به گزارش سایت خبری پرسون، دکتر حسین جوشقانی اقتصاددان در یادداشتی نوشت: در شرایطی که برنامهریزی برای ۳۰ روز آینده بسیار سخت و غیرممکن به نظر میرسد، شاید صحبت از برنامهریزی برای ۳۰سال آینده کشور امری خیالی باشد و بیشتر یک شوخی برداشت شود. ولی اتفاقا زمانیکه با چالشهای متعدد اقتصادی، سیاسی، امنیتی، تجاری و اجتماعی روبهرو هستیم، تعیین کلانایدهها و اولویتهای اصلی، مهمترین وظیفه رهبران ارشد کشور است. ما عادت کردهایم که به جای تعیین اولویتها و تعیین مسیر رسیدن به آنها،«مجموعهای از آرزوهایمان» را تدوین کنیم. سند چشمانداز بیستساله۱۴۰۴ بزرگترین و دمدستیترین سند برای اثبات عادت ما به نوشتن آرزوها است. کافی است در شرایطی که کمتر از ۲سال به سررسید این سند باقی مانده، نگاهی به آن بیندازیم و از اشتباهات گذشته خود در تدوین سند و چشماندازها برای ۳۰سال آینده کشورمان درس بگیریم. در ادامه ابتدا ۳درس از این آرزو نویسی را مطرح میکنم، سپس ۲کلانایدهای را که به نظرم برای ایران ۱۴۳۰ ضروری مینماید، معرفی میکنم.
درس اول- محدودیتها
در تعیین چشماندازها پذیرفتن محدودیتها اولین درس تلخی است که از سندنویسیهایمان باید بگیریم. محدودیت یعنی اینکه نمیشود هم ظرف ۲۰سال اقتصاد رشد ۸درصدی داشته باشد و هم ابزارهای تجارت بینالمللی بسته یا محدود باشد. یعنی اینکه نمیشود هم در فولاد و سیمان رشد چشمگیر داشته باشیم، هم در تولید انرژی حرف اول منطقه را بزنیم، هم محیط زیست را تخریب نکنیم و سرمایهگذاری خارجی نداشته باشیم. خلاصه اینکه نمیشود همه خوبیها را همزمان آرزو کرد.
درس دوم- کلاناستراتژیها به جای اهداف
صحبت کردن از اهداف کار سادهای است. ما همگی دوست داریم انسانهای وارستهای باشیم. دوست داریم ۱۰سال دیگر تمول مالی زیادی داشته باشیم، خانواده شاد و سلامتی داشته باشیم. احتمالا دوست داریم کارآفرین بزرگی شده باشیم که فعالیتهای عامالمنفعه زیادی هم انجام میدهیم. ولی آیا بیان این اهداف بدون اینکه استراتژیهای اصلیمان را تعیین کرده باشیم، ما را به آنها خواهند رساند؟
درس سوم - تعیین تعداد اندکی کلانایده
اشتباه رایج دیگر این است که لیست بلندبالا و بعضا متضادی از برنامهها را مشخص میکنیم. فکر میکنیم اگر نکته مثبتی از هر برنامه را انتخاب کنیم، ما را در رسیدن به اهدافمان کمک خواهد کرد؛ ولی اشتباه اصلی این است که وقتی لیست برنامههایمان بلندبالا شد، دیگر در زمان بروز محدودیتها، انتخاب بین برنامهها سخت شده و در بسیاری از اوقات تصمیمگیری متوقف میشود. بنابراین لازم است تعداد اندکی کلانایده انتخاب کنیم تا بر اساس آنها در زمان بروز محدودیتها بتوانیم اهداف و آرزوهایی را که در تضاد با کلانایده هستند، کنار بگذاریم و تصمیمگیری سریع و درستی داشته باشیم.
کلانایدههایی برای ایران۱۴۳۰
همانطور که از نامش پیداست، کلانایدهها باید اندک باشند و با هم سازگار باشند. حتی لازم است که این کلانایدهها مکمل یکدیگر باشند. به همین منظور تنها دو کلانایده برای ایران۱۴۳۰ مطرح میکنم. اگرچه ادعا نمیکنم این دو کامل هستند، ولی شاید تنها یک یا دو کلانایده دیگر بتوان به آن اضافه کرد.
یکم- توسعه تجارت
شاید مهمترین و اولین ایده کلان برای حکمرانی در ۳۰سال آینده، توسعه تجارت با کشورهای همسایه و سایر کشورهای دنیا باشد. موقعیت جغرافیایی کشورمان یکی از موهبتهای الهی است که همراه اقتصاد مردمان ایرانزمین را در معرض تجارت و منتفع از آن قرار داده است. جاده کهن ابریشم و مسیر جدید ابریشم که توسط چین در حال احیا شدن است، بزرگترین ظرفیت برای رشد و پیشرفت مردم سرزمین ایران فراهم کرده است. توسعه تجارت نیاز به توسعه کریدورهای شمال-جنوب و شرق-غرب دارد. توسعه این کریدورها نیاز به سرمایهگذاریهای بسیار کلان داخلی و خارجی و همزمان نیاز به همکاریهای فعال بینالمللی دارد. توسعه این زیرساختها برای مدیران، مهندسان و کارگران زیادی اشتغال ایجاد خواهد کرد و پس از مرحله ساخت فرصتهای تمدنی بسیاری برای ایرانیان ایجاد خواهد کرد. علاوهبراین، تجارت امنیت پایدار در منطقه ایجاد خواهد کرد و خیلی از تهدیدهای مرزی را که امروز راهکارهای امنیتی برایشان پیشنهاد شده است، به فرصتهای بینظیری تبدیل خواهد کرد.
دومین ایده کلان برای اصلاح حکمرانی و رسیدن به ایرانی آبادتر، باایمانتر، پیشرفتهتر و شادتر در سال۱۴۳۰، گسترش رقابت و کاهش دخالت دولت در اقتصاد است. نقش دولت در اقتصاد باید محدود به مقرراتگذاری، نظارت بر مقررات، ایجاد فضای رقابت سالم برای آحاد مردم و دفاع از حقوق مردم در برابر دولتها باشد. قیمتگذاریهای دستوری و از بین بردن بازارها از مهمترین مصادیق دخالت ویرانگر دولتهاست. قیمتگذاری حاملهای انرژی، قیمتگذاری خوراک پتروشیمیها، قیمتگذاری سقف پرداخت کارکنان دولت و شرکتهای دولتی، قیمتگذاری خدمات بانکی، قیمتگذاری محصولات صنعتی، قیمتگذاری نرخ ارز نیمایی و... همگی نشان از دخالت اشتباه دولت در اقتصاد دارد. این قیمتگذاریها فضای رقابت را بیشتر به فضای رانتجویی تبدیل میکند و فعالان سالم اقتصادی را یا ترغیب به رانتجویی و فعالیت ناسالم میکند یا آنها را حذف میکند.
خلاصه اینکه در شرایط حساس کنونی کشور، بیش از هرچیز به عقلانیت در برنامهریزی نیاز داریم. عقلانیت در برنامهریزی هم چیزی جز به رسمیت شناختن محدودیتها و انتخاب سخت بین آرزوهای بزرگ برای رسیدن به آرزوهای زمینیتر نیست. پیشنهاد من در این متن انتخاب دو کلانایده برای ایران۱۴۳۰ عبارت بود از تمرکز بر گسترش تجارت با دنیا و در عین حال اصلاح حکمرانی داخل کشور در جهت گسترش رقابت و کاهش دخالت دولتها.
منبع: دنیای اقتصاد