به گزارش سایت خبری پرسون، دکتر سیدمحمدکاظم سجادپور استاد دانشکده روابط بینالملل در یادداشتی نوشت: اعلام نامزدی جو بایدن برای انتخابات ریاستجمهوری۲۰۲۴، آغازی برای شروع مبارزات انتخاباتی است. با اعلام او در واقع آمریکا به طور جدی وارد فضای انتخاباتی شده و آنچه میتوان آن را نمایش بزرگ اجتماعی و سیاسی خواند، شروع شدهاست.
انتخابات آمریکا نه تنها یک نمایش بزرگ اجتماعی و سیاسی برای مردم آمریکا بلکه برای دستاندرکاران امور بینالمللی در سرتاسر جهان است. اما این نمایش یا سیرک در کنار ماهیت عمیقا سرگرمکننده آن با دیگر سیرکهای متداول متفاوت است. این سیرک پایانی دارد که خود آغازی بر دو مسیر در مقابل نه فقط آمریکا بلکه جهان است. پایان این سیرک با دو خوانش از ماهیت و هویت آمریکا در داخل و نقش و ماموریت آمریکا در خارج روبهرو است. دو خوانشی که هرچند در بسیاری از پایهها اشتراک دارند، اما دو رفتار متفاوت داخلی و خارجی از سوی ایالات متحده به همراه میآورند. بنابراین همه کنشگران جهانی این انتخابات را نه فقط بهعنوان سرگرمی سیاسی، بلکه شطرنج استراتژیک مینگرند که بر سرنوشت کشمکشهای جهانی تاثیر خواهد گذاشت. بنابراین طرح این پرسش که معنای اعلام نامزدی چیست و چه چشماندازی پیش روست، سوالی مهم و در خور توجه است. در پاسخ به این پرسش به سه پدیده متفاوت و در عین حال به هم گره خورده در سیاست آمریکا باید دقت کرد: «نهاد»، «نقش» و «شخصیت».
ریاستجمهوری نهادی عمیقا جاافتاده در ساختار سیاسی آمریکاست. بیتردید این نهاد براساس قانون اساسی آمریکا و همچنین با درک در نظر گرفتن واقعیتهای سیاسی آمریکا در پیش از دو قرنی که از عمر این ساختمان سیاسی میگذرد، پرقدرتترین سیاستمدار آمریکایی است. قدرتی که قانون اساسی آمریکا به رئیسجمهور میدهد و آنچه روسایجمهوری آمریکا در دویست سال گذشته نشان دادهاند اهمیت آن را روشن میکند.
ریاستجمهوری یک فرد نیست، بلکه نهادی است که امور کلان اجرایی آمریکا، مخصوصا در حوزه مناسبات جهانی را به عهده دارد. به علاوه جنبه نمادین و وحدتبخش ریاستجمهوری در کشوری که همه به جز سرخپوستان بومی ریشه خارجی و مهاجرتی دارند، بسیار مهم است. تصمیمات روسایجمهور آمریکا، این کشور را وارد منازعات گوناگون جهانی کرده است و در داخل آمریکا نیز برخی از روسای جمهور آمریکا، نقش وحدتبخش ایفا کرده و آمریکا بهعنوان یک اتحادیه سیاسی را از خطر فروپاشی رهاندهاند و برخی به شکافها دامن زدهاند.
اما این نهاد، با خود نهادهای دیگری را نیز درگیر و همراه ساخته است یکی از این نهادهای مهم احزاب، مخصوصا دو حزب جمهوریخواه و دموکرات هستند که دو برداشت و خوانش متفاوت از آمریکا را دارند. نهاد دیگر، نهاد انتخابات است. انتخابات در آمریکا سنت، فرهنگ و مجموعه پیچیده از قوانین و مقررات و رویهها را دربرمیگیرد. براساس این سنتها، ابتدا کاندیدای ریاستجمهوری باید در داخل حزب بتواند رقبای همحزبی خود را شکست دهد و بعد در سطح ملی بتواند با حزب مقابل رقابت کند. این رقابتها ساده نیست.
پژوهشهای گوناگونی درباره چگونگی این مسیر انجام گرفته است و مخصوصا با در نظر گرفتن کمیتگرایی در علوم اجتماعی آمریکا و وجود دادههای فراوان عددی و نظرسنجیهای پیشرفته و دقیق، باید گفت که رشتهای علمی در درون رشته علوم سیاسی در آمریکا بهعنوان مطالعات ریاستجمهوری وجود دارد که خود یک تخصص است.
آنچه گفته شد به گزارهای میانجامد که ریاستجمهوری، نهاد و سنتی جاافتاده و عمیقا رقابتی است. رقابت مفهوم بنیادین برای درک این پدیده است.
این مفهوم عمیقا با ساختار اقتصاد سیاسی آمریکا پیوند خورده و بدون توجه به رقابت بهعنوان مفهومی ساختاری در فرهنگ، اقتصاد و سیاست آمریکا نمیتوان پیچیدگی رسیدن به ریاستجمهوری، عملکرد ریاستجمهوری و اثرات آن را بر عرضههای داخلی و خارجی فهمید.
اما این نهاد را باید در کنار متن و واقعیت سیاسی آمریکا مورد توجه قرار داد. متن کنونی آمریکا در این مقطع بسیار چندلایه، پرماجرا و مشحون از تنشها، قرائتها و خوانشهای متفاوت است. در یک کلام جامعه آمریکا، دو قطبیشده و تنش بین دو قطب به هیچ رو پدیده کماهمیتی نیست. این قرائتها و خوانشها، هرچند که عمدتا بر سر مباحث داخلی است، اما هرکدام ضمیمه و پیوست جهانی دارند. درباره این تفاوتها سخن بسیار گفته شده اما درباره این دوگانگیها شاید یکی از بهترین صورتبندیها را رابرت دی کاپلان، نویسنده پرکار آمریکایی در کتاب جدیدالانتشار خود ارائه داده است. او در اثر اخیر خود با عنوان ذهن تراژیک: ترس، سرنوشت و مانع قدرت (The Tragic Mind: Fear,Fate and The Burden & Power) به ماهیت متفاوت و متضاد خوانشهای چپ و راست در آمریکا میپردازد و میگوید راستگرایان که منظور منظومه جمهوریخواهان است، بر این باورند که توطئههای گوناگونی برای از بین بردن نهادها و ارزشهای آمریکایی توسط لیبرالها در جریان است و باید با آنها مقابله کرد. او درست میگوید اگر پندار گفتار و رفتار ترامپ را بهعنوان شاخصهای برای سنجش جمهوریخواهان نوین بدانیم، توطئهاندیشی و توطئهگرایی مفهومی برجسته است. متقابلا گروه چپ که در منظومه دموکراتها جمع شدهاند معتقد به انطباق دادن خود با شرایط جدیدند. آنها آمریکا را متنوع میبینند و پذیرش این تنوع را جدی و برای حفظ آمریکا مهم میدانند.
در چنین تنشی است که راستگرایان از جنگ فرهنگی صحبت میکنند. آنها آمریکا را در جنگی عمیقا داخلی میبینند که لیبرالها طراح و مجری آن هستند. بنابراین مسائل داخلی آمریکا مخصوصا در حوزه فرهنگی مانند سقط جنین، آزادی حملونقل اسلحه، ماهیت کتابهای درسی مدارس، نژاد و نسبت با مذهب مسیحی مسائلی بسیار کلیدی در انتخابات هستند. متقابلا دموکراتها با کلیدواژه آزادی به مصاف خوانش جمهوریخواهان آمدهاند.
بایدن به عنوان فردی که رسالت حظ قدرت برای خود و دموکراتها را دنبال میکند، در اعلام کاندیداتوری مجدد خود بر مفهوم آزادی تاکید کرد و اینکه جناج مخالف میخواهد آزادی را از آمریکا بگیرد و با خوانش مضیق و انحصارگرایانه، شرایطی را پیش آورد که با روح و ارزشهای آمریکایی در تضاد است.
بایدن به عنوان یک فرد، در این سیرک بزرگ باید بازیگری کند. اجماع نظری وجود دارد که تا این لحظه با وجود همه چالشها در بین جمهوریخواهان ترامپ برخواهد آمد و رقبای جمهوریخواه او چندان مهارت او در مردمفریبی و تزریق ترس از خط لیبرالها را ندارند. ترامپ با وجود مخالفت برخی از جمهوریخواهان، هنوز مهمترین شخصیت در این حزب است. بنابراین رقابت بین بایدن و ترامپ متصور و محتمل است.
اما هرکدام ضعفها و قوتهایی دارند. بایدن رئیسجمهور در قدرت است. مطالعات ریاستجمهوری نشان میدهد که تمام روسایجمهور حاکم در دوره اول برای دوره دوم خود را کاندیدا کردهاند. ظاهرا تنها مورد استثنا 1876 است. در عین حال غالبا در دوره دوم پیروز شدهاند و جمعا در بیش از 200سال گذشته 11مرتبه باخت نصیب رئیسجمهور حاکم در دور دوم شده است.
نکته دیگری که در این خصوص باید به آن توجه داشت این است که یکبار بایدن در 2020 ترامپ را شکست داده است. بنابراین او با حریفی روبهرو است که قبلا ناتوانی خود را نشان داده است. در عین حال بایدن پیرمردی است که پیرترین رئیسجمهوری آمریکا قلمداد میشود؛
اما رقیب او هم چندان جوان نیست. همراه با این خصوصیتها مهمترین مساله چگونگی بسیج مردم آمریکاست. به نظر میرسد مفهومی که در عنوان فرعی کتاب کاپلان آمده است، جدی است: ترس.
هر دو از این مفهوم و واژه استفاده خواهند کرد. ترامپ از ترس از دست رفتن آمریکا به خاطر تسلط لیبرالها و بایدن از ترس از بین رفتن آزادیهای فردی توسط انحصارگرایان جمهوریخواه استفاده خواهند کرد. شاید بتوان گفت همراه با اقتصاد درک از آزادی و شرایط آمریکا بحث جدی برای بسیج مردم آمریکاست.
هر چه هست سیرک بزرگ اجتماعی و سیاسی آمریکا با کلید واژه آزادی آغاز شده، ولی تا پایان سیرک وقت زیادی هست. سرنوشت این سیرک با دیگر سیرکها متفاوت است.
منبع: دنیای اقتصاد