به گزارش سایت خبری پرسون، حشمت الله فلاحت پیشه، تحلیلگر مسائل بینالملل و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم، به سوالات فرارو پیرامون مذاکرات وین و احتمالات توافق و عدم توافق در دور جدید پاسخ داد.
مذاکرات وین به نتیجه میرسد؟
هرچند امکان رسیدن به توافق با سختیهایی مواجه است، اما در عین حال شرایط برای توافق بیشتر از عدم توافق است. به عبارتی میشود گفت که امیدواری برای رسیدن به توافق بیش از نا امیدی است. معتقدم که در برجام میان آمریکا و ایران همه چیز دو طرفه است و این دو طرف بیشتر عزم بر توافق دارند تا عدم توافق. اتفاقا عوامل برهم زننده دیگر اعضای برجام هستند. چرا که برای خودشان حوزه منافع تعریف کرده اند. مثلا فرانسه به دنبال قراردادهایی است تا در منطقه با برخی کشورهای عربی شکل بدهد. دیگران نیز سعی میکنند به خاطر روابطی که با رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه دارند، دغدغههای آنها را در برجام مطرح کنند. حتی معتقدم که چین و روسیه نیز نگاه خاکریز گونه به موضوع برجام و ایران دارند.
به نظر شما چرا مذاکرات به این سو کشیده شد؟
به نظر من دلیل آن اشتباه محاسباتی بود که ایران در گذشته انجام داد. درواقع همه طرفهای برجام را ایران ساخت، در حالی که موضوع میان ایران و آمریکا بود. علت هم این بود که مذاکره ایران و آمریکا به یک تابو بدل شده بود. زمانی هم که کسی از مذاکره مستقیم صحبت میکرد اتهاماتی به او وارد میکردند. معتقدم که ایران و آمریکا دشمن هستند، اما این دو دشمن به نوعی از عقلانیت رسیده اند که دیپلماسی را به سایر حوزههای تقابلی ترجیح میدهند؛ بنابراین عواملی که در گذشته به دلیل تابو شدن مذاکرات بین ایران و آمریکا شکل گرفتند، بیشتر از این دو مانع سازی میکنند. چرا که در گذشته اینها نقش میانجی و واسط را ایفا میکردند، اما بعد برای خودشان حوزه منافع برجامی تعریف کردند. این حوزه منافع برجامی باعث پیچیدهتر شدن مذاکرات شد. معتقدم الان که متنهای ایران و آمریکا با وجود اختلافها تبدیل به پیش نویسی شده که میشود براساس آن مذاکرات را پیش برد، امکان توافق وجود دارد.
این واقعیت را باید بپذیریم که منافع امضای برجام برای ایران و آمریکا بیش از منافع دیگر طرفها است، در واقع میشود گفت که منافع دیگر طرفها در پیچیدهتر شدن مذاکرات است نه رسیدن به توافق. آمریکا به دلیل هژمونیک، چالشهای منطقهای مختلف را جمع میکند و به سمت چالشهای هژمونیک مثل خاور دور و... حرکت میکند. ایران هم کشوری است که به هر حال تداوم چالشهای هستهای، باعث شده تا ایران فرصتهای بسیاری در حوزه توسعهای را از دست بدهد؛ بنابراین معتقدم باید یک نگاه مبتنی بر منافع ملی در کشور شکل بگیرد. این نگاه میتواند در حول محور دفاع از احیای برجام شکل بگیرد. چه کسانی که موافق دولت هستند و چه کسانی که مخالف دولت هستند، سعی کنند که رسیدن به توافق تبدیل به چالش نشود، چرا که زمان به ضرر ایران و آمریکا و به سود دیگر اعضا حرکت میکند. البته جالب است که بدبینترین طرفها در دو سوی میز ایران و آمریکا به این نتیجه نزدیک شده اند که منافع دو طرف در یک توافق است.
برای رسیدن به توافق میشود زمان در نظر گرفت؟
به نظر من طرح یک سری مباحث مبنی بر عدم توافق ادامه سلسله موضع گیریهایی است که تنها به ضرر ملت ایران تمام میشود. مثلا یکی از موضع گیریها این بود که یکی از مسئولان در ابتدای کار دولت سیزدهم اعلام کرد که ما با دنیای استکبار در موضوع برجام به توافق نمیرسیم. پس از آن هم آثار ضربه زننده آن را در اقتصاد دیدیم.
بعد هم بلافاصله همزمان با حضور هیات ایرانی در وین ما دیدیم که مسئول دیگری اعلام کرد که این دور، دور توافق نیست. موضوع این است که ایران به جای اینکه بر بطن مذاکرات تمرکز کند بر یک زمانبندی از پیش تعیین تمرکز کرده است. در واقع ایران تلاش میکند که زمان را تا مرحله نهایی بکشد که این یک آفت برای سیاست خارجی است. من اعتقادی به زمانبندی ندارم و معتقدم که اگر حد مقدوری از چارچوبها و منافع تعیین شده ایران در متن مورد توافق قرار بگیرد، برجام احیا خواهد شد. چه در پایان ده روز این دور مذاکرات و چه در مذاکراتی که در آینده انجام خواهد شد.
با این حال طرح زمان بندیها و ادعای پیش بینیهایی که صورت میگیرد، اینها نه جز سیاستهای کشور است و نه میتواند کمکی به منافع کشور کند. به شکل کلان روز به روز تاراج فرصتهای کشور توسط رقبای مختلف و حتی تاراج انی فرصتها توسط کشورهای دوست نما هستیم. اما آنچه منافع کشور ما را تامین میکند به نظرم تنشزدایی است.
دولت پیش بینی ۵.۵ برابری درآمدها را در حوزه فروش نفت و گاز، مالیات ستانی و در حوزه فروش اموال خود را داشته است. اما در کشور آنچه واقعی است درآمدها است و آنچه شعاری است هزینهها است بنابراین وعدههای عمل ناشده ناشی براساس هزینههایی داده میشود که درآمد واقعی آن تامین نمیشود. همین هزینهای که در بودجه میآید. پیش بینی آن را دولت و نمایندگان در سراسر کشور به عنوان وعدهها مطرح میکنند، اما وقتی درآمدها محقق نشود، نتیجه اش سرخوردگی ملت خواهد بود. من خیلی امیدوار هستم که این توافق صورت بگیرد و ایران به جای اینکه حداکثر یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت را با دو سوم قیمت در بازار بفروشد، بتواند سه میلیون بشکه با قیمت واقعی بفروشد. این حداقل اثرش افزایش درآمدها است. ضمن اینکه امکان کار اقتصادی نیز در کشور فراهم است و به جای مالیات گیری و طرح منابع غیرقابل تامین، کشور میتواند اقتصاد خارجی مرتبط با برجام خودش را شکل بدهد. اما همه ما باید نگاه غیر تعصب آمیز به این موضوع داشته باشم تا هر تیم مذاکره کننده ای؛ چه نماینده دولت روحانی و چه نماینده دولت رئیسی به توافقی رسید، به این توافق احترام گذاشته شود.