مسوولیت فرماندهی نیرو

متأسفانه ورود پلیس به عرصه‌هایی که به قول خود آقای رادان ماهیت انتظامی ندارد موجب استهلاک اعتبار آن شده است. این خیلی خطرناک است. بیش از همه فرماندهی محترم نیرو باید آستین خود را بالا بزند و این وضع را اصلاح کند. هیچ ربطی هم به قانون ندارد.
تصویر مسوولیت فرماندهی نیرو

به گزارش سایت خبری پرسون، عباس عبدی در یادداشتی نوشت: در روزهای گذشته شاهد دو رویداد تأثرآور بودیم که شاید انتظار می‌رفت درباره آنها نکته‌ای را بنویسم. یکی برخورد ناراحت‌کننده پلیس با دو دختر نوجوان و دیگری تیراندازی به سوی خودروی یک خانم در مازندران که موجب مصدومیت خطرناک وی شده است. از این رو در چند مورد مواجه با این سوال شدم که چرا در این موارد چیزی ننوشته‌ام. حتی به طعنه گفتند که موضوع کابینه برایت مهم‌تر بوده است. گویی که قرار است نفعی شخصی از کابینه نصیب من شود. البته کابینه و موفقیت و شکست دولت در حال حاضر از هر مساله دیگری مهم‌تر است، زیرا این امر تاثیر مستقیمی بر افزایش یا کاهش یا توقف این رخدادها در آینده دارد. اگر با این هدف و رویکرد وارد بحث درباره کابینه نشویم، بی‌فایده است.

به علاوه برخی از کسانی که نسبت به کابینه بی‌تفاوت هستند یا حتی به هر دلیلی در انتخابات شرکت نکردند، چندان هم بدشان نمی‌آید که این وضع ادامه یابد و حتی تشدید شود. زیرا مساله آنان بیش از آنکه اصل چنین رویدادهای تأسف‌آوری باشد، خواسته یا ناخواسته افزایش آن را مطلو‌ب‌تر می‌دانند، چون چنین خواسته‌ای، نتیجه منطقی و ساختاری هر جریان رادیکال است که سوخت موتور رادیکالیسم، فقط از طریق افزایش خشونت علیه مردم تأمین می‌شود. این واقعیتی است که افراد پیش از انقلاب آن را به خوبی تجربه کرده‌ بودند. هر کسی که کشته یا زندان می‌شد، ‌گر چه برای او مرثیه‌خوانی می‌کردند، ولی در اصل از آن استقبال هم می‌گردید، چون آن را نشانه مثبتی برای تأیید رویکرد رادیکال خود می‌دانستند. از این منظر عاملان خشونت نیز سوخت رادیکالیسم را تأمین می‌کنند، چه بخواهند و چه نخواهند و بر عکس. بگذریم.

درباره برخورد با دو دختر نوجوان به اظهارات فرماندهی محترم نیروی انتظامی اشاره می‌کنم. آقای رادان درباره این موضوع چنین می‌گویند: «هیچکس نیامد قبل از نشان دادن صحنه درگیری؛ فحاشی آنها به ماموران ما را نشان دهد! هیچکس نمی‌گوید یک همکار ما خواست آنها را ببرد؛ خودشان مقاومت کردند. هیچ کس نمی‌گوید این دو خانم خلاف کرده‌اند، قانون را زیر پا گذاشته‌اند؛ این «بد» است. آن رفتار [مامور پلیس] هم مقداری غیرحرفه‌ای است. اما رفتار پلیس می‌شود «بد» و آن رفتار غیرقانونی هم گم می‌شود!»

شخصا معتقدم که مطلقا نباید جلوی پلیس مقاومت کرد، حتی اگر از اشتباه بودن کار او اطمینان داشته باشیم. مثلا اشتباهی بخواهند ما را به جای دیگری بازداشت کنند. اگر در برابر پلیس مقاومت رایج شود سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. ولی پرسش مهم این است که چرا چنین رفتاری شایع شده است؟ اگر پلیس دنبال یک سارق یا قاتل یا قاچاقچی باشد، آیا مردم از متهم حمایت کرده و به او برای فرار کمک هم می‌کنند؟ قطعا خیر. پس چرا در این مورد تقابل می‌کنند؟ پاسخ این است که این رفتار را قبول ندارند. یادتان است که در ماجرای ماهواره مردم چگونه علیه اقدامات پلیس بودند؟ اکنون هم حتی برخی از پلیس‌ها از ماموریت کنونی ناخشنود هستند، چون می‌دانند این وظیفه آنان نیست. پس حرمت این امامزاده را باید متولی آن حفظ کند. اجازه ندهید که پلیس مستهلک شود. این سرمایه امنیتی و انتظامی کشور است. شما وظیفه دارید که به قانونگذاران، به مقامات عالی نظام گزارش‌های صریح بدهید که چرا پلیس در حال مواجهه با امری است که اغلب مردم به هر دلیلی آن را نمی‌پسندند و مقابله می‌کنند.

ولی آقای رادان به گونه دیگری با مساله مواجه می‌شود و می‌گویند که: «در موضوع اخلاق چشم‌مان بسته شده موضوع فقط «کشف حجاب» نیست از «کشف حجاب» به «برهنگی» می‌روند و از «برهنگی» به موضوعات دیگر می‌روند. آیا موضوع عفاف و حجاب یک موضوع اجتماعی است یا انتظامی از نظر من یک موضوع اجتماعی است و یک موضوع انتظامی نیست اما همه موضوعات اجتماعی بایدها و نبایدها دارد و باید در بایدها و نبایدها مداخله کرد و این حرکت مسوولانه رسانه است که در جامعه درخصوص احترام به قانون کار کند‌. اگر «کشف حجاب» جرم است؛ قانون است. اگر اشکالی در قانون است قانون را بررسی کنید نه اینکه با مجری قانون که با مظلومیت می‌خواهد قانون را اجرا کند برخورد کنید. باید جامعه را به سمتی هدایت کنیم که اگر قانونی داریم بر مجری قانون خرده نگیریم. اگر با قانون مشکل دارید به دنبال اصلاح قانون بروید.»

در همین ابتدا پلیس از حوزه وظایف و دایره حقوقی عبور کرده است. باید گفت که از پلیس انتظار می‌رود که یک متن فوری درباره قوانین مربوط به حجاب و آیین دادرسی آن و وظایف پلیس در مواجهه با آن را منتشر کند، چون بسیاری از افراد معتقدند که اصولا چنین رفتارهایی مطابق قانون نیست. اگر قانون است، لطفا همه موارد را منتشر کنید، و اگر قانونی نیست، چرا از مردم باید خواست که به قانون تمکین کنند؟ درباره توقیف خودرو، بستن اماکن و گشت ارشاد و امثال آن کدام قانون جاری و ساری است که مردم نمی‌دانند؟ پاسخ به این پرسش چند دقیقه بیشتر وقت نمی‌برد. در این مورد متنی مستند از مشکلات مردم به دستم رسیده که برای انتشار به روزنامه می‌فرستم. به علاوه فرض کنیم قانون باشد. خب! شما که می‌بینید اغلب مردم از آن رضایت ندارند، چرا واکنش نشان نمی‌دهید؟ این چه قانونی است که می‌خواهد جلوی اکثریت بایستد؟ مردم خواهان اصلاح آن هستند، ولی اجازه نمی‌دهند، شما چرا در دفاع از همکاران خود، خواهان تغییر این قانون و جایگزینی قانونی معقول و قابل اجرا، نمی‌شوید؟ برای اینکه حمایت می‌کنید. این یعنی رودررو شدن با جامعه.

مورد دوم نیز حمله به خودروی یک خانم در مازندران است. تیراندازی به پراید یک خانم آن هم به درب آن از کدام منطق حرفه‌ای تبعیت می‌کند؟ خوب باید بزنید به لاستیک آن. اصلا پراید، زدن دارد که یک خانم و مادر دو کودک را به چنین روزی بیندازید؟ چرا احتمال نمی‌دهید که ترسیده باشد؟ برای من دو چیز خیلی مهم است. اعتبار پلیس و اعتبار قضاوت. متأسفانه ورود پلیس به عرصه‌هایی که به قول خود آقای رادان ماهیت انتظامی ندارد موجب استهلاک اعتبار آن شده است. این خیلی خطرناک است. بیش از همه فرماندهی محترم نیرو باید آستین خود را بالا بزند و این وضع را اصلاح کند. هیچ ربطی هم به قانون ندارد. تازه مگر ماهواره قانون نداشت؟ هنوز هم دارد، چه نتیجه‌ای گرفتید؟ اکنون چه اقدامی می‌کنید؟ هیچ. آیا این کافی نیست؟ «من جرب المجرب حلت به الندامه» هرکس بخواهد تجربه شده را دوباره تجربه کند سزاوار خسارت و زیان است.

منبع: اعتماد

740851