به گزارش سایت خبری پرسون، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه در یادداشتی نوشت: «کاری که دولت محترم و مجموعه رسانهای آن در دستاوردسازی میکنند بیش از هر چیز نشانهای روشن از فقدان دستاورد است. تا اینجا چندان جای نگرانی نیست، چون افتتاح فلان راه و فرودگاه و... هیچکدام دستاورد اصیل نیست. از این طرحها در هر دولتی هست، به هر حال از دریافت این همه بودجههای کلان نفتی و مالیاتهای فراوان و سایر درآمدها باید چند تا طرح هم درآید، حتی اگر صفر تا صد آن را هم این دولت ساخته باشد. این موارد در بهترین حالت، مقدمات یک دستاورد هستند و نه محصول نهایی آن. این نوع دستاورد رسانهای بیش از اینکه موجب آرامش و امید مردم شود، برای اقناع مقامات دولتی و برخی تبلیغاتچیهای دور و بر آنان مفید است. دستاورد واقعی چیست؟ دستاورد را باید سیستمی تعریف کرد. مقایسه میان «ورودی» به سیستم و «خروجی» آن. همیشه باید ببینیم که ورودی به سیستم چه بوده؟ ادعاهای آن برای تبدیل این ورودیها به خروجی چه بوده؟ و واقعیت خروجیهای سیستم چیست؟ اضافه بر این منطق، هر حرف دیگری بیهوده و داعیههای اضافی است.
در حدود ۲۷ ماه گذشته ورودیهای به سیستم دولت به علل گوناگونی افزایش داشته است. البته دولت میکوشد که بگوید این افزایش ورودیها محصول عملکرد آنان است. من نمیدانم در اینباره اظهارنظر قاطع کنم، ولی میدانم که فرآیند افزایش ورودی که ناشی از فروش بیشتر نفت باشد از ۴ ماه پیش از دولت کنونی آغاز شده بود. به عبارت دیگر با آمدن بایدن و در دولت حسن روحانی از بهمن ۹۹ افزایش فروشهای نفتی آغاز شد. در ادامه جنگ اوکراین و تحریم روسیه از جمله گاز و نفت آن و نیز بازگشت رشد اقتصادی جهان پس از کرونا که تقاضای نفت را بالا بردند، جملگی موجب افزایش قیمت نفت و نیاز جهانی شد و همراهی چین، تقاضا برای نفت تحریمی را شدت بخشید، بهطوری که بنا به اظهارات مقامات نفتی ایران تولید نفت ما اکنون به جایی رسید که دوباره رتبه سوم را در اوپک پیدا کردند. علیرغم همه اینها فرض میکنیم همه این افزایشها محصول کوششهای همین دولت است، ولی این نیز دستاورد نیست.
دستاورد را باید در بخش خروجی سیستم دید چون این ورودی در زمان دولت اول اصولگرا بسیار بیشتر از این بود که الان هست.
دستاورد اصلی را یکبار مقام رهبری در سخنانی با هیئت دولت به روشنی توضیح دادند تا آنجا که یادم است، تورم، اشتغال، تولید و سرمایهگذاری و وضعیت نابرابری است. در واقع کارهای مثبتی که در اقتصاد انجام میشود درنهایت باید در این شاخصها خود را بازتاب دهند، بقیه موارد ذاتا دستاورد نیست، بلکه به علت نقشی که در این شاخصها دارند دستاورد محسوب میشوند.
بدون تردید و مطابق ادعاهای رسمی و مکرر، ورودیهای به سیستم دولتی فراتر از انتظار بوده در مقایسه با آن خروجیها به نسبت اندک و حتی منفی است. برای نمونه علیرغم تاکید بر کاهش تورم، همچنان تورم مهرماه صعودی شد و در خوشبینانهترین حالت تورم در پایان سال کمتر از ۳۵ درصد نخواهد شد. به جای ارایه آمارهای اشتغال مولد، ارقام سرمایهگذاری و بهبود تولیدات و رفع فقر و نابرابری، پرداختن به افتتاح فلان طرح نیمهکاره یا افتتاح دوباره طرحهای قبلی مشکلی را حل نمیکند. این صنعت سرگرمی است، ولی سرگرمی که حالش را تبلیغاتچیهای رسمی میبرند و بدبختی آن نصیب مردم و کشور میشود».
ارزش و اعتبار این تحلیل روزنامه اعتماد را میتوان از ابعاد مختلف سنجید؛ از جمله به واسطه مقایسه عملکرد دولت فعلی در مقایسه با دولت قبلی، و خسارتهایی که همین طیف روزنامهها به عنوان دستاورد جا زدند و میراث فاجعهبارش را برای دولت بعد از خود به ارث گذاشتند. بهعنوان یک نمونه از دهها تدبیر فاجعهبار، میتوان به حراج ۱۸ دلار منابع ارزی کمیاب به قیمت ۴۲۰۰ تومان (و همچنین ۶۰ تن طلا) اشاره کرد که رانتی چندصد هزار میلیاردی را در حلقوم رانتخواران ریخت و خروجی آن، تشدید تورم و خالی شدن خزانه ارزی و چاپ پول بیپشتوانه برای کاهش آثار تورم و کسری بودجه بهعنوان یک چرخه معیوب بود. دولت رئیسی سعی کرده این چرخه معیوب را تا حدود زیادی متوقف کند. جالب این که اعتماد و نویسنده آن، قبلا با وقاحت چندینبار اذعان کردند سیاست واگذاری ارز ۴۲۰۰ تومانی یا حذف آن (هر دو) «دو پوست موز زیر پای دولت رئیسی» و «استخوان در گلوی دولت» بوده است.
درست در روزگاری که نشریات زنجیرهای و اجارهای حامی دولت غربگرا، دستاوردهای خیالی از برجام میساختند، اقتصاد کشور در معرض پسرفت شدید بود که آثار آن را در سقوط شش پلهای ایران در اقتصاد جهانی و معدل رشد اقتصادی ۶ دهم درصد (نزدیک به صفر) در طول هشت سال میتوان دید. اما متاسفانه در همان دوره، امثال نویسنده روزنامه اعتماد فقط کور و کر نبودند که اعتراض نمیکردند و هشدار نمیدادند، بلکه تصویر گل و بلبل از همین ریلگذاری خسارتهای بعدی ترسیم میکردند. همانها با وقاحت بر آثار خسارتهای عمیقی که دولت متبوعشان بر جا گذاشته، دولت رئیسی را نکوهش میکنند که فقط جاده و راهآهن و فرودگاه و بیمارستان و پروژههای آب و برق و گاز و نفت را به بهرهبرداری میرساند ولی حواسش به سفره و معیشت مردم نیست! آن قدر هم انصاف و شجاعت ندارند که به کاهش شتاب تورم و رسیدن آن از ۶۰ درصد به ۴۳ درصد اشاره کنند، یا فهرستی از میراثهای تورمساز دولت روحانی را بازگو کنند و صادقانه بگویند که با این میراثی که ما بر جا گذاشتیم، مهار قطعی تورم زمان میبرد.
آنها نمیگویند که نقدینگی هفت برابر شده، قیمت ارز هشت برابر شده، کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی به علاوه تورم ۶۰ درصدی در هر سال، بدهکاری ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومانی، سررسید ۵۳۰ هزار میلیارد تومانی سود اوراق فروخته شده، خزانه ارزی جارو شده، تعهدات مالی انباشته و ادا نشده، تعطیلی چندهزار کارخانه و کارگاه تولیدی، و هزاران پروژه عمرانی به تعویق افتاده که چند برابر بودجه مصوب را دریافت کرده اما به نتیجه نرسیدهاند، برنامه هستهای واگذار یا تعطیل شده به علاوه کلاهبرداری غرب در برجام و دو برابر شدن تحریمها و شمشیر داموکلس مکانیسم ماشه در برجام و سقوط صادرات نفت به زیر ۳۰۰ هزار بشکه، انتشار ۲۰۰ هزار میلیارد تومان پول بیپشتوانه، نابودی خودکفایی گندم و نیاز به واردات بیش از ۷ میلیون تن گندم، مرگ روزانه ۷۰۹ نفر با کرونا، و سیاست خارجی به انزوا کشیده شده و آویزان از یک توافق مرده به نام برجام، بخش ناچیزی از میراث دولتی است که مجیزش را میگفتند، اما اکنون آثار و پیامدهای خسارتبار همان عملکرد را اسباب طعنه به دولتی قرار دادهاند که همت کرده و نقطه پایان بر بسیاری از روندهای مایوسکننده قبلی گذاشته است.
تلختر این که همین محافل سیاستزده و نیرنگباز، بر اساس میراث خود پیشبینی میکردند و سال گذشته تیتر هم زدند که تورم سهرقمی (بالای ۱۰۰ درصد) میشود، اما اکنون که دولت موفق شده آن بهمن تورمی سنگین را مهار کند، میگویند فعالیتهای دولت چه دستاوردی در زندگی مردم داشته است!
روزنامه زنجیرهای و نویسنده آن میدانند اما کتمان میکنند که تسویه ۲۷۰ هزار میلیارد تومان بدهی سود اوراق، تسویه ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی به صندوقهای بازنشستگی، اختصاص ۴۰ هزار میلیارد برای رتبهبندی معلمان و ۵۴ هزار میلیارد برای تسویه بدهی بانک مرکزی و مجموعا تسویه ۴۶۴ هزار میلیارد تومان از بدهیها و تعهدات دولت قبل، در دولت سیزدهم اتفاق افتاده است. میدانند و کتمان میکنند که صادرات نفت در دولت برجام به زیر ۳۰۰ هزار بشکه سقوط کرد و با وجود افزایش تحریمهای نفتی و غیرنفتی در دولت بایدن، امروز بدون برجام و FATF، به بیش از ۵/۱ میلیون بشکه افزایش یافته است. ضمنا میدانند که تورم انباشته، چه بلایی بر سر درآمدهای ارزی و ریالی کشور میآورد؛ میدانند که به همین علت در دولت قبل، بسیاری از پروژههای مهم عمرانی را تعطیل کردند اما دولت بعدی، به راهاندازی پروژههای مهم عمرانی همت گماشت و امید را در مناطق مختلف جاری کرد.
نویسنده اعتماد میداند دولت روحانی در پایان راه جایی ایستاده بود که رئیس سازمان برنامه و بودجهاش میگفت «حتی یک قطره نفت هم نمیتوانیم بفروشیم» و «نه تنها در برابر غذا، که در برابر دارو هم نمیتوانیم نفت بفروشیم». جایی که وزرای وی در جلسه با آقای رئیسی گفتند «دولت پولی برای پرداخت حقوق کارکنان خود ندارد». او میداند هم اردوگاهی معدومش گفته بود هدف از حمایت از روحانی در انتخابات ۱۳۹۶، رساندن مدیریت و اقتصاد کشور به نقطه جوش بود؛ و حالا که آن بمبگذاری خنثی شده، متهمان جنایت دست پیش میگیرند تا پس نیفتند! خیلی تاثیرگذار بود، جناب حضرتی و آقای عبدی و دیگران، هیچکس هم متوجه نشد!
منبع: کیهان