به گزارش سایت خبری پرسون، محمدحسین بنی اسدی، دیپلمات و کارشناس سیاست خارجی در یادداشتی نوشت:
ترور اسماعیل هنیه در تهران آن هم ساعاتی بعد از مراسم تحلیف ریاست جمهوری مسعود پزشکیان، جنایتی غیر قابل توصیف و توجیه با هر معیار و میزانی است. این جنایت آثار مخرب چند بعدی و چند وجهی بر ایران وارد کرده است که مناسب است توسط نهادهای مربوطه بهطور دقیق و عمیق مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد و با تدبیر و درایت مدیریت شود. بعد از ترور هنیه، اوضاع در خاورمیانه به ویژه ایران و اسرائیل ملتهب شده و هر آن امکان واکنشهای مختلفی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم دور از انتظار نیست. در این میان این ترور فرصتی را فراهم کرده که به عنوان یک مورد مهم مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و به دلایل ریشه ای و اساسی آن پرداخته شود . اگر رژیم جنایتکار و جنگ طلبی به اینگونه اقدامات متوسل می شود و اهداف جنگ طلبانه ای را دنبال می کند، نباید دیگران از روی احساس برخورد کنند و آتش بیار این هدف خصمانه شوند.
با توجه به اینکه ترور اسماعیل هنیه آنهم در این شرایط در تهران، توهین و تجاوز به حیثیت کشورمان محسوب می شود و باید این حق را برای خود در پاسخگویی قائل شویم، ولی اهمیت موضوع و دامی که نتانیاهو برای ایران گسترده، احتیاط و ملاحظات ما را دو چندان می کند، به روایتی «مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش».
رسانه ها و دوایر مختلف غرب با انتشار پازل ها و خبرهای جهت دار چنان جوّی را درباره کشورمان در جهان و منطقه ایجاد کرده اند که بی شباهت به جنگ روانی و تحریک ایران در واکنش نشان دادن نیست. لذا در این شرایط ایجاب می کند که ایران بدون تحت تاثیر قرار گرفتن و هرگونه حرکت انفعالی با درایت و تدبیر ابتکار عمل را از هر نظر در دست خود بگیرد. بی گمان می توان از این موقعیت و عوارض آن درسهایی در جهت رفع نواقص امنیتی خود و تامین منافع ملی ایران گرفت و اشتباهات و سو محاسبات را مورد آسیب شناسی قرار داد.
سالهاست کشورهای مختلف جهان از جمله کشورهای ثروتمند اروپا به منظور صرفه جویی در بودجه داخلی خود اقدام به قطع یا کاهش بودجه های تشریفاتی و برون مرزی خود کرده اند. از جمله این صرفه جویی ها را می توان به آکردیته کردن روابط دیپلماتیک خود در کشورهای کوچک اشاره کرد. طبیعی است که سفارت غیر مقیم داشتن ضمن اینکه به منزله قطع روابط نیست هزینه های کشورها را کاهش می دهد. همچنین خیلی از کشورها به خاطر صرفه جویی اقدام به تعیین کنسول افتخاری می کنند. علاوه بر این راهکارها، به منظور صرفه جویی، بسیاری کشورها مراسم تجملاتی و پرهزینه را لغو می کنند.
حال سوال این است که چرا جمهوری اسلامی اصرار بر داشتن رابط در هر کشوری دارد و برای مراسمی چون تحلیف و تنفیذ این همه هزینه می کند؟ ضمن اینکه خط مشی سیاست خارجی خود را در مقابل چشم و دوربین جهانیان قرار می دهد، در حالی که پی بردن کشورهای بیگانه به خطوط طراحی شده سیاست خارجی کشورهای هدف، مستلزم صرف هزینه های مادی و معنوی زیادی است که ما با این مراسم به صورت رایگان در اختیار آنان قرار می دهیم. ثانیا با دعوت از کشورهای میکروسکوپی و ذره بینی مانند مالدیو و کمور و غیره چه اعتباری برای خود جلب می کنیم؟ آیا زمان آن نرسیده که ما نیز با کاهش هزینه های خود مراسم پر هزینه تنفیذ و تحلیف را حذف و گسترش روابط از طریق آکردیته و کنسول افتخاری را سر لوحه کار خود در وزارت خارجه قرار دهیم؟
آیا به غیر از اعلام دشمنی با برخی کشورها، راههای دیگری برای برخورد با دشمن وجود ندارد؟ در صدر اسلام ما تجربه صلح حدیبیه و در تاریخ شیعه تجربه صلح امام حسن را داریم. در تاریخ نیز تجارب شکست و پیروزی و جنگ و صلح با کشورهای مختلف از جمله روسیه ،عثمانی و در تاریخ معاصر با عراق را داریم.
تاریخ و روابط بین الملل نشان داده که آخر و عاقبت هر جنگی صلح و مذاکره است. زمانیکه سرنوشت محتوم هر جنگی، صلح و مذاکره است آیا نمی توان بدون جنگ و تحمل یا تحمیل خسارتهای بیشمار مادی و معنوی به صلح و مذاکره دست پیدا کرد؟ بدیهی است که کشورها در حالت ضعف و شکست به هنگام مذاکره امتیازات کمتری به دست می آورند آیا بهتر نیست که در زمان قدرت داشتن دست به مذاکره بزنند؟
اکنون همه تحلیلگران نقشه نتانیاهو را کشیدن پای ایران در جنگ تمام عیاری با حمایت آمریکا و متحدین غربی می دانند و پر واضح است که در این صورت لطمات زیادی بر کشورمان وارد خواهد کرد. جالب است که دمیتری مدودف یار غار ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه اخیرا در سخنانی گفته «در خاورمیانه باید یک جنگ تمام عیار شکل گیرد تا منطقه روی آرامش به خود ببیند». گر چه در یک جنگ تمام عیار مورد نظر مدودف، روسیه نه تنها آسیبی نمی بیند بلکه از فشارهای غرب بر آن نیز کاسته می شود، اما سوال اصلی این است که اگر قرار است بعد از جنگ، خاورمیانه روی آرامش ببیند، چرا نباید بدون جنگ به این هدف برسد؟ ای کاش نیروهای نفوذی بیگانه در ایران و صحبت های به اصطلاح حامیان، نتواند بر تصمیم گیری مسئولین کشورمان در اتخاذ تصمیم جنگ با اسراییل و آمریکا موثر واقع شود.
تجدید نظر در روش و تاکتیک، آیا زمان یک بررسی کلی از تعامل خود با نهضتها و مردم مستضعف جهان طی ۴۵ سال گذشته نرسیده است؟ زمانیکه بر آموزش راهکارهای نظامی تاکید می شود سایر راهکارهای سازندگی و آموزشی به محاق می رود، آیا زمان آن نرسیده که در روش خود تجدید نظر کنیم و جوانان منطقه و جهان را تشویق به سازندگی و علم آموزی کنیم؟
امروزه توجه جهانیان به ایران معطوف شده و تبلیغات گسترده ای علیه کشورمان در جریان است. از سوی دیگر اتخاذ برخی سیاست در تقابل با تعدادی از کشورها و نهادهای اقتصادی بین المللی، وضعیت اقتصادی کشور را نیز به بحران کشانده است، اگر این موارد را به مشکلات داخلی کشور و شکاف بین مردم و دولت اضافه کنیم، بررسی تجدید نظر در سیاستهای گذشته سهل و آسان تر می شود.
انتخاب مسعود پزشکیان و اشاره به برخی موارد در نطق مراسم تحلیف ایشان از جمله ابیاتی از سعدی و حافظ، «بنی آدم اعضای یکدیگرند»، «با دوستان مروت با دشمنان مدارا» می رفت که چهره انعطاف یافته ای از ایران بر جای گذارد و روزنه هایی از امید را در دل مردم ایجاد کند که دست های پلید بیگانه و عناصر نفوذی آنها با ترور هنیه راه پر سنگلاخی پیش پای دولت جدید گذاشت که طبعا نیروی زیادی صرف هموار کردن آن خواهد شد .
ای کاش دولت دکتر پزشکیان بر این شرایط بحرانی و ملتهب غلبه پیدا کند و در ادامه به توصیه حافظ، درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد، نگذاریم توطئه های اجانب و دشمنان قسم خورده، کشور را ناخواسته وارد کارزاری نابرابر و پرتگاهی مهلک کند که در تاریخ نام بد و لکه ننگی از ما به ثبت برسد. پروردگار ایران را از دروغ و خشکسالی و جنگ در امان نگاهدارد.
منبع: جماران