دیگر نمی‌شود از مردم صبوری طلبید

مردم نجیب ایران آنقدر بدقولی و بی‌وفایی چشیده‌اند که دیگر نه می‌توان بدان‌ها رویا فروخت و نه می‌شود از آنها صبوری طلبید.
تصویر دیگر نمی‌شود از مردم صبوری طلبید

به گزارش سایت خبری پرسون، روزهای انتخابات، مخالفان مدام بر این نکته تاکید داشتند که در صورت پیروزی، دولت اول پزشکیان دولت سوم حسن روحانی خواهد بود.

روزنامه هم میهن نوشت: چنین حربه‌ای در دعواهای سیاسی دور از انتظار نیست. احمدی‌نژاد هم مدام به میرحسین می‌گفت که شما را هاشمی آنتریک کرده که بیایی در میدان، وگرنه من به خود شما علاقه دارم. پزشکیان البته عاقلانه چنین ارزیابی‌هایی را خطا تلقی می‌کرد و وقتی هم خواست بدین موضوع پاسخ دهد، از وزارتش در دولت محمد خاتمی سخن گفت.

کار به جایی رسید که در مقام مجادله، برخی اصلاً پرده را بالاتر گرفتند و آواز «دولت سوم خاتمی» را سر دادند. این هم البته در کوران رقابت‌های انتخاباتی نامعقول نمی‌نمود. هرچه باشد، دولت اصلاحات را می‌توان موفق‌ترین دولت بعد از انقلاب دانست. شعار‌های اصلی آن دولت، در حوزه آزادی‌های سیاسی و فرهنگی بود، اما در حوزه اقتصاد نیز کارنامه‌اش برتر از دیگران از آب درآمد.

بااین‌همه این بحث و جدل‌ها اگر زمانی می‌توانست داشته باشد، همان دوران انتخابات بود که به هر صورت کم نیاوردن و تکیه بر اصل «زدی ضربتی، ضربتی نوش کن» از اصولش است. از فردای انتخابات اما که تشکیل دولت ضرورت پیدا می‌کند، باورکردن چنین صحبت‌هایی و دل دادن به چنین امواجی می‌تواند تبعات تلخی برای مملکت به‌بار بیاورد.

روی سخن اینجا البته بیشتر خطاب به سیاسیون است که براساس صحبت‌هایی که در گوشه و کنار شنیده می‌شود، فیل برخی از آنها به‌راستی یاد هندوستان کرده و گمان می‌کنند تاریخ به دوم خرداد ۷۶ عقب‌نشینی کرده است. برخی‌شان از همان روزهای تشکیل کابینه معتقد بودند، لزومی ندارد تعاملی با سایر جناح‌ها در تشکیل کابینه صورت بگیرد. همین بود که بعضی تذکر دادند که در دولت اول خاتمی هم چندین وزیر از جناح رقیب حضور داشتند، بنابراین بهتر است از نوستالژی‌بازی با دوم خرداد دست بکشیم.

غرض این‌که آن دوران هرچه بود و هرچه شد، به پایان رسید. آن نسل مشتاق و مذاب در رود خروشان تمنای جمعی اصلاح و صلاح مملکت نیز آنقدر از این روزگار نامراد مشت و لگد خورد که دیگر رمقی برایش باقی نمانده. هراکلیتوس می‌گفت: «نمی‌توان در یک رودخانه دو بار پا گذاشت، چراکه هنگامی که برای بار دوم از آن عبور می‌کنیم، دیگر نه آن رودخانه رودخانه قبلی است و نه تو آن آدم قبلی». شواهد و قرائن از در و دیوار این کشور امروز همین سخن هراکلیتوس را باید به یاد ما آورند.

هیچ‌چیز مثل قدیم نیست. خیلی مسائل تغییر کرده؛ بلوک‌های قدرت، گروه‌های مرجع، ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و بینش‌های غالب فرهنگی. قدرت رئیس‌جمهور نیز. زمانی همایون کاتوزیان نوشته بود: «مصدق در دوره خودش قدرت و اختیاری که داشت غیرقابل مقایسه با آقای خاتمی بود؛ شاید علی امینی از این نظر بیشتر به خاتمی نزدیک باشد» و من زمانی فکر می‌کردم قدرت روحانی از قدرت خاتمی نیز کمتر بود. پزشکیان امروز از همه آنها کمتر است.

در همین منطقه جنوب غرب آسیا، معادله‌ها کلی تغییر کرده. زمانی که جیک‌جیک مستان‌مان بود، متن سند چشم‌ ۲۰ ‌ساله را ابلاغ کردیم که طبق آن قرار بود ایران به «جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی» برسد. خُب، فرصت‌ها مثل ابرها گذشتند و امروز مطمئن هستیم سال دیگر که موعد تحقق آن اهداف است، قدرت اول اقتصادی منطقه، ما نیستیم.

یکی از معاونان شهرداری تهران در اوایل دهه ۱۳۷۰، خاطره‌ای نقل کرده بود از سفر اردوغان به ایران در مقام شهردار استانبول، حیرتش از فضای سبز و فرهنگسراهای تهران و البته التماس دعایش برای دریافت دو دستگاه خودرو پیشرو آتش به‌عنوان هدیه. اقتصاد امروز ترکیه و سهمش در تجارت جهانی اما امروز با ما خیلی توفیر دارد.

الغرض، خیلی چیزها عوض شده. مردمان نیز از این تغییر مصون نمانده‌اند. مردم نجیب ایران آنقدر بدقولی و بی‌وفایی چشیده‌اند که دیگر نه می‌توان بدان‌ها رویا فروخت و نه می‌شود از آنها صبوری طلبید. این روزها بسیاری برای منصب له‌له می‌زنند، چون تصور می‌کنند دوم خرداد ۱۳۷۶ است.

خدمت‌شان باید عرض کنیم ابداً چنین نیست. هوا بس ناجوانمردانه سرد است و باورکنید اگر این دولت موفق نشود، شاید بعدتر بسیاری‌تان از اینکه برای پست و مقام چنین دست‌وپا زدید، پشیمان شوید. مخالفان این دولت نیز بد نیست بدانند که پزشکیان برود، لزوماً جا برای آنها باز نخواهد شد. از ما گفتن بود. مردمان خسته و بی‌حوصله‌اند.

منبع: هم میهن

789317

سازمان آگهی های پرسون