به گزارش سایت خبری پرسون، جمعی از بسیج دانشجویی های دانشگاههای تهران پیرامون اتفاقات اخیر بیانیه ای صادر کردند که به شرح زیر است؛
حدود سه روز است که فوت یکی از فرزندان سرزمینمان، همه مردم ایران را داغدار کرده است. مهسا امینی دختری که پس از بازداشت توسط پلیس امنیت اخلاقی و بر اثر سکته قلبی و مغزی از دنیا رفت. بسیج دانشجویی نیز ضمن تسلیت، همدردی خود را با این غم اعلام میدارد. همچنین از دستگاههای نظارتی مطالبه داریم که پس از حصول نتایج بررسیهای این پرونده در صورت وقوع تخلف با افراد خاطی برخورد شده و از تکرار مجدد هرگونه تخلفی در این زمینه جلوگیری شود و در صورت عدم وجود تخلف با عاملان دروغ پراکنی برخورد جدی صورت بگیرد.
جریان دانشجویی مسلمان تماماً از اصل مترقی حجاب در جهت حفظ کرامت انسانی دفاع کرده و حکومت اسلامی براساس شریعت و جلوگیری از حرام اجتماعی در این زمینه تکلیف دارد. همچنین محکومیت افرادی که دشمنی و کیته توزی با ملت شریف ایران دارند و جیره خوری مستکبرانی که دستشان به خون جوانان این خاک آلوده است را جزو افتخارات خود میدانند و اساساً از هر موقعیتی جهت ضربه به ارزشهای فرهنگی ایرانی-اسلامی سوءاستفاده میکنند، امری ضروری است.
افکار و نیات سرشبکه های خارج نشین ترویج بی حیایی و مقابله با حجاب، در مورد ایران آن چنان مغرضانه، پلید و شیطانی است که در بزنگاههای مختلف یا با درخواست تحریم خارجی برای مردم مظلوم ایران و یا با دعوت به خشونت و خونریزی، خواهان تجزیه و نابودی مردم و کشور عزیز ما هستند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی برخاسته از آرا مردم و با تکیه بر قانون اساسی ای که صراحتاً در آن عنوان شده است همه مردم ایران از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردار هستند، منطقاً باید در تمامی شئون حکمرانی این مهم را سرلوحه امور قانونگذاری و تصمیم گیری خود قرار دهد.
همانطور که رهبر انقلاب بارها بر لزوم محفوظ نگاه داشتن حقوق عمومی آحاد مردم تأکید داشته اند و خطاب به مسئولان در خصوص حفظ حق مردم در ساحتهای گوناگون هشدار داده اند. انقلاب اسلامی در تمام این سالها با پشتوانه مردمی خود توانسته امنیت ملی را در سختترین شرایط حفظ کند و در این راه جوانانی به مرتبه رفیع شهادت رسیدند تا خون پاکشان متضمن این امر شود. با این حال از آنجایی که شکل گیری یک وضعیت اجتماعی، تحلیل تک خطی ندارد و متغیرهای مختلفی در آن دخیل هستند لازم است موضع خود را از وضعیت فعلی به صورت تحلیلی بیان کنیم:
۱- چند پارگی در حکمرانی فرهنگی: علت اصلی بحرانهای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران پس از انقلاب سال ۵۷ و در طی حدود چهار دهه گذشته، یکی از مستحکمترین سنگرهای جهان در جهت حفظ ارزشهای والایی همچون: عفاف و خانواده بوده اند و یکی از مهمترین قیود آن، تأکید بر الزام حجاب و پیگیری ساز و کاری برای برخورد با فرآیندهای هنجارشکن بوده است. این امر با وجود هجوم بی محابا امپریالیسم فرهنگی به کشور از طریق ابزارهای رسانهای و حتی امنیتی، سبب تداوم و استمرار هویت مردم ایران بوده است.
بدون شک حفظ این ارزشها و الزام بر عمل به دستورات اسلام توسط حکومتی که داعیه احیای دین را دارد، بدیهی و به دور از تهدید است. با این حال تنها مصوبهای که به این امر میپردازد، مصوباتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی است. در مقدمه مصوبه ۴۲۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی مورخ سال ۸۴ پیرامون فرهنگ عمومی آمده است: «حجاب و عفاف پدیده مذهبی- ارزشی مهمی در تعالیم اسلامی است و توجه به زمینههای فرهنگی- اجتماعی به عنوان بستر آن بسیار شایسته و لازم مینماید و اشاعه و تعمیق آن نیازمند آموزشهای بنیادین و مداوم در خانواده، مدرسه و دانشگاه و اجتماع است.» در دنباله این مصوبه نیز به هر دستگاه و نهادی که عضو کمیته ترویج و گسترش فرهنگ عفاف هستند، مأموریت هایی داده شد. همانطور که عنوان شده است امر پوشش و حجاب نیازمند نهادینه شدن در افراد است اما سوال اینجاست با اینکه در این مصوبه، دستگاهها و نهادهای مرتبط با این امر از جمله وزارتخانهها، سازمانها و ارگانهای سیاست گذار موظف به اجرای اقداماتی از جمله تعریف فعالیتهای فرهنگی برای فرهنگ سازی و نهادینه سازی این مسئله بوده اند و برای آن بودجه جداگانه دریافت کرده اند، در این سالها چه اندازه سیاستها و راهکارهایی که ابلاغ شده است، اجرایی شده است؟
کدام دستگاه ناظر به پیاده سازی این سیاستها در نهادهای مختلف دیگر بوده است؟ آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی پس از اصلاحیههای چند باره این مصوبه، نقش ستادی خود را در اجرای این مصوبه داشته و یا فقط به نقش نیروی انتظامی محدود شده است؟ سایر نهادها و سازمانها که سالیانه بودجههای هنگفتی تحت عنوان بودجههای فرهنگی به آنها تخصیص داده میشود، کجای ماجرا ایستاده اند؟ نتیجتاً با وضعیتی مواجه هستیم که محصول نگاه غلط و کم کاری متولیان حوزه فرهنگی کشور است، به عبارتی چند پارگی در حکمرانی فرهنگی وضعیتی را به وجود آورد که هیچ کس متولی بحران پیش آمده نیست و در ادامه نهادی خود را پاسخگو نمیداند.
۲- ضعف کارکردی گشت ارشاد: بروز فضای نارضایتی میان آحاد جامعه و ایجاد دو قطبی در خصوص رویه کج کارد گشت ارشاد، علاوه بر آن که اصل قانون حجاب را در مظان هجمه قرار میدهد، سبب میشود اقتدار پلیس دچار خدشه شده و همین امر در دراز مدت اقدامات پلیس در مواجهه با مسائل ضد امنیتی را با مشکل روبرو کند. نیروی انتظامی باید با هر گونه مواجهه غیرقانونی و خلاف کرامت هر مأمور خاطی برخورد کرده و به اطلاع فرد شاکی برسانند. همچنین اصلاح و بهینه سازی و بازبینی نسبت به وضع فعلی گشت ارشاد مطالبهای است که میشود به صورت تخصصی و قانونی آن را پیگیری کرد و مواجهههای فرهنگی را به نسبت مواجهههای انتظامی پررنگتر نمود.
۳- امر به معروف و نهی از منکر دو طرفه است؛ رئیس محترم جمهور در مناظرات انتخاباتی در خصوص برنامههایشان نکتهای را ذکر کردند که گشت ارشاد را برای مسئولین برقرار میکنند. تاریخچه این نکته بر میگردد به درخواست حضرت امام برای تشکیل گشت ارشاد ناظر به اعمال مسئولین. زمانی نهی از منکر از سوی دولت «به معنای اعم آن» خطاب به مردم و بدنه اجتماعی کارایی و اثرگذاری بهینه خواهد داشت که در سایه اعتماد عمومی نگاه مصلح بودن به مسئولین وجود داشته باشد. یعنی وقتی دولت قائل به اجرای قانون حجاب در عرصه عمومی است و مقدماتی جهت اجرای قانون فراهم میکند، متناظر با آن میبایست با تخلفاتی که سایه بر اعتماد عمومی مردم انداخته است مثل فسادهای اقتصادی همچون اختلاس، ربا و تبعیض نیز مقابله کند و مردم به صورت ملموس و شفاف همانطور که ون گشت ارشاد را میبینند مقابله و عزم مقابله با تبعیض و فساد اقتصادی و اختلاف طبقاتی را هم مشاهده کنند. اگر غیر از این شود اعتماد عمومی سلب شده و امر به معروف و نهی از منکر در این مسئله بی اثر خواهد بود.
۴- گشت ارشاد، محدود برای طبقهای خاص؛ در برهه فعلی شاهد آن هستیم که پدیده گشت ارشاد اختصاص به طبقهای خاص از جامعه دارد و اگر دیگرانی خارج از عموم مردم قانون را در رابطه با امر پوشش پایمال کنند، پلیس امنیت اخلاقی ای وجود ندارد که به آنها تذکر دهد. مصداق بارز آن سلبریتی هایی هستند که با وجود بی توجهی به نص صریح قانون همواره مورد پذیرش دولت و دستگاههای مرتبط با امر فرهنگی بوده اند. که البته وجود هنجارشکن این افراد و صحه گذاشتن بر عملکردشان نیز دقیقاً خلاف راهبردها و سیاستهایی است که نهادهای فرهنگی ملزم به اجرای آن در خصوص طرح جامع عفاف هستند، میباشد که این اتفاق یکی از مثالهای نقضی است که سبب میشود اساساً سیاستگذاری در حوزه پوشش راه به جایی نبرد.
در آخر لازم است اشاره شود که رسانهها و عوامل بیگانه که از هر مسئله و بحرانی به نفع مقاصد خود عمل میکنند و هدفشان هم تنها تضعیف کشور و ملت است نمیتوانند مرجعی برای راه حل مسائل باشند و حضور و بها دادن به وجودشان کلاف مسائل را پیچیدهتر و غیر قابل حل میکند. کرامت زن ایرانی و احقاق حقوق او نیازی به صیانت از سوی دشمن ندارد، زن ایرانی از دیرباز که در قامت مبارز طاغوت بود تا به امروز که در راه احقاق آرمانهای انقلاب اسلامی حاضر شده، قدرت خود را نشان داده است.
بار دیگر اشاره میکنم که در صورت وقوع هرگونه اقدام خشونت آمیز خارج از چارچوب و غیرقانونی از سوی نهادهای ناظر از جمله بعضی مأمورین گشت ارشاد، این اقدامات با آرمان امنیت و آزادی انقلاب اسلامی هم خوانی نداشته و در صورت وقوع از سوی بسیج دانشجویی به شدت محکوم میشود. همچنین پیشنهاد میشود جهت نظارت بر حسن رفتار مأمورین و شفافیت که منجر به پیشگیری از دروغ پراکنی علیه پلیس و همچنین ریل گذاری برخورد قانونی مأمورین میشود با راهکارهای عملی مانند نصب دوربین دائمی بر روی پیراهن مأموران، ابهام در چنین بحرانهایی به حداقل رسانده شود.
البته تعمیم ناروای این نمونههای محدود به کلیت پلیس نیز ظلمی بزرگ در حق حافظان امنیت کشور است. در نهایت با تأکید و توصیه بر پیگیری اعتراضات در چارچوب قانون و در مدار عقلانیت، بسیج دانشجویی هر گونه بر هم زدن نظم جامعه و آسیب به اموال عمومی و توهین به مقدسات و نظام اسلامی را توسط عدهای فرصت طلب که قصد سواستفاده سیاسی از غم ملت شریف ایران را دارند، محکوم میکند.
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق
بسیج دانشجویی دانشگاه علامه
بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر
بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی
بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت
بسیج دانشجویی دانشگاه شریف
بسیج دانشجویی دانشگاه الزهرا
منبع: مهر