به گزارش سایت خبری پرسون، امیرحسین جعفری در یادداشتی نوشت: از میانه سال 56 که تحرکات منتهی به پیروزی انقلاب در ابعاد وسیعتر و پر سر و صدا تری بروز و ظهور میکرد، تحصن، اعتصاب غذا و رفتارهایی با اشکال مدنی این چنینی در داخل و خارج از کشور افزایش مییافت. ازجمله اعتصاب غذا و تحصن در کلیسای سنت مری به هدایت شهید محمد منتظری و انجمنهای اسلامی دانشجویان برای اعتراض به وضعیت زندانیان سیاسی از جمله آیتالله طالقانی، لطفالله میثمی و... که بازتاب خبری بسیار زیادی پیدا کرد، اما این تنها اقدام نبود و در چندین مورد دیگر از جمله تحصن در خانه آیتالله خادمی در اصفهان، شاهد تحصن و اعتصاب غذا بودهایم.
شاید مهمترین تحصن پس از کلیسا ی سنت مری، مربوط به تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران مربوط به یکشنبه 8 بهمن 1357 باشد، اقدامی که با حضور چهرههای مطرح از روحانیون مبارز آن زمان ازجمله شهید بهشتی، آیتالله خامنهای، مرحوم هاشمی رفسنجانی، شهید مطهری، مرحوم یوسف صانعی، مرحوم طاهری و چندین تن دیگر از روحانیون برگزار شد و طبق آمارها به نزدیک پنجاه تن در آغاز کار رسیدند که آمارها تا میانه ظهر هشت بهمن 400 نفر و در 10 بهمن نزدیک دو هزار نفر را گزارش میدادند.
این تحصن از کمکهای مادی نیز برخوردار بود و طبق خاطرات برخی شرکتکنندگان این واقعه از جانب فردی به نام حاجی محمد درویش دماوندی و کمکهای مردمی بوده است.
اما در پیش زمینه این واقعه؛ علت اصلی آن به دستور بختیار مبنی بر بستن فرودگاههای کشور مربوط میشد، زیرا طبق اطلاعیه دفتر امام در نوفل لوشاتو، تاریخ پنج بهمن ماه برای بازگشت امام به ایران تعیین شده بود اما بختیار برای جلوگیری از این واقعه اقدام به بستن فرودگاههای کشور کرد، اقدامی که چندان نتوانست بر آن پافشاری کند! در پی اوجگیری این تصمیم، طی جلسهای در مدرسه رفاه به تاریخ 7 بهمن با حضور روحانیون مبارز و انقلابی طرفدار امام تصمیم بر انجام تحصن در مسجد دانشگاه تهران شد. تحصن در مسجد دانشگاه از ساعت 9 صبح آغاز شد و روحانیون عمدتا از درب شرقی دانشگاه که کنترل نظامی کمتری بر آن حاکم بود وارد دانشگاه میشدند و به مرور شعارهای مختلفی از سوی افراد مختلف سر داده شد. در جریان این واقعه فرمانده خلبانان هواپیمایی ملی ایران نیز به جمع متحصنین پیوست.
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود با اشاره به حوادث 7بهمن 1357 و شعارهای مردم «وای به حالت بختیار، اگر امام فردا نیاد، اگر امام فردا نیاد مسلسلها بیرون میاد» نوشته است: «این شعارها به خوبی روحیه مردم را در به مبارزه طلبیدن دشمن نشان داد و در این اوضاع و احوال فکر تحصن اعتراضی روحانیون مبارز در دانشگاه تهران در جمع ما مطرح شد و در همان لحظات اولیه، با شرکت دهها نفر از روحانیون که بعدا تعداد آنها به صدها نفر رسید، به سرعت شکل اجرایی گرفت و ما نیز در جلساتی که برای اداره برنامههای تحصن در اتاقی در کنار مسجد دانشگاه تهران برپا کرده به همکاری و همفکری با تعدادی از دانشگاهیان میپرداختیم. در چنین شرایطی جمعیت زیادی هم در صحن و هم در داخل مسجد دانشگاه تهران حضور داشتند که لازم بود آنها را هم مشغول سازیم و هم کنترل کنیم تا حوادث تلخی رخ ندهد. برای همین من نیز مثل جمع دیگری از دوستان، در اجتماع مردم در مسجد سخنرانی کردم و با ارایه تحلیلی گفتم رژیم در مقابل فشار افکار عمومی داخل و خارج، نمیتواند زیاد مقاومت کند و درنهایت مجبور خواهد شد که با آمدن امام خمینی به کشور، موافقت کند. دیدم که جوانها بیمحابا در معرض اصابت گلوله قرار میگیرند به میان جمعیت رفتم و عبای خود را از دوش برداشتم و در مقابل آنها ایستادم و به آنها گفتم حق ندارید که چنین کارهایی بکنید و بعد هم آنها را همراهی کردم و آنها هم همانجا ماندند و شعار رهبران ما را مسلح کنید، دادند.» در میانه این تحصن اطلاعیههای مختلفی نیز از سوی روحانیون منتشر شد و روزنامههای مختلف از جمله کیهان و اطلاعات هم بعضا گزارشهایی از آن منتشر میکردند. از جمله نمونههای زیر: کیهان-«عده زیادی از مردم امشب مواد خوراکی و پوشاک و دیگر وسایل ضروری برای متحصنان آوردند و تلاش و همبستگی مردم غیرقابل توصیف بود. مردم گروه گروه با عجله قبل از شروع ساعات منع عبور و مرور شبانه خود را به دانشگاه تهران میرساندند و برای روحانیون متحصن غذا و وسایل میآوردند.»
با این وجود مسجد دانشگاه تهران تبدیل به یک پایگاه مهم اطلاعرسانی، تصمیمگیری، فعالیت سیاسی و نقطهای به موازات مسجد رفاه بود که به علت گسترش حضور مردم خطرات امنیتی کمتری نیز آن را تهدید میکرد. اگرچه بختیار تلاش داشت در مذاکراتی غیرمستقیم با برخی روحانیون به این تحصن پایان دهد اما موفقیتی کسب نکرد و درنهایت دوازده بهمنماه ناچار به بازگشایی فرودگاهها شد؛ بازگشاییای که در پی آن هواپیمای امام با وجود تمامی خطرات به زمین نشست و تحصن روحانیون نیز به پایان رسید.
منبع:اعتماد