به گزارش سایت خبری پرسون، عباس مدحجی نوشت: جادهی دو طرفه، بی کیفیت و قدیمی خرمشهر به اهواز چون افعی سیری ناپذیری ست که با خیال راحت از بی مسؤلیتی و بی دقتی مسولان محلی و کشوری همچنان به بلعیدن جان و مال و زندگی عابران مشغول است و روز به روز فربهتر میشود. جادهای که در طول حیات خود کم قربانی نگرفته و در آخرین شکارش چند نان آور خانواده از یک طایفه و روستا را که درحال اعزام به محل کارشان بودند در میان بهت مردم و انفعال مسببان طعمهی خود کرد.
اگر بخواهیم کمی دقیقتر به موضوع بیاندیشیم بد نیست نگاهی به لیست گردن کلفت استفاده کنندگان از جادهی کذایی بیندازیم: کارگران کشت و صنعت نیشکر، نیروی انسانی و تجهیزات میادین نفتی مستقر در طول مسیر، ترانزیت دائم کالا و تجهیزات از و به بندر خرمشهر، مسیر مواصلاتی کاروانهای راهیان نور به مناطق جنگی، مسیر اصلی مراسم اربعین با توجه به بین المللی بودن مرز شلمچه، مسیر اتصال منطقه آزاد اقتصادی و تجاری اروند به سرزمین مادری، جادهی اصلی اعزام نیرو و تجهیزات نظامی به مرزها، مسیر ترانزیت کالا به کشور عراق و در نهایت محل عبور و مرور ساکنان و شهروندان دو شهر و روستاهای اطراف که هرکدام از موارد فوق خود به تنهایی دلیل محکمی ست بر لزوم کیفیت بخشی ویژه جادهی اتصال خرمشهر به اهواز!
جادهای که بخشی از آن را سیلاب خراب کرد، بخشی دیگر بعلت قرار گرفتن کنار تالاب ناصری ناامن شده، بخشی دیگرش کلا فاقد هرگونه خط کشی و گارد ریل و حتی علائم استاندار راهنمایی و رانندگی ست، کنار ریل قطار است و سالهاست که آفتاب و گرمای سوزان خوزستان را تجربه کرده بدون آنکه تغییری یا تعمیری یا حتی اصلاح چشمگیری را در پی داشته باشد. راهنمایش شبها تنها نور ماه است و چراغهای ماشینهای عبوری و روزها دریغ از یک جایگاه اورژانس یا امداد جادهای. جادهای که تمام طول سال شلوغ است اما از خلوتی توجه و احساس مسولیت رنج میبرد.
اینکه چند خانواده در طول این سالها داغدار شدند و چند زائر اربعین به مقصد نرسیده ناکام شدند و چند فرزند یتیم شدند و چند آدم ناقص و معلول شدند بماند که حسابش را گوگل کردن "تصادف جادهی خرمشهر اهواز" میتوان یافت، حساب عایدات مالی منتفعین صنعتی و تجاری از این راه باریک هم نه برای دادستان که مسول پیگیری ست کار سختی ست و نه برای شهروند پیگیری که صفر و یک را بلد است، آنچه کمتر بدان دقت شده تعداد مسولانی ست که طی تمام این سالها نخواسته یا در خوشبینانهترین حالت نتوانستهاند کاری برا ارتقای کیفی این مسیر کنند.
این مرگهای به ظاهر تصادفی و به واقع تعمدی داغ ننگیست بر پیشانی مدیریت راه، استانداری، فرماندار و نمایندگان دوشهر که تمام این سالها نتوانستند وزارتهای و نفت و شورایعالی مناطق آزاد و حتی کشت و صنعت را برای دوبانده کردن حداقل بخشی از جاده مجاب کنند.
قرارهای که زمان استاندار اسبق خوزستان برای چهار بانده کردن این کویر مرگ بسته شد روی کاغذ ماند تا داغ عزیزان ایران و خوزستان التیام نیابد و روز بروز یادمان بیاورد مدیریت در سطح کلان استان آنقدر دست نیافتنی شده که برای بدیهیترین چیزها هم باید مرثیه ثرایی کرد و چشم به پایتخت داشت تا شاید اندکی صفر دیگری روی سهم ناچیزمان از ثروتهای خوزستان بگذارند و دلمان به در خاک فرورفتن کلنگ اول خوش شود و برای فرزندانمان تعریف کنیم که فرزندانشان خوشبخت میشوند که پایان این پروژه را خواهند دید.
چیزی جز تسلیت برای کل خوزستان همیشه داغدار و ابراز تاسف برای کل مسببان و مسولان امر ندارم. باشد که بدانیم تزریق این رنج و پریشانی مدام در رگهای تک تک خوزستانیها نسخهی کدام منتخبان و کدام منتصبین و کدام تفکر و جریان است.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.