به گزارش سایت خبری پرسون، شگردش برای سرقت شاید قدیمی باشد، اما همیشه جوابگو است. او سراغ رانندگان خاص تهرانی میرود و با جلب اعتماد سرقتهایش را انجام میدهد.
هر روز سوار چند خودرو میشود و سربزنگاه گوشی راننده را سرقت کرده و فرار میکند. خیلی زرنگ است و خودش معتقد است اگر همدستانش سوتی نمیدادند دستگیر نمیشدند. جالب این است که سارق یک زن است که به راحتی مردان را فریب داده و گوشی و اموال با ارزش را سرقت میکند.
در ادامه گفتگو با این متهم بعد از دستگیری را میخوانید.
*خودت را معرفی کن؟
-مریم ۳۳ ساله هستم.
*متاهلی؟
-مجرد هستم.
*چقدر درس خواندی و شغلت چیست؟
-تا اول راهنمایی بیشتر درس نخواندم و خانه دار هستم.
*معتادی؟
-بله مواد مصرف میکنم.
*چند وقت است؟
-۱۵ سال است که مواد مخدر میکشم. اولین بار ۱۶ سالم بود که دوست پسرم به من کراک داد و من معتاد شدم. الان هم معتاد به شیشه و هروئین هستم. بعد از اینکه دو بار با او مواد کشیدم تبدیل به یک دختر داغون شدم. رفتم خانه دوست پسرم از مشکلات خانوادگی رها شوم اما معتاد به کراک شدم و زندگیام نابود شد.
*چقدر مواد مصرف میکنی؟
-با همدست و همخرجم روزی ۱۵۰ هزار تومان مواد مصرف میکردیم.
*از خانوادهات خبر داری؟
-نه، ۱۹ سالم بود که پدرم فوت کرد. من با مادرم در خانه مردم کار میکردم. الان هم فقط از مادرم خبر دارم و از او نگهداری میکردم.
*پدرت کار میکرد؟
-از روزی که چشم باز کردم پدرم معتاد بود و هروئین میکشید، اما من دوستش داشتم.
*به چه اتهامی دستگیر شدی؟
-سرقت.
*چه سرقتی؟
-گوشی موبایل از داخل خودروها سرقت میکردم.
*چگونه؟
-به عنوان مسافر سوار خودروها میشدم و با آنها طرح دوستی میریختم. وقتی نزدیک مقصد میشدیم ادعا میکردم کوچه را رد کردیم و میشود دنده عقب بروی، وقتی او سرش را بر میگرداند گوشی را میدزدیدم و زود از ماشین پیاده میشدم.
*فقط گوشی سرقت میکردی؟
-بله.
*هیچکدام از رانندهها نفهمیدند که تو سرقت کردی؟
-نه. هیچکدام حین سرقت متوجه نشدند.
*چندبار سرقت کردی؟
-چهار بار.
*چند سال است سرقت میکنی؟
-پنج سال است سرقت میکنم. یکبار دستگیر شدم و چند وقتی دور خلاف را خط کشیدم، اما با همدستانم آشنا شدم و برای خرج مواد دوباره رو به سرقت آوردم.
*چند بار در زندان بودی؟
-یکسال در زندان بودم.
*چند وقت یکبار سرقت میکنی؟
-من ماهی یکبار سرقت میکردم. برای خودم اصولی داشتم و بیشتر از این احتمال داشت من را به خطر دستگیری نزدیک کند.
*تنهایی به سرقت میرفتی؟
-بله، ولی دوستانم مرا کاور میکردند تا در دام نیفتم.
*با همدستانت چگونه آشنا شدی؟
-آنها هم مصرف کننده مواد بودند و قبول کردند که با گرفتن موبایلهای سرقتی من را همراهی کنند و مراقبم باشند تا دستگیر نشوم.
*مالخر داشتی؟
-بله. مالخرهایم ساقی مواد بودند. گوشی سرقتی را به آنها میدادم و به جایش دوا (هروئین) و مقداری پول میگرفتم.
*پشیمان نیستی؟
-خیلی حالم بد است. مردم به من معتاد توهین میکنند. شخصیتی برایم نمانده است، خیلی از خودم حالم بهم میخورد.
*از مادرت خبر داری؟
-برادرانم زندان هستند و مادرم تنها است. من از او نگهداری میکردم و نمیدانم الان چه اتفاقی برایش میافتد. او زمینگیر است و فقط من را دارد.
*اگر آزاد شوی چه میکنی؟
-توبه کردم دیگر دزدی نکنم.