امکان وقوع جنگ فراگیری در منطقه وجود دارد؟

به دنبال حمله اسراییل به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه و به دنبال آن حمله ایران علیه اسراییل، این بحث مطرح بود که سطح جدیدی از بازدارندگی تعریف شده، اما همان زمان نیز قابل پیش‌بینی بود که ادامه جنگ در غزه هر آن امکان وقوع حوادثی از این دست یا سوء محاسبه را در بر دارد.
تصویر امکان وقوع جنگ فراگیری در منطقه وجود دارد؟

به گزارش سایت خبری پرسون، روزنامه اعتماد نوشت: در چنین شرایطی منطقه در وضعیت انتظار قرار گرفته بدین معنا که همه منتظرند ببینند واکنش کنشگران دخیل و مرحله بعدی در تحولات منطقه چگونه خواهد بود؟ به عبارت دیگر، چه وضعیتی را می‌توان برای منطقه متصور بود؟

در اظهارات مقامات کشورهای مختلف و یا بسیاری از رسانه‌ها و اندیشکده‌ها، اینکه ایران به اقدام اسراییل واکنش نشان خواهد داد موضوعی قطعی تلقی می‌شود، هر چند شدت آن احتمالا متفاوت خواهد بود. در چنین شرایطی این تحلیل که در نهایت امکان وقوع جنگ فراگیری در منطقه وجود دارد به کرات از سوی بسیاری شنیده می‌شود.

در خبرها بر عدم اراده ایران برای تعدیل در موضع خود و همچنین بر مواضع اسراییل مبنی بر اینکه هیچ اقدامی بدون پاسخ گذاشته نمی‌شود در توجیه و تبیین این موضوع تأکید می‌شود. متناسب با این ادراک، برخی کشورها ابزارهای دیپلماتیک خود را به منظور جلوگیری از افزایش تنش به‌کار بسته‌اند.

نمونه این امر، درخواست کشورهای مختلف از ایران برای خویشتنداری در جهت عدم افزایش سطح تنش در منطقه است. در این میان، سفر وزیر خارجه اردن به ایران را می‌توان مورد اشاره قرار داد که فارغ از پیام‌های رد و بدل شده، از این نگرانی‌ها نیز حکایت دارد.

علی‌رغم آنکه در گزارش‌ها بر مشاجره تلفنی بایدن با نتانیاهو نیز اشاره شده، دولت بایدن بر حمایت خود از اسراییل تأکید کرده است.

در همین زمان، واشنگتن تحرکات نظامی خود در منطقه را نیز افزایش داده که به نوع کنش این دولت پس از حمله اسراییل به کنسولگری ایران شباهت دارد. مقامات نظامی و دفاعی امریکا بر تقویت حضور نظامی خود در منطقه از جمله ارسال کشتی‌ها و اسکادران‌های جنگنده اضافی یا سیستم‌های دفاع هوایی و سلاح‌های بدون سرنشین تأکید کرده‌اند. این اقدامات و لفاظی‌های امریکا، علاوه بر اینکه جدیت این کشور در حمایت از اسراییل، با وجود اظهار نارضایتی از اقدامات نتانیاهو را به نمایش می‌گذارد، احتمالا هدف بازدارندگی و یا متقاعد کردن ایران به عدم اقدام متقابل را نیز دنبال می‌کند. مقامات اسراییل نیز بر آمادگی خود برای رویارویی با طیف وسیعی از سناریوها در بحبوحه تشدید تنش در منطقه تأکید کرده‌اند.

اما اینکه آیا تحولات جدید، منطقه را وارد یک درگیری فراگیر خواهد کرد یا خیر به عوامل و فاکتورهای مختلفی بستگی دارد.

در این ارتباط ابتدا باید به نیات کنشگران دخیل اشاره کرد. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران اگرچه جدیت خود برای واکنش را اعلام کرده، اما شواهدی وجود ندارد که نشان بدهد خواهان یک جنگ در منطقه باشد.

در ارتباط با اسراییل نیز به‌رغم آنکه بسیاری بر این موضوع تأکید می‌کنند که نتانیاهو خواهان وارد کردن امریکا به جنگی احتمالی با ایران از طریق انجام کنش‌های تحریک‌آمیز است، دو نکته را باید مدنظر قرار داد: اول اینکه، اسراییل پیش‌تر نیز فرصت چنین کاری را داشته است و دوم اینکه، به نظر می‌رسد وی بیشتر خواهان فشار بر دموکرات‌ها در صحنه سیاست داخلی امریکا در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور است. اظهارات کامالا هریس در امریکا نگرانی امریکا از اقدامات اسراییل را نشان داد.

موضوع دومی که می‌تواند تأثیرگذار باشد و باید در تحلیل‌ها مورد توجه قرار بگیرد این است که دو قدرت بزرگ فرامنطقه‌ای و تأثیرگذار یعنی امریکا و چین به هیچ‌وجه خواهان وقوع چنین جنگ فراگیری در منطقه نیستند. امریکا پیش‌تر این موضوع را هم در نظر و هم در عمل نشان داده است، به این معنا که سیاست امریکا در دفاع از اسراییل و در کنش‌های تهاجمی آن متفاوت از یکدیگر هستند.

در حال حاضر در صورت اقدام ایران همچنان انتظار فشار واشنگتن به تل‌آویو برای جلوگیری از اقدام تحریک برانگیز جدی دیگر وجود دارد. در این ارتباط، دموکرات‌ها در آستانه انتخابات به هیچ‌وجه تمایلی به شکل‌گیری این روند ندارند. هرچند ترامپ نیز بارها بر لزوم خاتمه جنگ غزه تأکید کرده است.

چین نیز به‌رغم آنکه وضع موجود در منطقه را دستاویزی برای انتقاد از امریکا قرار داده و تنش‌های مدیریت شده سبب می‌شود امریکا تا حدی درگیر مسائل منطقه باشد، اما به دلایل مختلف مخالف وقوع جنگی گسترده در منطقه است.

پکن از زمان وقوع جنگ غزه، رویکردی انتقادی نسبت به سیاست‌های امریکا و اسراییل اتخاذ کرده و همچنین، به تلاش برای ایفای نقش میانجی میان گروه‌های فلسطینی از منظر نقش‌آفرینی در مسائل منطقه، می‌نگرد. پکن از این طریق خواهان کشاندن خود به دور میز مذاکره و شناسایی به عنوان کنشگری موثر در مناقشات منطقه است و این نگاه را دارد که روابط با کشورهای مسلمان منطقه می‌تواند در ایفای چنین نقشی برای این کشور یاری‌رسان باشد؛ هرچند توان نقش‌آفرینی این کشور در منطقه از امریکا کمتر است. با توجه به این ملاحظات، در زمانی که امکان حرکت به سمت وقوع جنگی غیر قابل مدیریت و از کنترل خارج شده هر لحظه بیشتر می‌شود، می‌توان امیدوار بود پکن گام‌هایی به سمت ایفای نقش میانجی و یا تسهیلگر در مدیریت و یا کاهش تنش‌ها بردارد.

این دو فاکتور به عامل سومی ختم می‌شود و آن احتمال مدنظر قرار دادن عدم قطعیت‌ها در محاسبات کنشگران دخیل است. به این معنا همه کنشگران این موضوع را مدنظر قرار می‌دهند که به‌رغم آنکه ممکن است بخواهند همه‌چیز تحت کنترل باشد، امکان از کنترل خارج شدن تحولات و رخدادها نیز وجود دارد.

به‌رغم توضیحات فوق، باید گفت که در حال حاضر منطقه با شرایط بسیار پیچیده‌ای مواجه شده و به تبع آن خطرات درگیری گسترده نیز افزایش یافته است که نباید آن را نادیده گرفت. در این وضعیت نمی‌توان با قطعیت پیرامون موضوعات مختلف سخن گفت و به همین دلیل همواره باید نقش متغیرها و فاکتورهای پیش‌بینی نشده و چرخه رخدادها را مدنظر قرار داد. از این منظر، حتی اینکه نوع کنش و واکنش‌ها در یک مقطع زمانی مشخص چگونه باشد می‌تواند تبعات پیش‌بینی نشده‌ای در پی داشته باشد.

منبع: اعتماد

729758

سازمان آگهی های پرسون