به گزارش سایت خبری پرسون، اقدامات ضد محیط زیستی در حالی در کشور ما انجام میشود که دیگر طبیعت این مرز و بوم به دلیل کمآبی، هجوم زیرگردها، به تاراج رفتن درختان، تغییر کاربری اراضی و ... تاب و توان پذیرش دیگر نارساییها را ندارد. در این شرایط نیز باید بیش از گذشته به صیانت از محیط زیست کنونی پرداخت. هرچند تاکنون از سوی مسئولان امر اقدامات فرهنگی برای ارتقای فرهنگ محیط زیستی جامعه انجام نشده است. از سوی دیگر هر روز در اخبار مطالبی تحت عنوان آتش در یکی از اراضی کشور، هجوم ریزگردها، کم آبی، بیآبی و ... به گوش میرسد، اما از سوی رسانهها به ویژه رسانه ملی و دستاندرکاران امر هیچ اقدامی برای ارتقای فرهنگ محیط زیستی جامعه مشاهده نمیشود. باید دانست که در کشور معضل کمبود قانون وجود ندارد.
هجوم گردشگران برای طبیعتگردی
کارشناسان براین باورند که مسئولان امر باید از ابتدا ظرفیت بازدید هر منطقه از مناطقگردشگری را مشخص و نحوه بازدید از منطقه را نیز تعیین کنند. با بررسی استقبال گردشگران از محیط زیست کشور باید گفت که مناطق مورد استفاده گردشگران محدود است. همین مساله نیز باعث ازدحام جمعیت و آسیب به محیط زیست میشود. در این میان مسئولان در هر منطقه میتوانند با شناسایی جمعیت مورد استقبال از محیط خود بدانند که در هر روز چند نفر بازدید کننده هستند و به چه صورت از محیط بازدید میکنند. این موضوع را اصطلاحا ظرفیت بازدید یا «توان برد» گردشگری هر منطقه مینامند. هرچند این مساله تاکنون در کشور ما مغفول مانده است.
در سالهای اخیر از سوی دستگاه قضا برای رسیدگی به برخی جرائم مجازاتهای جایگزین تعریف شده است. برای مثال در این اقدام وقتی فردی یک درخت را قطع میکند، محکوم به کاشت چندین اصله درخت و ارائه خدمات محیط زیستی میشود. در این میان چندی قبل یک وکیل درباره تاثیر مجازاتهای جایگزین در کاهش جرائم محیط زیستی به «آرمان ملی» گفت: « این مجازاتها جنبه فانتزی داشته و بازدارندگی ندارد. با بررسی وضعیت محیط زیستی کشور باید گفت که این مرز و بوم در حوزههای مختلف همچون کمبود آب شرب، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، کشاورزی، خاک، هوا و ... با چالشهای متعدد مواجه است.» غلامعلی ریاحی افزود: «برای نگهداری از محیط زیست باید قوه قضائیه، قوه مقننه و دستگاههای اجرایی خطرات محیط زیستی کشور را درک کرده و به حل و فصل آن بپردازند، چون از لحاظ محیط زیستی کشور ایران نه برای آینده، بلکه از هم اکنون با مشکلات متعدد مواجه است. برای مثال حجم جنگلهای کشور به اندازهای کاهش یافته که در هیچ حالت با نیازهای جامعه امروز متناسب نیست، دیگر چه برسد به برطرف سازی نیازهای محیط زیستی آیندگان.»
فرهنگ ضعیف محیط زیستی
همچنین یک کارشناس محیط زیست با بیان اینکه در کشور برای گردشگری قوانین و مقررات کافی وجود دارد، به خبرنگار «آرمان ملی» میگوید: اشکال اصلی عدم پایبندی سیستم حکومت به قوانین و مقررات است که باعث شده عکس العمل مردم به صورت بیتفاوتی یا لجبازی و همچنین افت فرهنگی در مواجه با مسائل مختلف از جمله گردشگری خود را نشان دهد. اسماعیل کهرم میافزاید: عدم التزام به قانون در سطح بالا و بین مسئولان وجود دارد و مردم هم از این رویه تبعیت میکنند. به گفته او در این شرایط میتوان از این جمله الناس و علی دین ملوکهم را مصداق رعایت فرهنگی محیط زیستی در جامعه دانست.
پنجاه سال پیش در بابلسر یک اردوگاه تابستانی بود که افسران نیروی هوایی با خانوادهشان در آن تعطیلات تابستان را میگذراندند. در این اردوگاه برحسب آنچه معمول گیلان و مازندران بود، زنان و مردان در کنار یکدیگر کار میکردند و بهخصوص در یک بازار محلی فعال بودند. افسران و خانوادهشان از یک بازار محلی مانند شنبهبازار یا یکشنبهبازار خرید میکردند. به یاد دارم که یک روز چند نفر از اهالی بابلسر که در این بازار کار میکردند نزد فرمانده این اردوگاه رفتند و شکایتی را مطرح کردند مبنی بر اینکه افسران با شلوار کوتاه به این بازار رفته و موجب خشم اهالی شده بودند که بلافاصله از طرف فرمانده موضوع بخشنامه شد و ختم غائله.
وی در ادامه صحبتهایش میافزاید: «در دریاچه ارومیه، هنگامی که 37 میلیارد مترمکعب آب داشت، 102 جزیره وجود داشت که 9 جزیره به نامهای نهگانه و یا دوغزلر شناخته میشدند. این جزایر سه تا سه تا برای تخمگذاری فلامینگو، پلیکان و کاکاییها انتخاب شده بودند. ما برای حلقهگذاری پرندگان به این منطقه رفته بودیم. یک گروه فیلمبرداری از طرف تلویزیون آمده بودند که از کارهای ما فیلمبرداری کنند. برخلاف توصیه موکد ما مبنی بر آنکه آنها به جزایر محل تخمگذاری پرندگان نزدیک نشوند، آنها عهد شکستند و به جزایر مقداری نزدیک شدند که پرندگان از روی تخمها و جوجههایشان برخاستند و آنها را تنها گذاشتند.
به محض برخاستن پرندگان، کاکاییهای جزایر مجاور که همه چیزخوار هستند به لانه پلیکانها و فلامینگوها حمله بردند و تخمها و جوجهها را برداشتند و به جزایر خود بردند که بعدا آنها را سر فرصت بخورند. ما در کمال عجز آنها را نگاه میکردیم و میدیدیم که جوجهها را به جزیره خود میبرند و مجددا برمیگردند که بیشتر ببرند. صدای شیون فلامینگوها و پلیکانها که لانههاشان تاراج شده بود هنوز در گوش بنده بهجاست. بعدها دیدم که چنین اتفاقی در سراسر عالم در مورد حیاتوحش رخ میدهد و تعداد بیشماری از جانوران وحشی قربانی این گونه تعرضها میشوند و بالاخره واقعه سوم که در پارک ملی گلستان، خود شاهد آن بودم در یک عید قربان اتفاق افتاد.
آن عید، سازمان حفاظت محیطزیست تصمیم گرفت که پارکهای ملی را در ایران به روی مردم باز بگذارد. دهها و صدها اتومبیل به پارک ملی گلستان رفتند و هنگام خروج محیطبانها اتومبیلها را بازدید کردند. در صندوق عقب همه این اتومبیلها بدون استثنا قلمه سرشاخه پیوند و قسمتهایی از درختان بود که برای قلمهزنی و نشاکاری میخواستند. سه نمونه فوق را با دقت انتخاب کردم که در نمونه اول توریسم و گردشگری موجب تضاد فرهنگی با جامعه میزبان شده بود. در نمونه دوم بیدقتی توریستها موجب لطمه جبراننشدنی به جمعیت حیاتوحش دریاچه ارومیه شده بود و بالاخره در پارک ملی گلستان مردم و توریستها موجب تخریب گیاهان پارک ملی شدند. این نمونهها، همهساله در ایران و جهان موجب خسارت فراوان به مردم و نیز جامعه حیاتوحش میگردد.
منبع: روزنامه آرمان ملی