به گزارش سایت خبری پرسون، ارسال فیلم بدون دریافت مجوز از وزارت ارشاد به جشنواره های خارجی، منطقی نیست و فقط حجم حواشی حول سینمای ایران را بیشتر میکند.
به عنوان یک تهیهکننده بارها با مواردی برخورد کرده ام که مدیران سینمایی علاقه ای به حضور جشنواره ای نداشته اند و ترجیح داده ام قید جشنواره را بزنم و با دریافت مجوز، فیلم را اول برای هموطنان داخلی نمایش دهم.
بعد از تولید فیلم اشک سرما بسیاری از جشنواره های مطرح جهانی خواستار فیلم بودند، ولی چون مجوز نمایش خارجی ندادند جشنواره هایی مثل کن و برلین و ونیز را از دست دادم.
اشک سرما یک فیلم کاملا انسانی بود که میخواست تبعات جنگ را واکاوی کند ولی به خاطر نگاه اخلاقی به انسان، فیلم در زمان خود بایکوت شد و نگذاشتند به هیچ جشنوارهای برود ولی سالهاست دیده میشود و نه فقط ایرانیان داخل کشور که ایرانیان در جای جای جهان آن را دیدهاند و دوست داشتهاند. برای من مهم بود که قانونی رفتار کنم و بدون مجوز فیلمم را به جشنواره ها ارسال نکنم، ولی ناراحتی آنجاست که بعد از سی و چند سال کار، وقتی اخیرا برای تمدید مجوز دفتر سینماییام به ارشاد رفتم،مجددا از من گواهی سوءپیشینه خواستند! آخر مگر یک تهیه کننده را چند بار باید احراز صلاحیت کنند.
جریانی در سینما شکل گرفته که به دنبال حذف سینماگران ریشهدار است و همین جریان است که ترجیح میدهد افراد باسابقه منضبط را حذف کند و دور را به دست جماعتی دهد که بدون مجوز فیلمشان را به کن میفرستند و تازه وقتی دست از پا درازتر و بدون جایزه از کن برگشتند یاد دریافت مجوز و اکران داخلی میافتند.
حدود ده سال پیش که اولین فیلم ضدداعش با عنوان آوازهای سرزمین من را تولید کردم گمانم این بود که بابت چنین مضمون انسانی، مدیران فرهنگی از فیلم استقبال میکنند ولی به جز
عزت الله ضرغامی، هیچ کس پشت فیلم نایستاد و حتی نگذاشتند فیلم اکران شود. با این حال فیلم به روسیه رفت و جایزه گرفت و وقتی جایزه گرفتم جز خوبی از ایران و ایرانی نگفتم و حتی یک کلمه نگفتم که برخی مدیران بی کفایت داخلی، جلوی اکران فیلم را گرفتهاند. اینکه دعوا و درگیری داخلی را به بیرون ببریم و در کشورهای اروپایی از فشار بگوییم فقط کار تازهکارهاست چون آن طرف هم هزار و یک مشکل دارند ولی دربرابر اغیار، کنار هم هستند.
اغلب جشنوارههای غربی با فیلم هایی که ایران را خوب نشان دهند مشکل دارند و ترجیح شان این است فیلمهایی را انتخاب کنند که جز بدبختی ایران را مخابره نمیکنند. این به زعم من یک بیماری جشنواره ای است که متاسفانه بخشی از بدنه سینما را درگیر کرده و یک دلیلش هم ارج نهادن برخی مدیران داخلی برای این نوع سینماست.
وقتی بابت فیلم آوازهای سرزمین من، به روسیه رفتم، همسر نخستوزیر وقت روسیه به تماشای فیلم آمد و از مضمون انسانی آن خوشش آمد، از تولید مشترک میان ایران و روسیه گفت و من هم بر تولید محصولی در خدمت اعتقادات ملی دو طرف تاکید کردم و آنها هم پذیرفتند ولی متاسفانه انگار همین ملیگرایی تولید مشترک به مذاق مدیران داخلی خوش نیامد و هیچ حمایتی نکردند. گروهی سالهاست در فارابی خیمه زده و مدعی حمایت از تولید مشترک هستند، ولی حتی از پروژهای کاملا میهنی که میشد با همکاری روسیه تولید کرد، هیچ حمایت لفظی نکردند! چرا؟ لابد آنها دوست دارند به جشنواره هایی بروند که فیلمهای ضدایرانی نشان میدهد؟؟