در تراز انقلاب

تا پیش از شهید رئیسی، شهید رجائی، مسئول و رئیس‌جمهور تراز انقلاب اسلامی بود. جدای از محاسن و سجایای اخلاقی شهید رجائی که خدایش رفعت دهد، مدت کوتاه حدود 30 روزه ریاست جمهوری او تصویر روشنی از یک تلاش مداوم و پاک را به ما آموخت، اما کوتاهی دوران ریاست جمهوری آن شهید، مانع  از آن شد که آموزه تمام‌نمائی از مدیریت در شرایط پرفراز و نشیبی مثل امروزمان را ارائه دهد.
تصویر در تراز انقلاب

به گزارش سایت خبری پرسون، محمدهادی صحرایی در یادداشتی نوشت: از روزی که خبر شهادت آیت‌الله رئیسی اعلام شد و مردم را در بهت و بغض و بی‌تابی فرو برد تاکنون، شاید آنچه بیش از نحوه شهادت و پیدا شدن پیکر مطهر شهید رئیسی و همراهانش، مردم را متأثر کرد، مظلومیت او با وجود مفید و پربرکت بودنش است. برخی وجودشان برای مردم و جامعه برکت و آرامش و آسایش است و مرگشان هم پربرکت‌تر و مایه تولید قدرت برای نظام و همبستگی بیشتر مردم و آبروی کشور می‌شوند و برخی دیگر هم صِرف وجودشان برای مردم و میهن و آینده کشور، آفت و اذیت اضطراب و خسران است و مرگشان هم مایه فتنه و بدبختی و تشنج جامعه و آبروریزی. تفاوت این دو نوع شخصیت متضاد که نمونه‌های آنها را تجربه کرده‌ایم‌، به ویژگی‌های فردی و محیط رشد فکری و تربیت شخصیتی آنها برمی‌گردد و نیز میزان ایمان و اعتقاد و رابطه آنها با خدا و اینکه به زندگی چگونه می‌نگرند.

مفید یا مضر بودن افراد را می‌توان از دیدگاه‌های مختلف بررسی کرد ولی آنچه به این وجیزه برمی‌گردد این است که ما در جامعه با این‌گونه شخصیت‌ها برخورد کرده و هرکدام از این دسته که در اجتماع رشد کرده یا بزرگ شده‌اند و مسئولیتی برعهده گرفته‌اند، با عملکرد خود، اهمیت، ضرورت و حتی اضطراب ما به انتخاب شایسته را یادآور شده‌اند. آنکه فرمود «مردم، بیش از پدرانشان به فرمانروایانشان شبیه‌اند» یا اینکه « هرگاه فرومایه‌ای رئیس شود، فرزانگان را ذلیل می‌کند» و به عکس؛ یا وقتی فرمود«‌مردم، به شیوه و روش فرمانروایانشان هستند» و... همگی بر اهمیت این نکته تأکید می‌کند که مهم است کی رئیس و مسئول امور و مدیر باشد؟ و چقدر اهمیت دارد بدانیم انتخاب ما به چه میزان در تعالی یا تنزل امروز و آینده جامعه مؤثر خواهد بود و ما در قبال این بالا و پایین و پیش و پس رفتن، مسئولیم.

تا پیش از شهید رئیسی، شهید رجائی، مسئول و رئیس‌جمهور تراز انقلاب اسلامی بود. جدای از محاسن و سجایای اخلاقی شهید رجائی که خدایش رفعت دهد، مدت کوتاه حدود 30 روزه ریاست جمهوری او تصویر روشنی از یک تلاش مداوم و پاک را به ما آموخت، اما کوتاهی دوران ریاست جمهوری آن شهید، مانع از آن شد که آموزه تمام‌نمائی از مدیریت در شرایط پرفراز و نشیبی مثل امروزمان را ارائه دهد. نظام مسائل کشورمان در آن زمان با نظام مسائل امروز متفاوت است. اکنون دچار پیچیدگی‌هایی هستیم که آن زمان این‌گونه نبود. شهید رئیسی با حدود 1000 روز تجربه ریاست جمهوری در شرایط سخت دوران پسا اعتدالیون اصلاح‌طلب و کرونا و نظام پیچیده جهان امروز، نشان داد می‌توان او را تراز جدید مسئول و ریاست جمهوری قرار داد. مرور اجمالی آنچه شهید رئیسی تحویل گرفت و آنچه تحویل داد، گویای عظمت کاری است که انجام شده و ماندگار گردیده و قابل دفاع است.

خزانه خالی؛ سیلوی ته کشیده؛ کسری بودجه 540 همتی؛ رانت ارز جهانگیری4200تومنی؛ بدهی‌های کلان به بانک و اوراق مشارکت و بورس؛ 10 برابر شدن قیمت ارزی که حتی در زمان جنگ هشت ساله‌، پنج برابر شده بود؛ بالارفتن افسانه‌ای نقدینگی؛ کارخانه‌های تعطیل؛ عقب افتادگی 8 ساله در ساخت مسکن؛ ضعیف شدن اعتماد عمومی و نحیف شدن سرمایه‌های اجتماعی؛ تلفات روزانه 700نفری کرونا و متلک «واکسن سوهان قم نیست»؛ وابسته کردن واکسن کرونا بهFATF و پالرمو و برجام؛ کاخ‌نشینی و افتتاح‌های کارتابلی یا تلویزیونی پروژه‌های مهم و مورد نیاز مردم؛ بحران آب در 6 استان؛ بی‌خبری رئیس دولت از افزایش قیمت بنزین؛ «کثافتکاری» نامیدن ساخت پالایشگاه؛ تعریف جدید از خط قرمز «برادر به جای قانون»؛ پرونده‌های متعدد فساد مالی و سیاسی و جاسوسی نزدیکان دولتی‌ها؛ تقویت موج ناامیدی و قهر مردم از انتخابات با اخلاق و رفتار دولتمردان؛ رواج اشرافیگری با روی کار آوردن مدیران تنبل و عشق سفر خارجی و قشم و کیش در بحران‌های ملی؛ آمدن مدیرانی در سطح اخلاقیِ میکروفون قاپ یا «خودت بمال» یا «پفیوز» به جای مدیران پاسخگو و مؤدب؛ انجماد سیاست خارجی با تمرکز 8 ساله بر برجام و نتیجه «تقریباً هیچ» آن؛ وابسته کردن آب خوردن و امور روزمره مردم به چرخه بیهوده «مذاکره برای مذاکره»؛ تحقیر نظام آموزشی کشور با2030؛ نفوذ جریانی و سندروم دوتابعیتی‌ها؛ بی‌اعتنایی به عقل سلیم و علم روز و بتن کردن قلب سانتریفیوژ؛ اغراق در توانمندی دشمن و تخریب اعتماد به نفس دانشجویان آینده‌ساز دانشگاه «با فشردن یک دکمه»؛ واسپاری امور مهم کشور به قول شفاهی دشمن در حماسه «قدم زدن با گرگ»!؛ گره کور زدن آینده کشور با قراردادهای استعماری و تحمیلی و یکطرفه مثل برجام و معاهده پاریس؛ امضاء قرارداد خوانده نشده؛ نفهمیدن تفاوت لغت تعلیق با لغو توسط ژنرال‌های مدعیِ زبان بلدی؛ مشغول کردن مردم و تنزل دادن مطالبات واقعی مثل رفع بیکاری و تورم و... با مطالب واهی ورود به استادیوم و کنسرت و...؛ رواج توهین به مردم و تحقیر منتقدان؛ هرج ومرج و بی‌برنامگی اقتصادی تا حد تأسیس قرارگاه مرغ و دریافت گوشت با کارت ملی و صف‌های آنچنانی؛ پایین کشیدن ‌پرستیژ بین‌المللی با دیپلماسی التماسی و زانو زدنی و سوخت ندادن به هواپیمای وزیر؛ پایین آمدن اعتبار خارجی تا تحریم شدن حتی توسط جیبوتی؛ بی‌هویتی فرهنگی با پیشنهاد به رسمیت شناختن تن‌فروشی یا عقیم کردن زنان نامنظم اجتماعی؛ اصرار مسئولین دولت بر دوقطبی کردن اجتماع و ایجاد اختلاف‌های ساختگی در جامعه و رو در رو قرار دادن مردم؛ نظریه‌پردازی مسئولینی که مأموریتشان فقط خدمتگزاری و تمرکز بر کارکردن است؛ رساندن ارزش یارانه مردم از 37 دلار به یک و نیم دلار؛ تلنبار شدن پول‌های بلوکه شده ایران حتی در کشورهای دوست؛ کاهش فروش نفت به حدود سیصدهزار بشکه در روز و... و دهه نودی که سوخته شد.

این گفته‌ها تجربه تلخ و دردناک و سیاهی است از دوره‌ای که خیلی از آن فاصله نگرفته‌ایم و ما مردم توانستیم در خرداد 1400 تجربه جدید و امیدوار‌کننده‌ای را برای نظام خلق کنیم. حماسه‌ای که با انتخاب دکتر رئیسی‌، مشکلات را یکی پس از دیگری رفع کرد و ریل‌گذاری صحیح انجام شد و از دل ناکامی‌ها و بحران‌ها، آرامش به جامعه پمپاژ گردید و مسائل حاد و آزاردهنده به سرعت به سمت بهبودی رفت. هرچند که زمین مین‌گذاری شده و پر از حفره‌ای که از دو سال آخر دولت دهم و به ویژه دولت یازده و دوازده به آیت‌الله رئیسی تحویل داد به این زودی مهیا نمی‌شود. مردم، با دکتر رئیسی، آسوده بودند وقتی می‌دیدند او شنبه تا جمعه خود را به هم دوخته تا مشکلات را مرتفع کند. عمامه خاکی او، خاطرات تلخ بازدیدهای سوار بر شاسی خارجی از کارخانه‌ها و رفتن باکفش روی فرش زلزله زده‌ها را از یاد برد. همین تلاش بی‌وقفه حتی اگر به رفع مشکل هم نینجامد‌، مولد آرامش مردم بود. اینکه می‌دیدند رئیسی باید خودش پیگیر پروژه‌ها باشد و مطمئن شود که مشکلات حل شده‌، آرام می‌شدند.

می‌شد شهید رئیسی افتتاح آخرین پروژه را ویدیویی یا کارتابلی انجام دهد و به معاون یا مدیرکلی بسپارد و به گزارشی اکتفا کند و خود زنده بماند‌، ولی مهم است که خودش از زبان مردم بشنود که «آب خوش از گلویشان پایین رفته؟» مثل همان موقع که پرسید «ناهار خورده‌اید؟» تا خیالش راحت شود. او مدیر میدانی است و مثل فرماندهان شجاع باید همیشه در میدان باشد. گوشه‌نشینی و عافیت‌اندیشی کار ترسوها و تنبل‌ها و نابلدهاست. او خود را سربازی نامید که باید مشکلات را بدون وقفه حل کند. با همین روحیه توانست 9هزار کارخانه تعطیل شده را که یکی از آنها هپکو و یکی ارج و یکی هفت تپه بود را راه‌اندازی کند. پرکردن خزانه و سیلو و مثبت کردن تمام منفی‌هایی که گفته شد و ده‌ها دیگر که گفته نشد و تولید قدرت و ثروت و اقتدار و افتخار برای نظام و آبرو بخشیدن دوباره به کشور و تولید اعتبار برای ایران تا جایی که در یک چهارم جمعیت جهان برای شهادت او اعلام عزای عمومی کردند و این در جهان برای شخصیتی سیاسی بی‌سابقه است. شهادت او پربرکت بود و تشییع 12 میلیونی او تمام بافته‌های چند ساله دشمن که می‌گفتند «مردم به نظام بی‌اعتمادند» و «فروپاشی اجتماعی» صورت گرفته و «مردم از انقلاب رو برگردانده‌اند» و... همه را نقش برآب کرد.

رئیسی نصاب و معیاری تازه شد و دوره او یکی از پربارترین دوره‌های تاریخ ما شد. اگرچه استراتژی دشمن از «حمله به نقطه ضعف، به حمله به نقطه قوت» تغییر کرد و رئیسی که باسوادترین رئیس‌جمهور تاریخ ایران در دو مرکز حوزه و دانشگاه بود را کم‌سواد نامیدند و اقدامات بی‌نظیر اقتصادی و اجتماعی و سیاسی او را کم جلوه دادند و سیدمحرومان را «آیت‌الله اعدام» نامیدند‌، ولی خدا چیز دیگری برای او خواست. همین نامردی را هم درحق وزیرخارجه شاخص ما که بازوی پرتوان خارجی دکتر رئیسی بود‌، کردند و شخصیت ممتاز، ستودنی، واقع بین« پرکار، فعال، باابتکار و مذاکره‌کننده قوی و باهوش و پایبند به مبانی و اصول» امیرعبداللهیان را نیز با متلک «زبان بلد نیست» تحقیر کردند. غافل از اینکه کارهای به جا مانده امیرعبداللهیان و دیپلماسی فکورانه او غیر از خارج کردن ایران از انزوای آمریکا و چندکشور اروپایی و عضویت در شانگهای و بریکس و تأمین واکسن و تدارک عملیات بزرگ وعده صادق و بازپس‌گیری عمده طلب‌های تلنبار شده ما حتی از زمان پهلوی و قرارداد‌ تانک چیفتن و... تعریف جدیدی از وزیر خارجه در تراز انقلاب اسلامی و در شأن مردم ارائه کرد.

دوره هزار روزه رئیسی تراز جدید ریاست جمهور ایران را تا جایی بالا برد که همه آیندگان را می‌توان با او سنجید و مقایسه کرد. دانشمند و صبور و عاقل و آگاه و جهادی و خستگی‌ناپذیر و مؤدب و انقلابی و دشمن شناس و مردمی و زیرک و مؤمن و صریح و شجاع و مبتکر و مخلص و پربرکت و مفید و آرامش‌بخش و... و در یک کلام، سرباز بودنش، او را تا ابد در خاطرات خوش مردم نشاند. انتخابات پیش‌رو برای مردمی که به جای افسردگی پس از مصیبت فقدان خدمتگزاران خود‌، حماسه تشییع باشکوه را انتخاب کردند‌، بسیار حیاتی و مهم است. باید کسی را انتخاب کرد که به رئیسی شهید، نزدیک‌تر باشد و کسی که بتواند کارهای نیمه‌تمام او را تمام و دهان مردم را شیرین کند. مردم ایران شایسته بهترین‌هایند چراکه نجیبانه و حکیمانه و صبورانه و جوانمردانه و مؤمنانه و آگاهانه انقلابشان را به وجود آوردند و گسترش دادند و برایش هزینه کردند. خدایشان برکت دهد که تاریخ جهان را به مسیر صحیحش برگرداندند.

اکنون که تنور انتخابات در حال گرم شدن است باید مراقب بود طهارت و نزاکتی که رئیسی به رقابت‌های انتخاباتی بخشید‌، پاس داشته شود و به جای متلک و دروغ و فریب و تخریب و توهین رقیب‌، باید نامزدها از خود و برنامه‌های خود بگویند و خدا را همیشه در ذهن داشته و بدانند که مردم هنوز صدای رئیسی را در گوش دارند و یاد خوشش را در خاطر می‌گذرانند. و مردم نیز ملتفت باشند که حماسه انتخابات، مکمل حماسه تشییع کاروان شهدای خدمت است و دو راه پیش روست. یا می‌توان با حضور مؤثر و باشکوه و انتخاب آگاهانه، حماسه رئیسی را ادامه داد و به قله رسید یا خدای نخواسته به دوران پر از اضطراب و توهین و رکود و رخوت گذشته بازگشت و حاشا که چنین شود.

و هنوز سخن ادامه دارد.

منبع: کیهان

682925

سازمان آگهی های پرسون