به گزارش سایت خبری پرسون، اصل ماجرا یک صحنه سازی توسط خود رژیم صهیونیستی به کارگردانی «موساد» است تا حساسیت جمهوری اسلامی ایران را برانگیزد. در چارچوب این صحنه سازی، عدهای از نمایندگان کنسِت» نقش پیشنهاد دهنده را برعهده گرفتند، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی در نقش مخاطب ظاهر شد و به وزیر اطلاعات بازیگری در چهره ناصح معتدل سپرده شد تا راهی برای بازگشت و جبران خراب کاری وجود داشته باشد. طرف مقابل که جمهوری اسلامی ایران باشد، با بیاعتنائی به دست اندرکاران این صحنه سازی فهماند مثل همان گنجشکی هستند که نه آمدنش چیزی را تکان میدهد و نه رفتنش.
با اینکه هوس جدا ساختن آذربایجان از ایران یک آرزوی کودکانه است، این صحنه سازی که اخبار آن نیز با آب و تاب توسط رسانههای وابسته به صهیونیسم منتشر شد نشان میدهد چنین طرحی در دستور کار رژیم صهیونیستی قرار دارد. پیشنهاد دهندگان این طرح در نامه خود نوشتند «اگر دولت مستقل آذربایجان جنوبی برپا شود، اسرائیل متحد دیگری در منطقه در کنار جمهوری آذربایجان خواهد داشت».
آنچه در طرح مورد نظر رژیم صهیونیستی آمده، بر دو تصور خام مبتنی است که بیخبری سازمان جاسوسی این رژیم و دستگاههای اطلاعاتی آن را آشکار میکند. تصور اول، به بخش آذریزبان ایران مربوط است که سران رژیم صهیونیستی بدون آنکه کمترین شناختی از مردم آن داشته باشند، دچار خیالبافیهائی از قبیل جدائی آن از ایران و تشکیل جمهوری مستقل آذربایجان جنوبی شدهاند. آذریزبانها خود را از اعضاء اصلی ایران میدانند و تخیلات تجزیه طلبی را به تمسخر میگیرند. آنها بارها در برابر توطئههای تجزیه طلبی که همواره از تحریکات بیگانگان ناشی میشد با هوشیاری ایستادند و آنها را خنثی کردند. در جریان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، مردم آذربایجان فداکاریهای کمنظیری از خود نشان دادند. چشم طمع دوختن به این مردم، فاصله داشتن دستاندرکاران رژیم صهیونیستی با واقعیتها را نشان میدهد.
تصور دوم، نگاه خام و دور از واقعیت سران رژیم صهیونیستی به جمهوری باکو و طمعهائی است که به این بخش از آذربایجان دارند. اشتباه استراتژیک رژیم صهیونیستی معیار قرار دادن الهام علیاف برای ارزیابی از مردم این بخش از آذربایجان است. صهیونیستها از علاقه مردم این منطقه به ایران، همبستگی آنها با مردم ایران و اعتقادات عمیق مذهبیشان که این همبستگی را مستحکمتر کرده است، اطلاعی ندارند. سران رژیم صهیونیستی دچار این توهم شدهاند که با ایجاد سفارت و پایگاههای جاسوسی در جمهوری باکو میتوانند روی آذربایجان حساب کنند و آذریزبانها را علیه ایران تحریک نمایند. وادار شدن پیشنهاد دهندگان تجزیه ایران در کنسِت رژیم صهیونیستی به عقب نشینی در عین حال که بخشی از یک صحنه سازی است، این واقعیت را نیز به اثبات میرساند که سران این رژیم زمینهای برای عملی شدن چنین پیشنهادی نمیبینند و بعد از ارائه این پیشنهاد از نفوذ معنوی ایران دوستی در آذریزبانهای دوسوی ارس اطلاعاتی به دستشان رسیده است.
واقعیتهای موجود هرچند خلاف توهمات دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی را نشان میدهند، ولی از مجموعه دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی این انتظار وجود دارد که تحرکات صهیونیستها در مرزهای شمالی و شمال غربی کشور را با دقت زیر نظر داشته باشند. بهترین راه برای خنثی سازی توطئهها اینست که مردم این مناطق در جریان تحرکات و شگردهای دشمن قرار بگیرند که اگر چنین شود، خود مردم این توطئهها را خنثی خواهند کرد.