هر طرف می سوزد این آتش!

شیشه روایتی دارد ساده ، دلنشین و جذاب از تلخی هاو مرارت های زندگی اما قصه ای ناب به مراتب نو و تازه تر با نوشتاری گرم بی پیرایه در بستر اجتماع و زیر پوست لایه های پیدا و پنهان جامعه! روایتی از جنس روز و خودمانی که می شود گفت ریشه در واقعیت پیرامونی و زیست بوم جغرافیایی ما دارد.
تصویر هر طرف می سوزد این آتش!

به گزارش سایت خبری پرسون، نورالدین عبدالله پور روزنامه نگار و کارشناس ارتباطات در یادداشتی نوشت: آسمان پشت پنجره به رنگ سرمه ای در آمده بود. صدای زوزه سگ ها، بوی درندگی و مرگ می داد. باران بی وقفه بر شیشه ها می کوبید و روی اعصاب بیشتر لگد می فشرد، انگار این لحظه و این مکان دیگر پایان نقطه ایستادگی بود.

شیشه روایتی دارد ساده ، دلنشین و جذاب از تلخی هاو مرارت های زندگی اما قصه ای ناب به مراتب نو و تازه تر با نوشتاری گرم بی پیرایه در بستر اجتماع و زیر پوست لایه های پیدا و پنهان جامعه! روایتی از جنس روز و خودمانی که می شود گفت ریشه در واقعیت پیرامونی و زیست بوم جغرافیایی ما دارد و نشان می دهد نویسنده با فراست، تسلط، شناخت کافی، مشاهدات تحقیقات میدانی و یافته های خود با کنکاش در ابعاد موضوع دستمایه انتخابی از عهده طراحی و نگارش قصه ای بی تکرار روان و تاثیر گذار برآمده است و باید اشاره نمود داستان نویس گزیده کار با پیشینه فعالیت در حوزه حقوق عمومی شناخت لازم از مقوله پرونده های متعدد قضایی در مراجع قضایی و فضای وهم آلود زندان آشنایی داشته و به درستی در ترسیم فضاسازی فضای داستان به دور از زواید گفتاری موفق ظاهر شده است.

بدین شان شیشه را می توان در زمره رمان های تازه اجتماعی مساله محور درباره خطرات روز افزون اعتیاد صنعتی و تاثیرات مخرب آن در ویرانی زندگی ملال آور و روزمره جوانان و دانشجویان دانست . که یا بخاطر فقر اطلاعات و عدم آگاهی ها در این دام تنیده شده بی علاج گرفتار شدند پرداخته شده است. صادقانه، با وسواس دقت لازم و با لحنی گیرا و شور انگیز که خوانده را با خود همراه می کند و موضوع حاد اجتماعی را زیره ذره بین نافذ گذاشته و ماهرانه به پیش می برد و بر رسالت تعهد اجتماعی خود بعنوان نویسنده درد آشنا و دغدغه مند پایبند و عملی می نماید.

رمان شیشه را باید از معدود رمان های تازه انتشار یافته نوگرا دانست که به موضوعی نو می پردازد که شاید بتوان گفت در ادبیات داستانی ایران تازه و بکر است و این جسارت و حتی نزدیکی به این موضوعات مغفول مانده را کمتر می توان یافت. آرزو سالاری خود زاده کویر است با ژرف اندیشی و پژوهشگری با مهارت وافی توانسته است با داستانی پر حرارت و باحلاوت خواننده را با خود به دل ماجرایی ببرد که ناشنیده است. نویسنده کوشیده است تا فضاهای تازه ای بسازد و از کلیشه ها دوری گزیده و با مجموعه ای از جملات کوتاه پرمحتوا ضرب آهنگ ویژه ای به پیشبرد روایت ببخشد و عناصری چون گره افکنی و گره گشایی به چالش کشیده می شود. شخصیت ها دست یافتگی و امروزه هستند که در چنبره مشکلات اجتماعی با فراز و فرود خودنمایی می کنند.

و این بی باکی مهارت قلمفرسا با اهمیت تر و ستودنی است که جهت ارتقای آگاهی های جامعه و آگاهی بخشی تصویری عینی و واقعی از بطن زندگی و واقعیت ها ارایه می دهد و در خلق رمانی عاشقانه با گرایش آسیب شناسی اجتماعی موفق ظاهر می شود و بدینگونه با اطمینان می شود گفت مخاطبان در آینده از این نویسنده پدیدآوری آثاری نو، قابل تامل و درخشانی را شاهد خواهند بود.

391492