به گزارش سایت خبری پرسون، آرین پورقدیری در یادداشتی نوشت: یکسال از زمان به قدرت رسیدن طالبان میگذرد. در ۱۵ آگوست سال ۲۰۲۱ بود که آمریکا با خروج نیروهای خود از افغانستان منجر به سقوط دولت پیشین و افتادن کابل به چنگ طالبان شد. صدها نفر از مردم افغانستان که آینده این کشور را پیش چشم خود ترسیم کرده بودند، دوران حکومت قبلی طالبان در سالهای ۲۰۰۱-۱۹۹۶ را دیده بودند و یا سنشان به دیدن آن دوره قد نمیداد و خاطرات آن را از بزرگترهایشان شنیده بودند، فرار از کشور را بر قرار ارجح دانسته و با هجوم به فرودگاه بینالمللی حامد کرزای تلاش کردند تا سرنوشت خود را در جایی دیگر رقم بزنند. در همان روزها بود که مهاجمان انتحاری به فرودگاه حمله و باعث کشته شدن بیش از ۱۰۰ نفر شدند.
طالبان در جریان مذاکرات صلح دوحه وعده و وعیدهای زیادی داد به نحوی که واشنگتن تصور میکرد که پس از خروج از افغانستان دولت فراگیر تشکیل و طالبان که تجربه حمله سال ۲۰۰۱ آمریکا را دارد این بار با عبرت گرفتن از وقایع رخ داده در بیست سال قبل، مسیری متفاوت در پیش خواهد گرفت؛ اما متأسفانه این تصور سرابی بیش نبود. اینک یک سال از به قدرت رسیدن طالبان میگذرد. دورهای که برای نشان دادن ماهیت، شیوه رفتار، منش و ایدئولوژی طالبان کاملاً کافی بوده است.
یک سال سختی بر ملت افغانستان گذشته است. اقتصاد افغانستان در طی سال گذشته تا آستانه فروپاشی رسیده است. گفته میشود ۹۷ درصد افغانها اکنون زیر خط فقر زندگی میکنند. بنا به آخرین گزارش سازمان ملل نزدیک به نیمی از جمعیت کشور افغانستان با گرسنگی حاد روبرو هستند. بر اساس گزارش ماه مه کمیته بینالمللی نجات (RIC ) ۴۳ درصد از جمعیت افغانستان با کمتر از یک وعده غذایی در روز زندگی میکنند. گفته میشود درآمد ماهیانه خانوارهای افغانی به نسبت سال ۲۰۲۱، ۱۴ درصد کاهش یافته است.
قطع کمکهای بینالمللی که ۸۰ درصد بودجه سالانه افغانستان را تشکیل میدادند و همچنین مسدود شدن ۹ میلیارد دلار داراییهای بانک مرکزی افغانستان در آمریکا زمینه را برای ورشکستگی این کشور فراهم کرد و همین باعث بیاعتمادی و خروج سرمایههای خارجی از این کشور شد. بیکاری در افغانستان موج میزند و علیالخصوص در شهرهای بزرگ کارمندان و سربازانی که در خدمت دولت قبلی بودند در شرایط بسیار سختی قرار دارند. آنها علاوه بر اینکه امنیت مالی ندارند، مدام در ترس و استرس زندگی میکنند.
طالبان در یک سال گذشته ثابت کرده است که پیشبرد اهداف خود و پیادهسازی ایدئولوژی طالبانی برایش از توسعه و خوشبختی مردم کشور مهمتر است. درست است که فقر در افغانستان تنها به شیوه اداره مملکت توسط طالبان برنمیگردد و عوامل دیگری مانند خشکسالی، کرونا و بلایای طبیعی هم در رنج و عذاب مردم این کشور دخیل هستند اما طالبان به عنوان گردانندگان فعلی دستگاه سیاسی و اقتصادی کشور به آن بخش از مصیبتها که مستقیماً به رفتار و کردار آنها بازمیگردد بیتوجه هستند.
افغانها بهخوبی شاهد هستند که در حالی که یکی از عوامل قطع کمکهای خارجی به افغانستان ترس و شائبه حمایت طالبان از القاعده است، ناگهان سر و کله ایمن الظواهری در خانهای در یکی از محلات اعیانی نشین کابل پیدا میشود.
مردم افغانستان به خوبی شاهد هستند که سرازیر شدن کمکهای بینالمللی به کشورشان مستلزم رعایت حقوق زنان، حقوق اقلیتها و به طور کلی حقوق بشر در افغانستان است اما طالبان حتی به بهای زجر ملتشان هم که شده از شیوه برخورد ایدئولوژیک خود با این مسائل دست بردار نیستند.
به عبارت دیگر، مواضع عقبمانده طالبان در قبال حقوق بشر بحران اقتصادی و انسانی را در افغانستان تشدید کرده است اما طالبان حاضر به چند قدم عقبنشینی از مواضع خود نیست.
حال بعد از یک سال که از آغاز حکومت طالبان در افغانستان میگذرد، این گروه روشهای مختلف را برای به دست آوردن شناسایی بینالمللی آزموده است و از هیچ کدام از آنها جوابی نیافته است. اگر امارت اسلامی و سردمداران آن تلاش دارند تا با به دست آوردن مشروعیت بینالمللی از میزان فشار اقتصادی وارده بر جامعه کاسته و پس از آن قدم در راه توسعه کشور گذارند باید بتوانند «مردم» را به نسبت «ایدئولوژی بنیادگرایانه» خود در اولویت قرار دهند. باید به هنجارهای بینالمللی در باب حقوق زنان، روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر و بهطور کلی حقوق بشر پایبند باشند و نمایشی و موقتی نبودن این پایبندی را اثبات کنند.