به گزارش سایت خبری پرسون، مارال فرجاد در این پست اینستاگرامی نوشت:
گیسوانم باز خواهند رُست،
اگر بلند آواز بخوانم
وقتی این بیماریِ جانکُش، گیسوانم را برید که نباشد، که باد لابهلایش نَوَزَد، که سبزی و سرخی و سپیدیاش، کویری بایر شود، گمانم این آخرین عکسم است، و آن قطره اشک، از آن ناامیدیست.
گفت: «ثبت کن!» عکّاس گفت «ثبت کن این گیسوی بربادرفته، این اشکِ چشم، و این ناامیدیِ سیاه…» و هربار که نگریستم به این “ثبت” پرسیدم چرا، بیشتر چرا…
چرا بیماری، و سلامت نه؛
چرا ناامیدی، و مبارزه نه؛
چرا دربند، و رهایی نه؟!
من گرچه انگار نحیف برابرِ این جنگِ نابرابر، ایستادم به امید بازرُستنِ گیسوانی که از من ربوده شده بود… پس خندیدم، گرچه دلم پُرگریه بود؛ رقصیدم، گرچه دستوپایم بسته بود؛ بلند آواز خواندم، گرچه راهِ گلویم بسته بود…
سرطان رفتنیست، گرچه بیماریِ سهمگین و مهلک و بیرحمیست… و اکنون جوانههای بسیار در این کویرِ بیآب روییده… پس به امیدِ رُستنِ سروهای بلندِ بسیار
به بهانهی سرطان
امّا تو سرطان مَخوانش
منبع: اقتصادنیوز