مولفه‌های اقتصادی در دولت جدید ترامپ چیست؟

ممکن است تخریب رژیم‌های جهانی لیبرال از جمله تجارت آزاد، محیط زیست و حقوق بشر، یک گزینه اجتناب‌ناپذیر برای تأمین منافع آمریکا قلمداد شود.
تصویر مولفه‌های اقتصادی در دولت جدید ترامپ چیست؟

به گزارش سایت خبری پُرسون، دومین دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ درحالی آغاز می‌شود که این روزها سؤال این است که رفتار رئیس‌جمهور جدید آمریکا که همواره غیرقابل پیش‌بینی و نامتعارف بوده، به کدام سمت‌وسو خواهد رفت. در گزارش پیش رو نگاهی به مواضع، برنامه‌ها و ایده‌های اصلی ترامپ و تیمش انداخته شده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد ایده اصلی دونالد ترامپ و تیمش بر مبنای ناسیونالیسم اقتصادی است. این ایده اگرچه ریشه در تاریخ آمریکا دارد، اما پس از مدت‌زمان زیادی بار دیگر توسط ترامپ و تیمش احیا می‌شود. در کنار همه اتفاقات ریز و درشت، از لفاظی ترامپ علیه امنیت داخلی هم‌پیمانان قدیمی آمریکا تا کشورگشایی در آمریکای شمالی، کاسبی این روزهای خانواده ترامپ با ارز دیجیتال خانوادگی نیز موضوع قابل تأملی است که نشان می‌دهد دنیا با یک دولت متعارف طرف نیست.

اقتصاد و جمهوری‌خواهان سنتی

سیاست‌های اقتصادی جمهوری‌خواهان تمرکز بر بهبود وضعیت کسب‌و‌کار‌ها و سرمایه‌گذاران است. جمهوری‌خواهان می‌گویند شرکت‌های موفق رشد اقتصادی را برای همه افزایش می‌دهند. جمهوری‌خواهان در اقتصاد، تقویت طرف عرضه را ترویج می‌کنند. این نظریه می‌گوید کاهش هزینه‌های کسب‌وکار، تجارت و سرمایه‌گذاری بهترین راه برای افزایش رشد است. سرمایه‌گذاران شرکت‌ها یا سهام بیشتری می‌خرند. بانک‌ها وام‌های تجاری را افزایش می‌دهند. کارفرمایان سرمایه‌گذاری خود را توسعه می‌دهند و کارگران را استخدام می‌کنند. این کارگران دستمزد خود را خرج می‌کنند و مجموع این‌ها، باعث رشد سمت تقاضا و رشد اقتصادی می‌شود. جمهوری‌خواهان رؤیای آمریکایی را به عنوان حق دنبال کردن «رفاه بدون دخالت دولت در اقتصاد» تعریف می‌کنند. به اعتقاد آن‌ها، «رفاه بدون دخالت دولت در اقتصاد» با خودانضباطی، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری توسط افراد به دست می‌آید.

1. مالیات

جمهوری‌خواهان از کاهش مالیات بر مشاغل و افراد پردرآمد حمایت می‌کنند. آن‌ها همچنین کاهش مالیات بر سود سرمایه و سود سهام را برای تقویت سرمایه‌گذاری ترویج می‌کنند. تئوری سمت عرضه بیان می‌کند که همه کاهش مالیات‌ها، چه برای مشاغل و چه برای کارگران، باعث رشد اقتصادی می‌شود. آن‌ها معتقدند با گذشت زمان، افزایش درآمد حاصل از یک اقتصاد قوی‌تر، هرگونه از دست دادن درآمد اولیه ناشی از کاهش مالیات را جبران می‌کند.

2. مقررات‌زدایی

یکی از سیاست‌های جمهوری‌خواهان، مقررات‌زدایی است. جمهوری‌خواهان نمی‌خواهند دولت در اقتصاد بازار آزاد دخالت کند. آن‌ها می‌گویند یک بازار بدون دخالت دولت امکان نوآوری بیشتر در صنایع را از سوی کارآفرینان کوچک فراهم می‌کند. یکی از انتقاد‌های وارده به آن‌ها این است که در بسیاری از موارد، مقررات در کنترل اثرات خارجی منفی، مانند آلودگی که در آن بازار با شکست مواجه می‌شود، حیاتی است. این مهم در صنایعی است که آلودگی تولید می‌کنند اما برای مصرف هوای پاک هزینه‌ای پرداخت نمی‌کنند.

3. رفاه اجتماعی

جمهوری‌خواهان وعده کاهش هزینه‌های برنامه‌های اجتماعی مانند رفاه را می‌دهند. آن‌ها معتقدند این برنامه‌ها ابتکار عمل سرمایه‌داری را کاهش می‌دهند. به عنوان مثال، ریگان در مورد لزوم اصلاحات رفاهی صحبت کرد. او کمک‌های دولتی را عامل ترویج خانواده‌های از هم پاشیده و بدتر شدن وضعیت فقرا می‌دانست. جورج دبلیو بوش از برنامه رفاه به کار حمایت کرد. براساس این طرح، دریافت‌کنندگان خدمات رفاهی باید 40 ساعت در هفته کار کنند. جمهوری‌خواهان همواره می‌خواهند دست دولت را از ارائه خدمات بهداشتی خارج کنند.

4. امنیت ملی

تنها مخارج دولتی که جمهوری‌خواهان آن را کاهش نمی‌دهند، هزینه‌های نظامی است. آن‌ها استدلال می‌کنند که یک دفاع قوی برای محافظت از ملت ضروری است.

5. بدهی

جمهوری‌خواهان می‌گویند به مسئولیت مالی اعتقاد دارند. اما آن‌ها نیز به اندازه دموکرات‌ها احتمال افزایش بدهی را دارند. به عنوان مثال، باراک اوباما این بدهی را 8.6 تریلیون دلار افزایش داد. از نظر دلاری بیشترین مقدار بود. جورج دبلیو بوش با 5.8 تریلیون دلار در رتبه دوم قرار گرفت. اگرچه بوش بدهی کمتر اضافه کرد، اما در طول دو دوره خود این بدهی را دو برابر کرد. هر رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه از زمان کالوین کولیج به بدهی دولت اضافه کرده است.

6. تجارت

رؤسای‌جمهور جمهوری‌خواه تا زمان تأثیر مخرب قانون تعرفه اسموت هاولی، همواره طرفدار حمایت از تجارت بودند. قانون تعرفه 1930 که معمولاً به عنوان تعرفه اسموت هاولی شناخته می‌شود، قانونی بود که سیاست‌های تجاری حمایت‌گرایانه را در ایالات متحده اجرا می‌کرد. این قانون توسط رئیس‌جمهور هربرت هوور در 17 ژوئن 1930 امضا شد. قانون مذکور تعرفه‌های ایالات متحده را بر بیش از 20 هزار کالای وارداتی افزایش داد. این قانون باعث تعرفه‌های تلافی‌جویانه بسیاری از کشور‌های دیگر شد. گفته می‌شود این قانون، دلیل اصلی کاهش 67 درصدی صادرات و واردات آمریکا در طول رکود بزرگ بود. اقتصاددانان و مورخان اقتصادی بر این نظر اجماع دارند که تصویب تعرفه اسموت هاولی تأثیرات رکود بزرگ را بدتر کرد. درمجموع، جمهوری‌خواهان از 1930 تا زمان به قدرت رسیدن ترامپ، سیاست‌های تعرفه‌ای را کنار گذاشته بودند که این موضوع بار دیگر با ورود ترامپ به کاخ سفید قابلیت اجرایی پیدا کرد.

ترامپ علیه جمهوری‌خواهان سنتی

ترامپ در کنار یک‌سری اشتراکات با جمهوری‌خواهان سنتی، تفاوت‌های قابل توجهی در نگاه به تحولات جهانی و جایگاه آمریکا در جهان در مقایسه با سنتی‌ها دارد. در ادامه به این موضوع پرداخته می‌شود.

1. بازگشت به دهه 1930

یکی از برنامه‌های ترامپ در قالب برنامه‌های 5گانه، اعمال تعرفه‌های مرزی بر کالا‌های وارداتی و همچنین کاهش مالیات‌هاست. وی اعمال تعرفه‌های 10 تا 20 درصدی علیه همه شرکای تجاری ایالات متحده و اعمال تعرفه 60 درصدی را علیه چین وعده داده است.

براین اساس، یکی از تفاوت‌های بزرگ دولت ترامپ با جمهوری‌خواهان سنتی، در حوزه تجارت خارجی است. گفته شد که قبل از قانون تعرفه اسموت هاولی (1930) جمهوری‌خواهان گرچه اقدامات تعرفه‌ای در تجارت خارجی اعمال نکردند، اما همواره به نوعی حمایت‌گرایی در توسعه تجارت معتقد بودند. اما پس از اثر منفی قانون تعرفه اسموت هاولی و تعمیق رکود بزرگ، جمهوری‌خواهان طرفدار توافقنامه‌های تجارت آزاد برای کمک به صادرکنندگان آمریکایی در بازار جهانی شدند. ریگان موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) را پیشنهاد کرد و در دولت بوش مورد مذاکره قرار گرفت. توافقنامه تجارت آزاد آمریکای مرکزی و جمهوری دومینیکن (CAFTA-DR) در دولت جرج دبلیو بوش امضا شد. با این حال، دونالد ترامپ در دور اول ریاست‌جمهوری خود به سیاست‌های تجاری حمایت‌گرایانه دوران هوور بازگشت. او از شراکت ترانس پاسیفیک خارج شد و بر واردات فولاد از چین تعرفه وضع کرد.

2. سیاست مالیاتی علیه بودجه

دونالد ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود قانون کاهش مالیات و مشاغل (TCJA) را امضا کرد. نرخ‌های مالیات بر درآمد افراد را کاهش داد، کسر مالیات‌های ایالتی و محلی (SALT) را دوبرابر کرد و معافیت‌های شخصی را حذف کرد. در دوره وی بالاترین نرخ مالیات بر درآمد اشخاص به 37 درصد کاهش یافت. نرخ مالیات شرکت‌ها از 35 درصد به 21 درصد رسید. وی اعتبارات مالیاتی انرژی سبز را لغو و پایه‌های مالیاتی جدید را اعمال کرد. ترامپ در دور اول وعده داد که این کاهش‌ها درنهایت به اندازه کافی رشد را تقویت می‌کند تا کاهش درآمد را جبران کند. پس از این اقدام، کمیته مشترک مالیات گفت طرح TCJA ترامپ، کسری بودجه ناشی از کاهش مالیات‌ها را 1.1 تریلیون دلار افزایش می‌دهد و رشد اقتصادی را 0.7 درصد را افزایش می‌دهد.

ترامپ در دوره دوم نیز وعده کاهش مالیات‌ها و هدفمندی شدن معافیت‌ها را داده است. اقتصاددانان می‌گویند این فرمول، همراه با اقداماتی مانند اخراج دسته‌جمعی می‌تواند به‌طور بالقوه درآمد ملی یا تولید ناخالص داخلی آمریکا را تا پایان دوره چهارساله او در سال 2028 تا 9.7 درصد کاهش دهد.

همچنین مؤسسه تحقیقات مالیاتی taxfoundation در گزارشی بیان می‌دارد ما با استفاده از مدل تعادل عمومی، تخمین می‌زنیم که پیشنهادهای مالیاتی ترامپ باعث افزایش تولید ناخالص داخلی بلندمدت 0.8 درصد، موجودی سرمایه 1.7 درصد، دستمزد‌ها 0.8 درصد و اشتغال 597 هزار شغل معادل تمام‌وقت خواهد شد. البته این مؤسسه در ادامه بیان می‌دارد ما تخمین می‌زنیم که این پیشنهادها کسری بودجه 10 ساله را به‌طور معمول 3 تریلیون دلار و به‌صورت پویا 2.5 تریلیون دلار افزایش می‌دهد. نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی از سطح پیش‌بینی‌شده بلندمدت 201درصدی به 223درصد بر مبنای متعارف و 217 درصد بر مبنای پویا افزایش خواهد یافت.

3. علیه 11 میلیون مهاجر

محور اصلی سخنان تحریک‌آمیز ترامپ در طول انتخابات تمرکز او بر مهاجرت غیرقانونی بود. این موضوع یکی از محور‌های اصلی زندگی سیاسی او بوده است. ترامپ مهاجرت غیرقانونی را به‌عنوان یک «تهاجم» توصیف می‌کند و وعده بستن مرز‌های کشور و اخراج مهاجران غیرقانونی را داده که تخمین ‌زده می‌شود براساس این دو اقدام، حدود 11 میلیون نفر از آمریکا خداحافظی کنند. شورای مهاجرت غیرحزبی آمریکا تخمین می‌زند که اخراج این تعداد از افراد و همچنین تازه‌ترین افراد واردشده در یک «عملیات اخراج دسته‌جمعی یک‌باره» حداقل 315 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت که شامل دستگیری‌ها، بازداشت، رسیدگی‌های قانونی و اخراج است.

4. ضد اقلیم

یکی از اقدمات اصلی ترامپ خروج از پیمان اقلیمی پاریس بود. با به‌قدرت‌رسیدن دولت بایدن، این دولت پس از ۱۰۷ روز دوباره به پیمان پاریس بازگشت. لغو مجدد دخالت آمریکا در توافقنامه آب‌وهوای پاریس برای ترامپ بسیار ساده خواهد بود. این توافقنامه اگرچه از نظر قانونی الزام‌آور نیست، اما کشور‌های امضاکننده را متعهد می‌کند که انتشار کربن خود را به گونه‌ای کاهش دهند که میانگین افزایش دمای جهان تا سال 2050 به 2 درجه سانتیگراد و ترجیحاً کمتر شود. تمایل ترامپ برای افزایش تولید نفت با توصیه‌های علمی کنونی درباره اقداماتی که دولت‌ها باید برای جلوگیری از میانگین دمای جهانی بیش از اهداف پاریس انجام دهند، مغایرت دارد. گروه مستقل تحلیل آب‌وهوای کربن بریف تخمین می‌زند سیاست‌های وعده‌داده‌شده ترامپ می‌تواند تا سال 2030 حدود 4 میلیارد تن انتشار کربن به جو اضافه کند.

5. نه به پول مفت، از اوکراین تا خلیج‌فارس

برخلاف جمهوری‌خواهان سنتی که معتقدند هزینه‌های نظامی نباید کاهش یابد، ترامپ به مخالفت با دخالت آمریکا در درگیری‌های بین‌المللی معروف است. جنگ اوکراین و روسیه و حمله رژیم‌صهیونیستی به غزه ازجمله اینهاست. ترامپ قبل از انتخاب شدن بار‌ها گفته بود که به درگیری در اوکراین پایان خواهد داد. ترامپ قبلاً زلنسکی را به دلیل میزان حمایت مالی که از ایالات متحده داشته، به‌عنوان «بزرگ‌ترین فروشنده جهان» توصیف کرده بود و بسیاری از ناظران انتظار دارند که حمایت از اوکراین تحت حاکمیت کاخ سفید جمهوری‌خواه کاهش یابد. ترامپ از حامیان سرسخت اسرائیل است. کارشناسان خاورمیانه بر این باورند که ترامپ دستور کار پیمان ابراهیم را که در دوره اول ریاست‌جمهوری خود اجرا کرد، در دوره دوم با سرعت بیشتری پیگیری خواهد کرد و حتماً به دنبال عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و سایر کشور‌های عربی، به‌ویژه عربستان سعودی خواهد بود.

6. علیه بهداشت ارزان

سقط جنین در موضوعات اصلی در مبارزات انتخاباتی ترامپ بوده است. ترامپ از موافقان محدود کردن دسترسی به سقط جنین است. داده‌های بهداشتی در آمریکا حکایت از آن دارد که تا ۲۰ ژانویه و شروع دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، درخواست‌ها برای تهیه پیشاپیش قرص‌های سقط جنین افزایش عجیب‌وغریبی داشته است.

در کنار تلاش برای قوانین ضد سقط جنین، دولت ترامپ در دوره قبل تلاش‌های زیادی برای کاهش یا هدفمندسازی هزینه‌های بهداشتی کرده است. ازجمله آن‌ها، تلاش برای لغو قانون مراقبت مقرون‌به‌صرفه (ACA) است. طرح TCJA ترامپ شرط اینکه «همه آمریکایی‌هایی که بیمه درمانی ندارند باید جریمه بپردازند» را حذف کرد. دولت ترامپ همچنین به ایالت‌ها اجازه داد تا شرایط کاری (ارائه خدمات به کسانی که در هفته 40 ساعت کار کنند) را بر دریافت‌کنندگان طرح درمانی «مراقبت مدیریت‌شده (Medicaid)» اعمال کنند. اما دولت ترامپ جایگزینی برای قانون مراقبت مقرون‌به‌صرفه ACA ارائه نکرد. البته ترامپ در رقابت‌های انتخاباتی دوره دوم وعده داده از مزایای تأمین اجتماعی و طرح Medicare محافظت کند.

7. مچ‌اندازی با فناوری چینی

شاید بتوان این بخش را زیر عنوان سیاست‌های تعرفه‌ای دسته‌بندی کرد اما علاوه بر جنگ تجاری، به نظر می‌رسد آمریکا یک جنگ تکنولوژیک را نیز با چینی‌ها آغاز کرده است. در دوره دوم ترامپ، وی وعده داده تلاش‌ها برای محدود کردن دسترسی چین به فناوری‌های نوین ایالات متحده را دو چندان کند. گرچه دونالد ترامپ با جو بایدن اشتراکات کمی دارند، اما یک چیز وجود دارد که آن‌ها را متحد می‌کند؛ سوء‌ظن آن‌ها به چین. در سال 2024 جو بایدن تعرفه‌های سنگینی را بر خودرو‌های برقی چینی، باتری‌های لیتیومی، تراشه‌های کامپیوتری و سلول‌های خورشیدی اعلام کرد. بنابراین بایدن جنگ تجاری با چین را که ترامپ آغاز کرده بود، تشدید کرد. در سال 2019، دولت ترامپ شرکت‌های آمریکایی را از عرضه شرکت ارتباطات سیار چینی هوآوی منع کرد. بایدن در ابتدا این محدودیت‌ها را حفظ کرد و سپس حتی آن‌ها را تشدید کرد. در اکتبر 2022، او کنترل‌های صادراتی را معرفی کرد که قصد داشتند توسعه فناوری پیشرفته چین را متوقف کنند.

8. علیه متحدان سنتی

یکی از تفاوت‌های دونالد ترامپ با جمهوری‌خواهان سنتی، لفاظی‌های اخیر وی علیه متحدان قدیمی ایالات متحده است. وی در چند هفته اخیر رویکردی کاملاً تهاجمی نسبت به کانال پاناما، جزیره گرینلند و کشور کانادا داشته است. نگاهی به نقشه جهانی نشان می‌دهد کانال پاناما؛ نقطه اتصال اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام بوده و یک موقعیت عالی ژئوپلیتیکی دارد. همچنین، گرینلند که بزرگ‌ترین جزیره دنیا به مساحت بیش از 2 میلیون کیلومترمربع و تنها با 56 هزار نفر سکنه بوده، تصاحب آن توسط آمریکا، نفوذ چین و روسیه در قطب شمال را از بین خواهد برد. طبق یک بررسی در سال 2023 تعداد 25 ماده از 34 ماده معدنی که توسط کمیسیون اروپا «مواد خام حیاتی» تلقی می‌شود در گرینلند یافت شده است. آن‌ها شامل مواد مورداستفاده در باتری‌ها مانند گرافیت، لیتیوم و به اصطلاح عناصر خاکی کمیابند که در وسایل نقلیه الکتریکی و توربین‌های بادی استفاده می‌شوند. اما رؤیای تبدیل شدن به وسیع‌ترین کشور دنیا، از دیگر آرزو‌های دونالد ترامپ است که موجب شده وی حال بعد از کانال پاناما و جزیره گرینلند به سراغ کانادا برود. در صورت تبدیل کانادا به ایالت پنجاه‌ویکم آمریکا، قلمروی آمریکا به 80 درصد مساحت آمریکای شمالی و 13 درصد مساحت کل خشکی‌های دنیا می‌رسد. بدین ترتیب آمریکا با عبور از روسیه به بزرگ‌ترین کشور دنیا تبدیل خواهد شد.

9. مأموریت کاهش 2 تریلیون دلاری بودجه

یکی از مأموریت‌هایی که ایلان ماسک، رئیس تسلا و توییتر در همراهی با دونالد ترامپ در مبارزات انتخاباتی به وی پیشنهاد کرد، کاهش 2 تریلیون دلاری هزینه‌های دولت بود. ماسک و ویوک راماسوامی، همکار مشترک در وزارت کارآمدی دولت جدید خواهند بود که وظیفه‌شان، صرفه‌جویی بودجه‌ای ازجمله برچیدن بروکراسی دولتی، کاهش مقررات اضافی و بازسازی سازمان‌های دولتی است. طبق گزارش خزانه‌داری ایالات متحده، در آخرین سال مالی (از اکتبر 2023 تا سپتامبر 2024) دولت فدرال ایالات متحده 6.75 تریلیون دلار (5.3 تریلیون پوند) هزینه کرده است. این بدان معناست که پیشنهاد ماسک برای کاهش 2 تریلیون دلاری بودجه به معنی کاهش حدود 30 درصدی کل هزینه‌های دولت فدرال خواهد بود. البته تحلیلگران با ذکر ارقام بودجه اجباری و اختیاری، معتقدند این کاهش امر دشواری است. برای مثال، تحلیلگران محاسبه می‌کنند که اگر کل آژانس‌ها -از حمل و نقل، کشاورزی، تا امنیت داخلی- به طور کامل تعطیل شوند، هزینه‌های اختیاری حدود 1.7 تریلیون دلار کاهش خواهد یافت.

ترامپ؛ رفیق نوسان‌گیر اعظم

یکی از اتفاقات مهم در دوره دونالد ترامپ همراهی ایلان ماسک، کارآفرین آمریکا، مالک تسلا و شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) است. ایلان ماسک که در حوزه ارز‌های دیجیتال به «نوسان‌گیر اعظم» مشهور بوده، از سوی فعالان بازار ارز دیجیتال متهم به دست‌کاری این بازار با توییت‌ها و ادعا‌های خود به‌ویژه در جهش ارز‌های دیجیتال در دوره کروناست. بسیاری از فعالان و کارشناسان این حوزه معتقدند ماسک در زمان‌های متعددی بازار را از حالت نرمال خود خارج کرده و سفته‌بازی در این بازار کم‌عمق را تشدید کرده است. گرچه در داده‌های مبادلات مالی ماسک چندان ردپای این سفته‌بازی و نوسان‌گیری آشکار نیست اما وی همواره متهم به تأمین مالی از این بازار بوده است. اما این بار علاوه بر ماسک ورود دونالد ترامپ به حوزه ارز‌های دیجیتال نیز همه را غافلگیر کرد. ترامپ که در مبارزه‌های انتخاباتی خود در حمایت از ارز‌های دیجیتال سخن گفته بود، در روز‌های گذشته با رونمایی از میم‌کوین شخصی خود به نام آفیشال ترامپ (Official Trump) با نماد $Trump، توانست در کمتر از چند روز این میم‌کوین را به ارزش بازاری 12 میلیارد دلاری برساند. قیمت این میم‌کوین تا زمان تحریر این گزارش به حدود 60 دلار رسیده و حتی به نرخ 70 دلار نیز نزدیک شده است. قیمت زمان رونمایی میم‌کوین $TRUMP حدود 7 دلار بوده که تاکنون نزدیک به 10 برابر شده است.

تصویر و لگوی میم‌کوین ترامپ از سوءقصد به جان دونالد ترامپ طی سخنرانی در یکی از کمپین‌های تبلیغاتی‌اش برای رقابت ریاست‌جمهوری ۲۰۲۵ آمریکا، در شهر باتلر ایالت پنسیلوانیا که باعث زخمی‌شدن گوش او شد، الهام گرفته شده است.

حالا گمانه‌زنی درباره اهداف سیاسی و اقتصادی پشت این پروژه وجود دارد. براساس گزارش بلومبرگ، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا قصد دارد ارز دیجیتال را به‌عنوان یک سیاست «اولویت ملی» قرار دهد. وی با انتصاب افرادی مانند بو هاینز، ایلان ماسک و شیرام کریشنان به دنبال تبدیل ایالات‌متحده به مرکز جهانی کریپتو و هوش مصنوعی است.

نیویورک‌تایمز در گزارشی نوشت: «دونالد ترامپ و خانواده‌اش روز جمعه شروع به فروش یک توکن ارز دیجیتال با تصویری از آقای ترامپ کردند که از سوءقصد به قتل در ژوئیه گرفته شده بود، یک تجارت جدید بالقوه پرسود که کارشناسان هدف آن را تلاشی آشکار برای نوسان‌گیری و به دست آوردن پول نقد برای خود و خانواده‌اش می‌دانند.»

به نوشته نیویورک‌تایمز، این سرمایه‌گذاری که درست چند روز قبل از دومین مراسم تحلیف ترامپ فاش شد، جدیدترین اقدام از یک‌سری اقدامات آقای ترامپ است که مرز بین نقش دولتی او و تلاش مستمر خانواده‌اش برای سود بردن از قدرت و شهرت جهانی او را نشان می‌دهد. این موضوع نشان می‌دهد خانواده ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری برای زیر پا گذاشتن مرز‌های اخلاقی سنتی، تردید کمتری خواهند داشت. اریک ترامپ، که به اجرای عملیات تجاری سازمان ترامپ کمک می‌کند، روز شنبه گفت که این پیشنهاد بخشی از بخش تجاری جدید و رو به رشدی است که خانواده ترامپ وارد آن شده است.

گفته می‌شود این سرمایه‌گذاری توسط شرکت CIC Digital LLC، وابسته به سازمان ترامپ سازماندهی شد، که قبلاً مجموعه‌ای از انواع کالا‌های دیگر مانند کفش‌های کتانی، عطر‌ها و حتی کارت‌های تجارت دیجیتال با مارک ترامپ را به فروش می‌رساند. این اقدام ترامپ و خانواده‌اش بلافاصله توسط وکلای مشهور آمریکا محکوم شد. آن‌ها می‌گویند اصلاً نمی‌توانستند تلاش سودجویانه یک رئیس‌جمهور برای پر کردن جیب خود و خانواده‌اش را تصور کنند.

ناسیونالیسم اقتصادی؛ ایده اصلی ترامپ

یکی از تفاوت‌های دولت ترامپ با دولت‌های قبلی آمریکا، تفکر اقتصادی خاص آن است که در آن آمیزه‌ای از آموزه‌های ناسیونالیستی با لیبرالیسم مشاهده می‌شود. وجه جالب توجه قضیه این است که ترامپ در حالی اقتصاد کشورش را به ناسیونالیسم و ضدیت با گلوبالیسم سوق داد که این کشور از جنگ جهانی اول در نقش رهبر اقتصاد آزاد و جهانی شدن عمل می‌کرده است.

حسین دهشیار و سیدامیرسینا نورانی در مقاله‌ای با عنوان «ناسیونالیسم اقتصادی دونالد ترامپ و رهیافت شبکه‌ای در سیاست‌خارجی آمریکا» بیان می‌دارند: «ترامپ باور دارد که انترناسیونالیسم لیبرال دیگر برای آمریکا کار نمی‌کند. این شرایط با تأکید بر اینکه تجارت تحت شرایط کنونی به زیان آمریکاست، قصد دارد با اعمال ناسیونالیسم اقتصادی از این نزدیکی رقبا و رسیدن و پیشی گرفتن از آمریکا در اقتصاد جهانی جلوگیری کند و بر اساس آن حتی با متحدان نزدیک خود در امور اقتصادی و تجاری به مقابله بپردازد و در کنار آن هزینه‌های زایدی را که طی سال‌ها آمریکا بنا به‌ دلایل مختلف نظامی، سیاسی، امنیتی و... متحمل شده از بین ببرد. لذا وی باور دارد که ناسیونالیسم اقتصادی نه تنها موقعیت آمریکا را در اقتصاد جهانی به هم نمی‌زند بلکه موجب ایمنی بیشتر برای آمریکا خواهد شد.

عبدالله قنبرلو، دانشیار روابط بین‌الملل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز در مقاله‌ای با عنوان «اقتصاد ترامپی؛ پیش به سوی جهانی‌زدایی» که در کتاب تأثیر انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران (انتشارات موسسه پول و ارز بانک مرکزی ایران) منتشر شده، در توصیف نگاه دولت ترامپ به اقتصاد می‌نویسد با نگاهی به کلیت سیاست‌های اقتصادی ترامپ در سال‌های 2017 تا 2020 می‌توان ترکیبی از آموزه‌های فکری ناسیونالیسم و لیبرالیسم را در آن‌ها مشاهده کرد. وی ضمن پیگیری سیاست‌های لیبرال نظیر کاهش مالیات بنگاه‌ها، کاهش مقررات دست و پاگیر دولتی و توسعه تجارت خارجی، بر حمایت از تولید داخلی و حمایت از اقتصاد ملی در برابر جهانی شدن تأکید داشت. در این نگاه، جهانی شدن اقتصاد تهدیدی جدی است که انفعال در برابر آن می‌تواند تبعات مخربی برای اقتصاد آمریکا ایجاد کند. ترامپ پس از آغاز به کار در مقام رئیس‌جمهور، در اواخر فوریه 2017 طی یک سخنرانی در کنگره تصریح کرد اجازه نخواهد داد اشتباهات گذشته ادامه یابند. تصمیم‌گیران آمریکا تریلیون‌ها دلار در آن‌سوی مرز‌ها خرج کرده‌اند، اما از رسیدگی به زیرساخت‌های کشور غفلت کرده‌اند. باید موانع ایجاد اشتغال حتی بعضی مقررات زیست‌محیطی برداشته شوند. باید کاری کرد فعالیت شرکت‌ها در آمریکا آسان شده و خروجشان سخت‌تر شود. در این راستا، شرکت‌های آمریکا نیاز به تخفیف‌های مالیاتی بزرگ دارند تا بتوانند توان رقابتی خود را بالا ببرند. کارگران آمریکا هم به چنین حمایتی نیاز دارند. ترامپ درباره سیاست تجاری‌اش گفت: «من قویاً به تجارت آزاد اعتقاد دارم، اما باید منصفانه نیز باشد.»

دونالد ترامپ در سال 2016 با ترویج گفتمان جدیدی با محوریت دو شعار «اول آمریکا» و «عظمت را به آمریکا بازگردانیم» به پیروزی رسید و پس از ورود به کاخ سفید ضمن زیر سؤال بردن مجدد نحوه بازیگری آمریکا در جهان طی دهه‌های گذشته، گام‌های مهمی در جهت تغییرات اساسی برداشت. دولت وی در پیشبرد سیاست‌های خویش به مخالفت‌های بین‌المللی از جمله از سوی نهاد‌های بین‌المللی بی‌اعتنا بود. این گفتمان تعریفی از منافع ملی دارد که بر پایه آن ممکن است تخریب رژیم‌های جهانی لیبرال از جمله تجارت آزاد، محیط زیست و حقوق بشر، یک گزینه اجتناب‌ناپذیر برای تأمین منافع آمریکا قلمداد شود. اگرچه آمریکا همچنان به عنوان یکی از کانون‌های اصلی سرمایه‌داری باقی مانده، اما احتمالاً دیگر نتواند به عنوان رهبر و تکیه‌گاه مطمئنی برای جهانی شدن عمل کند.

منبع: فرهیختگان

862389

سازمان آگهی های پرسون