ جهت اصلی یا عناصر طبیعت را بازتاب میدهند و در کنار ترنج، ساختاری نمادین از نظم کیهانی پدید میآورند.
وی افزود: نقش «بتهجقه» این جوانه یا شعله در حال رشد، حامل پیام جاودانگی و زندگی دوباره است و در لباسها، پارچهها و فرشهای ایرانی به نماد ملی بدل شده. درخت زندگی که در بسیاری از فرشهای عشایری و شهری دیده میشود، پیوند میان زمین و آسمان است؛ درختی قائم، پرشاخه، گاه با پرندگان، که نمادی از دوام، نسل و ارتباط میان انسان و عالم بالا بهشمار میرود. حتی صحنههای شکارگاه با حضور شاهان، سوارکاران و حیوانات وحشی، یادآور تاریخ حماسی، شکوه پادشاهی و روایتهایی اسطورهای است که ریشه در شاهنامه و سنتهای ملی دارد.
این طراح فرش دستباف ایرانی با بیان اینکه فرشهای عشایری، مانند قشقایی، ترکمن یا بلوچ اغلب با طرحهای هندسی و ساده اما نمادین بافته میشوند، عنوان کرد: لوزیهایی که نماد زن یا چشمزخم هستند، خطوطی که نشانه باراناند یا نقش بز کوهی که نشانه قدرت و باروری است؛ همه نشانههایی از رمزگذاری فرهنگیاند که از ذهن بافنده بر تار و پود جاری میشوند. گلهای شاهعباسی، با پیچوتابهای ظریف خود، برگرفته از هنر صفویاند و زیبایی آرمانی ایرانی را بازتاب میدهند. بهاینترتیب هر فرش ایرانی همانند کتابی نمادین است که تاریخ، اسطوره، طبیعت و باور را در قالب طرح و رنگ بازگو میکند.
هر گره در فرش حامل احساس، صبر و امید است
بیدرنگ در ادامه اظهار کرد: باور به داشتن «روح» در فرش دستباف، تنها یک تعبیر شاعرانه نیست. بسیاری از هنرمندان و پژوهشگران بر این باورند که هر گره در فرش حامل احساس، صبر، خستگی، امید و لمس انسانی است؛ چیزی که هیچ ماشین صنعتی قادر به بازآفرینی آن نیست. در فرش دستباف، بافنده نه تنها از طرح مشخصی پیروی میکند، بلکه گاه نقش را از حافظه میآورد یا بر اساس حس آن روز، رنگی را عوض میکند. این انتخاب آگاهانه و بداههپردازانه است که به فرش روح میبخشد، همانگونه که ساز زنده در دستان نوازنده، موسیقی را از نت فراتر میبرد.
فرش دستباف، بانویی مسن با دستانی چروکیده اما هنرمند است
وی فرش دستباف ایرانی را به بانویی مسن و باوقار تشبیه کرد و گفت: او با دستانی چروکیده ولی هنرمند، چشمانی روشن از حافظه تاریخ و لباسی رنگارنگ که هر نخ آن روایتی از عشق، زحمت و باور است. اما این بانو، این روزها تنهاست. در بازار امروز او را کنار گذاشتهاند؛ چراکه سخن از صبر و اصالت میگوید، در حالیکه بازار در پی سرعت، ارزانی و ظاهر پر زرقوبرق است. او فراموششدهایست با غروری زخمی. بافندگانش زنانیاند که هنوز با شور و ایمان گره میزنند، اما مزدشان اندک است و قدرشان ناشناخته. درآمدها کاهش یافته، زحمتها بیشتر شده و آنکه باید قدر بداند، اغلب بیاعتنا گذشته است.
فرش ایرانی هنوز در جهان زنده است
این طراح فرش دستباف ایرانی با تاکید بر اینکه فرش ایرانی در جهان هنوز زنده است؛ بیان کرد: فرش ایرانی در گالریها، نمایشگاهها، موزهها و خانههای هنر جای دارد، اما در خانه خود احساس غربت میکند. با این حال امید در دلش خاموش نشده. نسلی از هنرمندان، طراحان، پژوهشگران و جوانانی ظهور کردهاند که میخواهند دوباره به فرش معنا ببخشند. آنها دیگر فرش را تنها «زیر پا» نمیخواهند، بلکه آن را بر دیوار، در فضاهای مفهومی، در معماری نو و حتی در روایتهای رسانهای جای میدهند.
قیمت بالا و سبک زندگی مدرن، فرش دستباف را به حاشیه رانده است
بیدرنگ در خصوص دلایل کاهش استقبال از فرش دستباف گفت: قیمت بالا و کاهش قدرت خرید مردم باعث شده خانوادهها به سوی فرشهای ماشینی یا کفپوشهای ارزانتر بروند. سبک زندگی آپارتماننشینی و دکوراسیون مدرن با ویژگیهای سنتی، سنگین و بزرگ فرشهای دستباف سازگار نیست. همچنین عدم تبلیغات حرفهای، برندینگ ضعیف و روایت نکردن داستان فرش باعث شده مخاطب مدرن با آن ارتباط برقرار نکند. برخلاف کشورهایی مانند ترکیه و هند که توانستهاند برای فرشهای خود برند بسازند، ایران هنوز در این زمینه عقب مانده است.
وی افزود: فاصله گرفتن نسل جوان از مفهوم فرهنگی فرش نیز چالشی دیگر است. بسیاری از جوانان نه تنها تفاوت فرش اصیل و ماشینی را نمیدانند، بلکه شناختی از معنا، نمادها و روایت پشت آن ندارند. نبود آموزش در مدارس، رسانهها و فضای عمومی باعث شده فرش از ذهن نسل امروز دور بماند. از سوی دیگر کاهش علاقه به بافندگی در مناطق روستایی، به دلیل مشکلات اقتصادی و مهاجرت، موجب کاهش نیروی انسانی بافنده و پراکندگی تولید شده است.
اگر روایت فرهنگی فرش زنده شود، این هنر-صنعت احیا خواهد شد
این فعال حوزه فرش عنوان کرد: با وجود این امید همچنان وجود دارد. فرش دستباف ایرانی هنوز در بازارهای لوکس و هنری جهان جایگاه دارد. نمایشگاههای مدرن، طراحان داخلی و گالریها به آن رو آوردهاند. اگر بتوانیم روایت فرهنگی فرش، اصالت آن و داستان انسانهایی که آن را میبافند را دوباره زنده کنیم، این هنر-صنعت میتواند احیا شود. فرش فقط با وفاداری به گذشته زنده نمیماند، بلکه باید با زبان امروز، فرمهای نو و کاربردهای متنوع، در دل نسل جدید دوباره جای بگیرد.
فرش، زبان خاموشی که فرهنگ را بازگو میکند
بیدرنگ تاکید کرد: اگر فرش دستباف ایرانی از زندگی خانوار حذف شود، تنها یک صنعت از میان نمیرود؛ بلکه بخشی از حافظه جمعی، زبان بیکلام هنر و حس خانه ایرانی از دست میرود. فرش ریشهای است که ما را به خاک، فرهنگ و تاریخمان پیوند میزند و تا زمانی که این پیوند باقی است، فرش ایرانی نیز زنده خواهد ماند.
منبع: ایسنا