فعال سیاسی اصلاح‌ طلب:

گفت‌ وگو دیگ زودپز نیست که فکر کنیم با فوریت مسئله را حل کنیم

یک فعال سیاسی اصلاح‌ طلب گفت: اساسا گفت‌ وگو شبیه به دیگ زودپز نیست که فکر کنیم با فوریت مسئله را حل کنیم. بنابراین طرح گفت‌وگو و اعتماد مردم با سپری شدن زمان زیاد نه با قید فوریت انجام خواهد شد.
تصویر گفت‌ وگو دیگ زودپز نیست که فکر کنیم با فوریت مسئله را حل کنیم

به گزارش سایت خبری پرسون، غلامرضا ظریفیان، در پاسخ به این سوال که با توجه به مطرح شدن بحث گفت‌وگو این فرآیند به چه شکلی قابل انجام است، گفت: نکته‌ای که وجود دارد این است که ما دو راه بیشتر نداریم؛ یک راه اینکه ما دعوا کرده و قهر کنیم راه دوم با هم گفت‌وگو کنیم. اگر راه گفت‌وگو باز نشود، جامعه با جامعه و حاکمیت با جامعه در تعارض و دعوا خواهند بود. بنابراین راهی جز گفت‌وگو وجود ندارد. گفت‌وگو بهترین راه درمان بخش زیادی از ناملایماتی‌ها و ناکارآمدی‌ها خواهد بود.

بخش هایی از گفت و گوی ظریفیان را در ادامه می خوانید:

گفت‌وگو، یک کریدور و یک راه اصلی برای فهم مسئله، تفاهم بین افراد و پیدا کردن راهی برای حل مسئله است. بنابراین اگر به اقتضائات گفت‌وگو توجه ویژه شود، بهترین و نهایی‌ترین راه‌حل است. در گفت‌وگو همان اول حق را به هر دو طرف نمی‌دهند. اگر در گفت‌وگو میان حاکمیت با مردم، مردم با حاکمیت و جریانات و احزاب مختلف سیاسی با یکدیگر به آن اقتضائات پایبند نباشند، طبیعتا گفت‌وگویی شکل نخواهد گرفت.

به صورت موردی به اقتضائات گفت‌وگو اشاره می‌کنم؛ مورد اول آنکه گفت‌وگو تلاش دوسویه خواهد بود نه تلاش یک سویه. یعنی گفت‌وگو نباید محصول گفت و شنود باشد که در آن دولت، حاکمیت، مردم و جریانات سیاسی بگویند و دیگری بشنوند. گفت‌وگو، گفت و شنود نیست. یعنی کسی می‌گوید و دیگری هم می‌گوید. شنیدن و فهمیدن در گفت‌وگو یک گام است، اما گفت‌وگو اینگونه نیست که فقط کسی بگوید و دیگری بشنود بلکه گفت‌وگو دوسویه است.

این گفت‌وگو نباید به شکلی باشد که یک طرف از بالا به پایین نگاه کند. گفت‌وگو نباید چنین شکلی به خود بگیرد. دو طرف گفت‌وگو باید حساب کنند که از یک سو آگاهانه آمده‌اند گفت‌وگو کنند و این گفت‌وگو اخلاقی است؛ یعنی اگر در گفت‌وگو موضوعی مطرح شد که درست بود و اگر من در فهم آن اشتباه کردم، اخلاقا باید بپذیرم که اشتباه کردم. گفت‌وگو باید مسئولانه باشد؛ وقتی پذیرفتم اشتباه کردم و کار غلطی صورت گرفته آن را مسئولانه تغییر دهم. اگر تصمیمی منجر به این شده که آسیبی به جامعه برسد، خیلی شجاعانه و مسئولانه بپذیرم آن مسیر را تغییر دهم.

بنابراین گفت‌وگو برای این نیست که خودم را موجه کنم دلیل آورده و توجیه کنم بلکه اگر اساس و نکته کانونی گفت‌وگو بین دو طرف شکل گرفت و گفت‌وگویی انجام شد، آن کشف حقیقت است. من گفت‌وگو می‌کنم تا حقیقیتی روشن شود. گفت‌وگو برای رژیم قدرت نیست بلکه برای رژیم حقیقت است. گفت‌وگو نمی‌کنم تا تسلطم را بر تو بیشتر کرده یا فعلا از تو زمان بگیرم. گفت‌وگو برای کشف حقیقت است.

گفت‌وگو دارای الزاماتی است. یکی از آن الزامات این است که طرف مقابل را به رسمیت بشناسم و تلاش کنم طرف مقابل را بفهمم. در گفت‌وگو کلیشه‌ها، پیش‌فرض‌ها و کینه‌ها باید کنار برود. در گفت‌وگو کلیشه‌هایی از جنس اینکه تو از جایی دستور گرفتی و این موارد، باید کنار گذاشته شود. طبیعتا گفت‌وگو به زمان و مکان مناسب هم نیاز دارد. به این شکل نیست که گفت‌وگو در هر فضایی انجام شود. بنابراین این اقتضائات باید به رسمیت شناخته شود.

جامعه ما طی سالیان دراز با گفت‌وگو فاصله داشته و این عدم گفت‌وگو موجب ایجاد دیوارهای بلند و موجب بی اعتمادی جدی شده است، به نظرم گفت‌وگو را باید مسئله محور کرد و در همه موضوعات نباید گفت‌وگو انجام شود. چند مسئله مشخص شود به طور مثال نسل جوان نیازمند این است که سبک زندگی، فهم علاقه‌های او و ارزش‌هایی که به آن پایبند است برای جامعه تفهیم شود، می‌توان این‌ها را مشخص کرد و بعد درباره آن گفت‌وگو کرد.

بهترین مکان برای انجام گفت‌وگو دانشگاه است. البته افراد در این زمینه باید جدی باشند زیرا موضوع گفت‌وگو جدی است و به منظور سرگرم کردن و وقت گذراندن نیست بلکه برای فهم مسئله و گام بعدی برای حل مسئله است. انجام این گفت‌وگوها به صورت اتوماتیک موجب می‌شود تا در خانواده نیز گفت‌وگوها بین پدر و مادر با فرزندان و همچنین در مدارس بین معلم و دانش‌آموزان شکل بگیرد. به همین دلیل این گفت‌وگوها می‌تواند تلاشی برای کاهش برخی از مشکلات کشور ما باشد.

اینکه یک مسئولی در دانشگاه‌ها حضور دارد تا خودش را ملزم به گفت‌وگو کند، اتفاق خوبی است اما این گفت‌وگو نیست. یک نوع مدیریت بحران است. چون گفت‌وگو زیاد انجام نشده، این اتفاق‌ها اثربخشی زیادی ندارد. این دوای درد مسئله نیست.

سوالی که در جامعه مطرح می‌شود این است که چرا گفت‌وگو در ایام انتخابات به رسمیت شناخته می‌شود، چرا در زمان بحران رسانه ملی تازه به فکر اتحاد ملی و گفت‌وگوی ملی می‌افتد. این سوالات حاکی از آن است که این تلاش‌ها مستمر نیست. به همین دلیل این اتفاقات را نمی‌توان گفت‌وگو نامید.

گفت‌وگو نیازمند چارچوب حقوقی است تا وقتی افراد در حال گفت‌وگو هستند خیالشان راحت باشد که این گفت‌وگو پیگرد حقوقی ندارد. در فرآیند گفت‌وگو باید حق آزادی بیان و حق آزادی پس از بیان به درستی رعایت شود.

اگر گفت‌وگو به این شکل باشد که در آینده کاری و تحصیلی فرد گفت‌وگوکننده تاثیر بگذارد، این فرآیند شکل نخواهد گرفت. کرسی‌های آزاداندیشی در زمان خود اتفاق خوبی بود اما به اقتضائات آن توجه نشد و در نهایت به کرسی کم‌اثر تبدیل شد.

آزاداندیشی اقتضائاتی دارد که باید ساختار حقوقی آن فراهم شود. به نظرم مسئله امر تحقیقی نیست که بخواهیم در کوتاه‌مدت آن را حل کنیم. در دعوا گفت‌وگوی خوب شکل نمی‌گیرد. گفت‌وگو باید در فضایی آرام‌تر شکل بگیرد. بنابراین ما راهی جز گفت‌وگو در فضایی آرام به دور از هیجانات نداریم یا اینکه به این درگیری‌ها و تخاصم‌ها ادامه دهیم.

نباید از گفت‌وگو پلی برای توجیه و عبور از ناکارآمدی‌ها بسازیم اگر چنین باشد طبیعتا گفت‌وگو شکل نمی‌گیرد. حتی گفت‌وگو در شرایط خیلی بحرانی هم شکل نمی‌گیرد زیرا باید این هیجانات فروکش کند، گرد و غبار این ناملایمتی‌ها بخوابد و بعد گفت‌وگو کرد.

*گفت‌وگو را باید از مسئله‌های مشخص شروع کرد. اگر ما گفت‌وگو را مسئله‌محور شروع کنیم، حتی اگر دامنه آن کوچیک باشد از طریق فضای مجازی پخش خواهد شد و اثربخشی آن را در جامعه خواهیم دید و تدریجا مردم اعتماد کرده و وارد بحث می‌شوند.

*اساسا گفت‌وگو شبیه به دیگ زودپز نیست که فکر کنیم با فوریت مسئله را حل کنیم. بنابراین طرح گفت‌وگو و اعتماد مردم با سپری شدن زمان زیاد نه با قید فوریت انجام خواهد شد. اگر ادامه‌دار باشد می‌تواند گسترش پیدا کرده و نتیجه بخش شود.

منبع: اعتمادآنلاین

418168

سازمان آگهی های پرسون