به گزارش سایت خبری پرسون، نعمت احمدی حقوقدان نوشت: در سال زراعی 84، 85 یعنی دولت احمدینژاد برداشت چغندر قند به شش میلیون و هفتصدهزار تن رسید و امید میرفت که وضع واردات شکر تغییر کند اما نکته ظریف در تغییر تناژ برداشت بیشتر به نحوه برخورد دولت با واردات شکر و عدم حمایت از کشاورزان برمیگردد.
آمار جهانی سال 2019 نشان میدهد ایران با تولید بیش از پنج میلیون تن در رده دوازدهم جهانی قرار دارد و در همین سال یعنی 2019 برابر دادههای سازمان فائو، ایران واردکننده 251 هزار و 508 تن شکر تصفیه شده بوده است. متاسفانه پراکندگی مناطق چغندرکار با کارخانههای تصفیه شکر باعث شده است که بار ترافیکی ایجادشده برای جابهجایی چغندرقند حدود 400 کیلومتر باشد. یعنی در یک بعد مسافت 400 کیلومتری باید چغندر برداشت شده به کارخانهها حمل شود.
این بعد مسافت جمعا حدود 17 میلیون لیتر گازوئیل را بیجهت مصرف میکند. از طرفی واردات شکر در سالهای مختلف ضربه جبرانناپذیری به این صنعت زده است. برای نمونه واردات شکر در سال 89 یعنی سال اول دولت احمدینژاد حدود 600هزار تن نیاز کشور را تعریف میکرد. در چنین وضعیتی با حذف تعرفههای واردات شکر حدود پنج میلیون و دویست هزار تن شکر در سال 85 یعنی یک میلیون تن شکر در سال 86 خریداری و وارد کشور شد و تبعات ناشی از این حجم گسترده واردات علاوه بر ایجاد انباشت محصول در انبار کارخانههای قند و تاثیر منفی روی بازار داخلی شکر، کاهش رغبت کارخانههای قند برای خرید چغندر را در پی داشت که با تاسف به کاهش سطح کشت چغندر تبدیل شد که اثرات تخریبی آن تا امروز باقی مانده است.
به هر محصول که نگاه آماری داشته باشیم، دچار همین بلاتکلیفی و سوءمدیریت خواهیم بود. محصول دیگری که در این نوشتار مورد بررسی قرار داده شده است، پسته است. محصولی که بعد از انقلاب سطح کشت آن از دو، سه استان به 28 استان کشور گسترش یافت اما صادرات پسته بهرغم تولید آن همیشه تحت تاثیر مشکلات ارزی قرار دارد و این صنعت را با مشکل اساسی روبهرو کرده است. پسته ایران از هر نظر با پسته دیگر کشورها خصوصا آمریکا تفاوت دارد. عیار پسته ایران 55 است یعنی 55 درصد پسته ایران را مغز تشکیل میدهد در حالی که عیار پسته دیگر کشورها، خصوصا آمریکا 50 درصد است.
یعنی از یک کیلو پسته ایران 550 گرم مغز و از یک کیلو پسته آمریکا، 500 گرم مغز به دست میآید. این مرغوبیت اما گرفتار بیبرنامگی دولت در وضعیت پیمانسپاری ارزی شده که علاوه بر تاثیر بسیار بد بر صادرات پسته با تاسف باعث از دست رفتن بازار فروش انحصاری ایران شده است. میزان تولید پسته ایران به طور میانگین سالانه 200 هزار تن است که 10 درصد این محصول در بازار داخلی در شرایط ایدهآل با توجه به وضعیت اقتصادی مردم مصرف میشود.
صادرات پسته در ایران سالیانه بیش از (یک ممیز چهار) 4/1 تا (یک ممیز هفت) 7/1 میلیارد دلار برای ایران در سالهایی ارزآوری داشته است. بازار پرمصرف اروپا را مدتهاست از دست دادیم. برای نمونه در سال 93 صادرات پسته ایران به کشورهای اروپایی نصف تولید سالیانه یعنی حدود 90 هزار تن بود. این میزان هماکنون به 10 هزار تن کاهش یافته است و این روند کاهشی با تاسف ادامه دارد. آسانی تجارت آمریکاییها حربه دیگری است که پسته ایران را از بازار پررونق اروپا محروم خواهد کرد.
دولت اگر فکر کمک به تجار ایرانی نباشد و مقررات خلق الساعه ارزی گریبان تجار را بگیرد، بازار اروپا را از دست رفته بدانید و بازار پرانگیزه قاچاق پسته در پاکستان و افغانستآنکه مقصد نهایی آن هند و کشورهای آسیای مرکزی است، رونق میگیرد و دولت هم از این صادرات به علت پنهانی بودن آن سودی نخواهد برد. باید مجلس به فکر تصویب قوانین مناسب صادرات و واردات در بخش کشاورزی وحمایت از آن باشد. اما چرا چنین اتفاقی نمیافتد؟ وقتی کمیسیون کشاورزی مجلس مورد توجه روحانیون باشد که با همه علم فقاهتی خود کارشناس امور زراعی نیستند. ممکن است به تبع تبار روستایی خود، خود را کشاورززاده بدانند اما تفاوت کشاورز زادگی با کشاورزی علمی و آکادمیک بر کسی پوشیده نیست. محصول دیگر گوجه فرنگی است که مدتی است بازار صادرات آن رونق گرفته است.
براساس آمار اطلاعات مرکز آمار ایران در هشت ماهه سال99 صادرات گوجه بیش از 259 میلیون دلار ارزآوری برای کشور داشته است. در کنار گوجه، حدود دو میلیارد دلار صادرات خشکبار در سال 99 داشتیم که عمده کشورهای خریدار: چین، امارات، هند ترکیه، عراق، پاکستان، آلمان، روسیه، قزاقستان، ویتنام و افغانستان بودهاند. ملاحظه میشود صادرات خشکبار به کشورهای اروپایی تنها به آلمان در مرکز آمار ایران قابل توجه بوده است و دیگر کشورهای اروپایی حتی از ویتنام و افغانستان و قزاقستان هم فاصله داشتهاند.
بازار پرمصرف و مطمئن را به مصرف مقطعی این کشورها دادهایم که عمدتا از مجاری غیرقانونی از طریق عراق، افغانستان، پاکستان و سواحل دریای عمان و خلیج فارس صورت میگیرد. دیگر محصولات زراعتی ایران در سال گذشته هندوانه به ارزش 181 میلیون دلار، خرما به ارزش 150 میلیون دلار، سیب تازه به ارزش 31 میلیون دلار بوده است. در مجموع پنج میلیون و 431 هزار تن محصولات کشاورزی از کشور صادر شده است. ضربه نهایی را اخبار مربوط به مصرف سم و کودهای غیراستاندارد به صنعت صادرات محصولات کشاورزی ایران زده است درحالی که برای نمونه هماکنون پسته ایران از پسِ تمام گواهیهای مورد نیاز اتحادیه اروپا برمیآید و نگارنده شاهد صادرات پسته توسط دوستان و آشنایان به اتحادیه اروپا میباشم که روزبهروز با اقبال مصرفکننده اروپایی روبهروست اما نوسان قیمت ارز و بیبرنامگی دولت در تثبیت قیمت ارز، تجار ایرانی را بیانگیزه کرده است.
دولتی که نیاز به ارز دارد نمیدانم چرا و چگونه به فکر صنعت ارزآور تولیدات کشاورزی ناست؟ البته صورت مسئله ساده است. وقتی در کمیسیون تلفیق بودجه 1401 مجلس که از ترکیب 45 نماینده تشکیل شده است تنها سه اقتصاددان الیاس نادران، سیدکاظم دلخوش و جعفر قادری اقتصاد خواندهاند و رئیس آن آقای دکتر حاجیبابایی، دکترای الهیات و معارف اسلامی دارد، در کمیسیون اقتصادی مجلس هم تعداد اقتصاددانان به تعداد انگشتان یک دست نمیرسد. کافی است بدانیم رئیس کمیسیون، آقای پورابراهیمی دارای دکترای مالی است که تا اندازهای میشود به اقتصاد آن را وصل کرد. اما کاظم موسوی، نایبرئیس اول دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق است.
انور حبیبزاده، دبیر اول کمسیون هم مدرک کارشناسی مدیریت دولتی دارد و آقای غلامرضا مرحبا، سخنگوی کمیسیون هم در رزومه خود تنها معاونت اداره آموزش بانک ملی را دارد. کمیسیون صنایع و معادن هم دست کمی از دیگر کمیسیونها در مورد تطبیق مدارک اعضا با عضویت در کمیسیون تخصصی مربوطه را ندارند. کمیسیون کشاورزی هم که دربست در اختیار حوزویان است. با این وصف آیا میشود در دنیای پررقیب امروزی حرفی برای صادرات داشت درحالی که محصولات زراعی ایران در بازار اروپا هواداران سنتی خود را دارد.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: آرمان ملی