به گزارش سایت خبری پرسون، این در حالی است که پس از ازدواج کمتر کسی به این فکر میکند که مشاوره رفتن بعد از شروع یک زندگی مشترک همان قدر اهمیت دارد که قبل از آن و حتی در بسیاری از موارد برای رفع اختلافات، زوجین ممکن است از خانواده، دوستان و یا همکاران مشورت بگیرند، با وجود اینکه هیچ کدام از این افراد نمیتوانند کاندیدای خوبی برای مشاوره دادن باشند، چون هریک به نوعی پیوندی عاطفی با زوجین دارند و در عین حال هم تخصص و سوادی در این حوزه ندارند و احتمال اینکه به طور ناخواسته سبب افزایش اختلافات شوند، نیز دور از ذهن نیست.
بدیهی است که یک مشاور یا روانشناس میتواند گزینه بهتر و منطقیتری باشد، از سویی هزینههای مشاورهها و مراجعه به روانشناس نیز گاهی اجازه نمیدهد زوجین تا پیش از شدت گرفتن اختلافات، به آنها مراجعه کنند خصوصاً اینکه این خدمات تحت پوشش بیمه تکمیلی نیست. خوشبختانه چند روز پیش معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در خصوص طرحهای پیشبینی شده برای پیشگیری از طلاق، گفته بود که از جمله طرحهای معاونت امور زنان و خانواده در این زمینه، طرح مشاورههای پس از ازدواج است که طی یک سال اول برای همه زوجین رایگان و برای دهکهای پایین در سه سال بعد نیز رایگان خواهد بود، در این مشاورهها موارد آسیبشناسی شده پیشین رفع شده و ضمن برگزاری دورههای آموزشی ویژه مشاوران، این افراد تحت نظارت و پایش مستمر خواهند بود.
به گفته انسیه خزعلی، این طرح تنها به اختلافات زوجین محدود نبوده و در خصوص سبک زندگی، فرزندآوری و تابآوری نیز خواهد بود تا پیش از رسیدن به اختلاف، مهارتهای زندگی و حل مسأله آموزش داده شود. هر چند هنوز این مسأله در مرحله طرح است اما بسیاری از کارشناسان امید دارند که با تصویب آن راهی برای کاهش آسیبهایی که به طلاقهای زودهنگام منجر میشود باز شود. طبق آمار در سال 99 از آمار طلاقهای ثبت شده، ۱۱ هزار و ۷۱۵ طلاق با طول مدت ازدواج کمتر از یک سال به ثبت رسیده است. این در حالی است که طول مدت ازدواج بیشتر طلاقهای ثبت شده در سال 99 تنها بین یک تا پنج سال بوده است. هنوز برای 1400 آمار رسمی اعلام نشده است.
دکتر فرشاد رضایی، روانشناس، درخصوص لزوم مشاورههای پس از ازدواج میگوید: همان اندازه که آموزشهای مهارت زندگی پیش از ازدواج لازم است، پس از آغاز زندگی مشترک نیز تا سالها باید ادامه داشته باشد، این مسأله را میتوان با ذکر مثالی روشنتر کرد، فرض کنید ورزشکاری با بدن ورزیده پس از چندین سال ورزش مداوم به یکباره آن را رها کند، قطعاً جسمش افت خواهد کرد و چه بسا آسیبهایی هم ببیند و دوباره باید با صرف زمان زیادی خود را به آنچه که قبلاً بود، نزدیک کند. ازدواج هم همین طور است، باید مشاورههای بعد از ازدواج را روتین ادامه داد. اینکه من بیایم آموزشی را دریافت کنم، بعد رها کنم یعنی خودم را به جریان رویدادها میسپارم و این، خیلی خطرناک است.
به گفته او، ازدواج فقط تعهد بین دو نفر نیست بلکه خانوادهها را نیز به هم پیوند میدهد، مدیریت و مهارت داشتن در برقراری آرامش، امری است که آموزشهای خاص خود را میطلبد. اینکه من با بحرانهای تازه برخوردی کنم که بتوانم به سلامت از آن عبور کنم، گاهی کار سختی است و نیازمند متخصصی است که بتواند به جوانان در ادامه مسیر کمک کند. این مسأله تا حدی فراگیر است که خود روانشناسان هم در خصوص ارتباطات بعد از ازدواج از همکارانشان کمک میگیرند و با یکدیگر صحبت میکنند تا به بهترین راهکارها دست پیدا کنند. آن چه بعد از ازدواج در خیلی موارد سبب تخریب رابطهها میشود، بحث قدرت، خانواده طرفین، مسائل اقتصادی و مسائل جنسی است.
رضایی در ادامه در خصوص مشکلات سالهای اول زندگی که گاهاً شدت پیدا کرده و میتواند رابطه را به سمت طلاق سوق دهد، توضیح میدهد: در موضوع نوع ارتباطات، بحث اشتغال یا حتی فضای مجازی هم دخیل است، ممکن است پیش از ازدواج با کار و اشتغال زن بیرون از خانه موافقت شده باشد اما پس از آن نظرها تغییر کند و یا در هر مورد دیگری مانند استفاده و حضور در فضای مجازی پیش و پس از ازدواج ممکن است توافقات به مروز زمان عوض شوند، همه این موارد میطلبد که افراد پس از ازدواج هم نیازمند بهرهگیری از مشاور و روانشناس باشند.
روشهای درست گفتوگو کردن را بیاموزیم
دکتر نرگس خداخانی، روان شناس با اشاره به اینکه مشاوره بعد از ازدواج به نوعی آموزش برای زوجین است، به خبرنگار توضیح میدهد: معمولاً فضای خانوادهها و جامعه خیلی جوانها را برای شروع زندگی مشترک آماده نمیکند، از سوی دیگر در حال حاضر اختلاف نسلی بین والدین و فرزندان وجود دارد و طرز تفکر و اندیشههای والدین به گونهای نیست که بتواند جوانان را درباره مسائل زندگی مشترک آگاه کند. شاید فکر کنیم در نسلهای قدیم این پدرها و مادرها بودند که به فرزندان خود آموزش میدادند، چگونه باید به درستی رابطه زوجیت را مدیریت کرد، این در حالی است که به دلیل وجود اختلاف نسلی در حال حاضر نمیتوانیم چنین توقعی داشته باشیم.
او در ادامه اضافه میکند: جوانان حالا روشهای قدیمی والدین خود را نمیپسندند و از آموزشهای مستقیم توسط والدین نیز استقبال نمیکنند. به طور طبیعی جوانان امروز به نوعی با فانتزیهایشان از یک ازدواج وارد رابطه زوجیت میشوند، آنها تصور میکنند که باید یک رابطه عاشقانه سرشار از محبت را تجربه کنند، وقتی علاقه وجود داشته باشد، احتمالاً هیچ وقت هم تعارض و اختلافنظری در زندگی مشترک وجود ندارد و در صورت وجود اختلافنظر میتوان با حرف زدن مشکلات را حل کرد. همسران جوان با این اندیشه زندگی را آغاز میکنند که «دوست داشتن» به خودی خود برای شروع و تداوم زندگی مشترک کافی است، اما در واقعیت چنین نیست.
همه میدانیم که در زندگی واقعی به طور حتم تعارضهایی بین افراد وجود دارد و مهارتهای حل تعارض هستند که در طول زندگی مشترک به کمک هر فردی میآیند.
به گفته خداخانی، ساخت یک رابطه عاطفی صمیمی و مدیریت آن به مهارتهای خاصی نیاز دارد.
به عبارت دیگر اینکه همسران به دلایل مختلف به یکدیگر علاقه داشته باشند، کفایت نمیکند، ثبات، پایداری و نگاهداری از عشق رسیدگی میخواهد. باید بلد باشیم چگونه از آن نگهداری کنیم دقیقاً مانند نگهداری از یک گلدان گل که باید حتماً بدانیم که هرچند وقت یکبار به آن آب بدهیم یا اینکه نور مستقیم آفتاب نیاز دارد یا خیر و امثالهم. رابطه، رسیدگیهای خاص خود را میطلبد، باید بدانیم که در صورت وقوع خطا یا تعارضات احتمالی یا بروز اشتباه از طرف خود یا همسرمان چه برخوردی باید داشته باشیم، کجاها باید ببخشیم و چگونه میتوانیم مسائل را حل و فصل کنیم.
این روانشناس بیان میدارد: ما گاهی با این مسأله مواجهیم که گروهی از زوجین جوان نیز تصور میکنند تنها با گفتوگو کردن میتوان مشکلات را حل کرد، در حالی که همه ماجرا این نیست، گفتوگو، ابزار بسیار مهمی است که حل مشکلات و مسائل را تسهیل میکند. اما ادبیات گفتوگو، موضعی که با آن گفتوگو انجام میشود و... بسیار مهم است. گاهی گفتوگوهای انتقادی تنها تعارض را بیشتر میکند و نمونههایی از این دست نشان میدهد که یک گفتوگو تا چه اندازه میتواند مؤثر یا مخرب باشد و همچنین یک گفتوگوی منطقی و درست میتواند میزان صمیمیت افراد را افزایش دهد و رابطه را پایدار کند، تمامی این موارد نیاز به یادگیری مهارتهایی دارد که با بهرهمندی از مشاورههای پس از ازدواج کسب میشوند و به کمک زوجین میآیند تا رابطه سالم، صمیمی، امن و پایدار را تجربه کنند.
به نظر میرسد درون دولت اهتمام جدی وجود دارد تا علاوه بر ایجاد زمینه برای ازدواج جوانان برای پایداری خانوادهها نیز گامهایی بردارد.
کاهش آمار طلاق با آموزش مهارتهای زندگی
مهدی متقیفر، سرپرست دفتر برنامهریزی و توسعه اجتماعی وزارت ورزش و جوانان کشور با بیان اینکه یکی از مهمترین علل طلاق در جامعه، نداشتن مهارتهای زندگی بین زوجین است، بیان میدارد: آشنا نبودن زوجین نسبت به وظایف و حقوق خود، دو عامل مهم در بروز اختلافات زناشویی است، متأسفانه برخی از اختلافات ریشهای شده و در نهایت هم منجر به جدایی و طلاق خواهد شد. اگر هم منجر به جدایی و طلاق مرسوم نشود، منتهی به طلاق عاطفی شده که آن هم آسیبهای جدی خود را به دنبال خواهد داشت.
به گفته این مقام مسئول، اگر بخواهیم از بحث طلاق پیشگیری کنیم، دو امر حیاتی باید مدنظر قرار بگیرند؛ مورد اول، بحث آموزش و توانمندسازی زوجین در آغاز زندگی و ادامه آن است، این امر باید اتفاق بیفتد در غیر این صورت زندگی استحکام نخواهد داشت. مکمل مبحث آموزش فعال و پیشگیرانه که همان مهارتآموزی زندگی است، بهرهگیری از مشاور و روانشناس است. بعد از اینکه زوجین نسبت به حقوق یکدیگر آگاهی پیدا کردند و وظایف یکدیگر را شناختند، برای اینکه بتوانند گرههای احتمالی را نیز در طول زندگی باز کنند، نیاز به مشاوره دارند. چنانچه این دو عامل مهم در ارائه خدمات به زوجین مدنظر قرار بگیرد، قطعاً میتوانیم شاهد کاهش آمار طلاق باشیم.
منبع: روزنامه ایران