به گزارش سایت خبری پرسون، رمان «شرق بهشت» از آثار درخشان جان استاین بک نویسنده آمریکایی برنده جایزه نوبل است که زندگی پیچیده ۲ خانواده را روایت میکند. اقتباسی سینمایی از این رمان در سال ۱۹۵۵ با کارگردانی الیا کازان و بازی جیمز دین ساخته و پخش شد.
در میانه دهه ۹۰ نیز در پروژه «از رمان تا نمایش» رادیو اقتباسی قابل توجه از این رمان انجام و با کارگردانی ایوب آقاخانی هنرمند شناخته شده رادیو و تئاتر در قالب نمایش رادیویی تولید و پخش شد.
چنین رویکردی به ادبیات غرب و اقتباسی چنین وفادارانه از «شرق بهشت»، وامدار سنت دیرین نمایشهای رادیویی یعنی پیوند مخاطب با نگینهای ادبیات جهان بود.
از این رو این نمایش رادیویی را بعد از انتشار نمایش «پرونده پلیکان» در پروژه «نمایشهای شنیدنی با مهر» برای علاقهمندان به نمایشهایی رادیویی و تئاتر منتشر میکنیم.
مریم نشیبا چهره با سابقه رادیو به عنوان گوینده نمایش رادیویی «شرق بهشت» و آرش پارساخو به عنوان سردبیر این مجموعه حضور دارد.
محمدرضا قربانی نیز تنظیم این اثر را برای رادیو انجام داده است.
هنرمندان اولین قسمت نمایش رادیویی «شرق بهشت» به ترتیب ایفای نقش عبارتند از: مهرداد عشقیان، مهین نصری، احمد گنجی، بهرام سرورینژاد، بهرام ابراهیمی.
افکتور: نرگس موسیپور، صدابردار: علی حاجینوروزی، تهیهکننده: محمد مهاجر، دیگر عوامل این نمایش رادیویی هستند.
در قسمت اول این مجموعه با مدت زمان ۲۲ دقیقه و ۳ ثانیه، مریم نشیبا به ارائه اطلاعاتی درباره جان استاین بک و آثاری که نگاشته میپردازد و درباره ویژگیهای ۲ رمان «خوشههای خشم» و «شرق بهشت» سخن میگوید.
لی خدمتکار و آشپز چینی توسط آدام تراسک استخدام شده است، همسر آدام با لی رابطه خوبی ندارد.. ارباب از لی میخواهد یادداشتی را به مزرعه ساموئل همیلتون ببرد و به او بگوید که آدام قصد دارد درباره حفر چند چاه با او گفتگو کند.
لی پیغام ارباب خود را به همیلتون میرساند. همیلتون به همراه لی به مزرعه تراسک میروند تا درباره حفاری چاهها با هم گفتگو کنند. لی از همیلتون درخواست میکند تا اگر به آشپز چینی نیاز دارد لی را استخدام کند زیرا لی از همسر ارباب خود میترسد.
لی همچنین به چیزهای عجیبی و غریبی که در خانه خانواده تراسک وجود دارد، اشاره میکند.
وقتی به مزرعه میرسند همیلتون میگوید که وضعیت روحی مناسبی ندارد زیرا همسرش به دلیل اینکه قرار است وضع حمل کند شرایط جسمانی مناسبی ندارد و در حال مرگ است. همیلتون به کمک همسر همیلتون میرود ولی با اتاقی تاریک که پنجرههای آن با پتو پوشیده شده، مواجه میشود. آدام همیلتون میگوید که همسرش از نور بدش میآید و نور چشماناش را اذیت میکند و ….
منبع: مهر