حجاب چرا؟

حجاب یک پدیده و حکم اجتماعی است و لذا به کل جامعه مربوط می‌شود. تفاوت اساسی احکام فردی مانند نماز و روزه با احکام اجتماعی این است که عدم اجرای احکام فردی عوارض و پیامد‌های سوء خود را به‌ طور غیرمستقیم متوجه جامعه می‌کند، در صورتی که جامعه از بابت عدم اجرای احکام اجتماعی به‌ طور مستقیم و بی‌واسطه دچار عواقب و عوارض ناخوشایند خواهد شد.
تصویر حجاب چرا؟

به گزارش سایت خبری پُرسون، محمد کوکب در یادداشتی نوشت: موضوع حجاب را می‌توان از ابعاد و زوایای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار داد؛ ازجمله از بعد برون دینی و درون دینی. نوشتار حاضر در مقام تعیین جایگاه حجاب از منظر درون دینی است. بنابراین مخاطب خاص این یادداشت کسانی هستند که حجاب را به عنوان یک حکم ضروری شرعی پذیرفته‌اند، اما به پوشش به اصطلاح اجباری معتقد نیستند و بر این باورند که باید زنان بی‌حجاب یا بدحجاب، خود به فلسفه حجاب پی برده، پوشش مناسب را از روی اختیار و آزادی برگزینند و از این رو ورود حاکمیت به این موضوع و استفاده از ابزارهای حکومتی مانند وضع قانون و نظارت بر اجرای آن امری مذموم و نکوهیده است، چرا که اساسا باور و پذیرش قلبی اجبار بردار نیست. نگارنده نکات لازم جهت روشن شدن موضوع را در چند بند به شرح زیر فهرست می‌نماید:

1- حجاب یک پدیده و حکم اجتماعی است و لذا به کل جامعه مربوط می‌شود. تفاوت اساسی احکام فردی مانند نماز و روزه با احکام اجتماعی این است که عدم اجرای احکام فردی عوارض و پیامد‌های سوء خود را به‌ طور غیرمستقیم متوجه جامعه می‌کند، در صورتی که جامعه از بابت عدم اجرای احکام اجتماعی به‌ طور مستقیم و بی‌واسطه دچار عواقب و عوارض ناخوشایند خواهد شد.

2- از آنجا که حجاب یک امر شخصی نیست و عوارض و تبعات بی‌حجابی کل جامعه را در بر می‌گیرد، ورود حاکمیت به منظور صیانت از آرامش روانی و امنیت اخلاقی اجتماع امری معقول و منطقی است. به تعبیر دیگر، حجاب به منزله یک امر اجتماعی، ذیل اصل «امر به معروف و نهی از منکر» تعریف می‌شود و برای تحقق این اصل مترقی، مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر یعنی اِعمال قانون و نظارت بر حسن اجرای آن و نیز تنبیه و مجازات متخلفان ضرورت پیدا می‌کند. البته بدیهی است که مراحل اول و دوم این اصل (انزجار قلبی و تذکر لسانی) با مراعات همه شرایط لازم، یک حق بلکه تکلیف و مسوولیت برای آحاد افراد جامعه به شمار می‌آید.

3- باید دانست امر به معروف و نهی از منکر چنان که از عنوان آن پیداست معنا و مفهومی متمایز از ارشاد و تذکر و تعلیم دارد و نباید میان این دو مفهوم خلط نمود. ارشاد و تذکر و تعلیم برای آن است که پسندیده بودن «معروف» و ناپسند بودن «منکر» مشخص شود. به عنوان مثال همه می‌دانند راستگویی، «معروف» یا پسندیده و دروغگویی «منکر» یا ناپسند است. حال اگر کسی با علم و اطلاع از منکر بودن دروغ، به فرد دیگری دروغ بگوید و به موجب آن ضرر و زیانی متوجه فرد دوم شود، آیا اینجا جای ارشاد و تعلیم شخص دروغگوست یا وادار کردن او به جبران ضرر و زیانی که وارد کرده است؟ پاسخ روشن است.

مثال دیگر: شخصی داخل اتومبیل خود در نیمه‌های شب که همه در خواب خوش هستند، شروع می‌کند به بوق زدن‌های ممتد گوشخراش. حال آیا باید این فرد را از عمل ناپسندش بازداشت یا به ارشاد و تعلیم او پرداخت تا اگر خودش خواست دست از بوق زدن بردارد؟ ممکن است گفته شود او نه عالما و عامدا بلکه از سر جهل و ناآگاهی مرتکب این خلاف شده است. بله این فرض، فرض محالی نیست ولی سخن در این است که ارشاد و تعلیم این فرد خاطی در جای دیگری باید صورت بگیرد و البته در آنجا اجبار و الزام معنی ندارد و باید او قانع شود و خلاف بودن این عمل را قلبا و باطنا بپذیرد. به عبارت دیگر در مرحله آگاهی بخشی که قلمروی باور و پذیرش قلبی است اجبار غیرممکن است نه اینکه ممکن است ولی مفید نیست. اما در مرحله‌ای که شخص با علم به خلاف بودن عملش در انجام آن اصرار می‌ورزد، اجبار و الزام او ضروری و مفید است. به بیان دیگر در مرحله آگاهی بخشی، تمرکز بر فرد عامل است و در مرحله بعدی که عامل از طریق ابزار‌های فکری و فرهنگی به آگاهی دست می‌یابد، از این به بعد تمرکز روی «معمول» یعنی فرد یا مجموعه‌ای است که تحت تاثیر عامل قرار دارد.

مثال دیگر: امروزه همگان استعمال دخانیات در اماکن عمومی را به عنوان یک منکر می‌شناسند و طبعا اگر فردی به این عمل اقدام کند مورد سرزنش دیگران قرار می‌گیرد. حال اگر فرد خاطی اظهار کند که من هنوز قانع نشده‌ام که کشیدن سیگار در اماکن عمومی منکر است و با این توجیه دست از عمل ناشایست خود برندارد، این موجب نخواهد شد که قانون در مورد وی اعمال نشود. البته چه بسا این فرد در گفتار خود صادق باشد و واقعا نداند که عمل او به دیگران ضرر و زیان می‌رساند. در این صورت باید روشنگری لازم جهت تفهیم منکر بودن این عمل از طریق بیان مضرات دود سیگار برای کسانی که در معرض آن قرار می‌گیرند، صورت پذیرد. اما به هر حال این اقدام ایجابی هرگز نافی اقدام سلبی ممنوعیت استعمال دخانیات در اماکن عمومی نخواهد بود.

به موضوع اصلی بر‌گردیم؛ در مورد حجاب هم‌چنین حکمی صادق است، یعنی ابتدا باید معروف بودن حجاب و منکر بودن بی‌حجابی در ملأعام و حریم عمومی توسط متولیان فرهنگی و نهاد‌های مسوول و ذی‌ربط همچون رسانه‌ها روشن و آشکار شود و پس از روشنگری و کار اقناعی، مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر به موقع اجرا گذاشته شود که متضمن به کار‌گیری ابزار‌های بازدارنده و به عبارتی اجبار ضروری و مفید است. باید متوجه بود که اساسا قانون یک نوع اجبار است، اجباری که مصالح عمومی را تامین و تضمین می‌کند. بنابراین تعبیر «حجاب اجباری» که توسط برخی مخالفان قانون حجاب دائما تکرار می‌شود تا از این راه انزجار و تنفر نسبت به حجاب را در ذهن مخاطب القا کنند، نباید مخاطب فهیم را دچار‌‌‌‌ اشتباه و بدفهمی کند.

4- نکته پایانی اینکه بی‌حجابی یک پدیده ناهنجار اجتماعی است و نمی‌توان با تعابیری از قبیل «سبک زندگی»، «حقوق زنان در آزادی پوشش» و... از قبح این ناهنجاری کاست. دشمنان این مرز و بوم به خوبی درک کرده‌اند که بهترین راه نفوذ در فرهنگ اصیل ایرانی - اسلامی و تخریب کانون خانواده، پافشاری بر سبک زندگی غربی و ترویج فرهنگ ابتذال و بی‌بند و باری است و بی‌حجابی دریچه و روزنه‌ای است بر این سوغات خانمان برانداز مغرب زمین.

منبع: اعتماد

828814

سازمان آگهی های پرسون