به گزارش سایت خبری پرسون، جعفر گلابی روزنامهنگار نوشت: با انفجارهای انتحاری و کشته شدن عدهای از مردم بیگناه و همچنین تعدادی از امریکاییان این فرضیه به شدت تقویت میشود که دولت امریکا یک افتضاح بزرگ به بار آورده است که از کودنترین سیاستمداران هم انتظارش نمیرفت. این عنوان و بدتر از آن توسط بسیاری از سیاستمداران و ناظران و منتقدان جهان غرب مطرح شده است و غرض از ذکر آن در اینجا توهین نیست.
اگر ترامپ چنین افتضاحی به بار میآورد شاید خیلیها موضوع را به نامتعارف بودن او نسبت میدادند ولی صدور این اشتباه بزرگ از سوی یک سیاستمدار کهنهکار امریکایی که در مسوولیتهای مهم آن کشور سوابق طولانی را یدک میکشد تحیر برانگیخته است. اگر نخواهیم نحوه خروج بیبرنامه و احمقانه امریکا از افغانستان را خیلی پیچیده کنیم و باورش آسان باشد که پشت این تصمیم بحرانساز همه دستگاههای عریض و طویل اطلاعاتی امریکا در شلختگی و تصورات سطحی و حتی کودکانه فرو رفتهاند واقعا این سوال پیش میآید که علت این همه سردرگمی و خطای عجیب چیست؟ گفتهاند آدمهای بزرگ اشتباهات بزرگ مرتکب میشوند لذا میشود این گذاره را تعمیم بدهیم و بگوییم که قدرتهای بزرگ هم اشتباهات بزرگ میکنند.
حداقل در افغانستان همه ماجرا از اشتباه عظیم شوروی سابق شروع شد که تصور کرد همسایه کوچک جنوبیاش برای آن ابرقدرت لقمهای بیش نیست و میتواند آن را به سادگی ببلعد و خود را یک گام به آبهای گرم جنوب نزدیک کند! این اشتباه بزرگ به قیمت جان شوروی تمام شد و چنان مشکلاتش را متراکم کرد که از درون پاشید. البته این واقعه بسیار مهم درس عبرتی برای امریکا نشد که گرفتار همان محاسبه غلط نشود و افغانستان را هدفی ساده برای سلطه 20 ساله خود تصور نکند. نکته مهم و استراتژیک در این ماجرای عظیم تاریخی نوع نگاه سیاستمداران به اوضاع و شرایط مختلف است که گویی اغلب روی کاغذ جواب مطلوب را به دست میآورند ولی چون وارد عمل میشوند از جایی ضربه میخورند که هرگز تصورش را نکردهاند. تاریخ مشحون از اشتباهات بزرگ سیاستمداران و پادشاهان و سلاطین و والیانی است که توهم قدرت آنها را از محاسبه درست محروم ساخته است.
جالب آنکه در این خطاهای بنیان برانداز اغلب آنچه در محاسبهها نمیآید نقش مثبت و منفی تودههای مردم است. امریکا 2 تریلیون دلار در افغانستان بمب ریخت و خرج کرد و اکنون برای خروج به استیصالی باور نکردنی دچار شده است. این کم واقعهای نیست که یک ابرقدرت برای گریز از یک کشور فقیر با بحرانی تا به این حد بزرگ روبهرو شود و نتواند فرار را با اندکی آبرو تجمیع کند. البته سیلی روزگار هم معمولا هنگام خیانت و خالی کردن ناگهانی پشت یک ملت و غافلگیر شدن زن و مرد و کودک و جوان، کار خود را میکند. اشتباهات رهبران و سیاستمداران درست از جایی شروع میشود که در تشخیص تهدیدهای اصلی غفلتهای مهلک میکنند. وقتی این اشتباهات بزرگ در سیستمهای دموکراتیک روی میدهد و از انواع ناظران و مطبوعات و منتقدان و حتی جامعه مدنی کاری بر نمیآید تصور شدت و کثرت اشتباهات در سیستمهای بسته و یک دست نیاز چندانی به اماره و دلیل و قرینه ندارد.
چاپلوسان و متملقان و گزارشدهندگان کوتهبین اغلب مطلوب قدرتمندان را به سمعشان میرسانند و از پیشرفتها و پیروزیها و آرامش و رضایت مردم خبرها میسازند. اردشیر زاهدی که هنوز هم به شاه دوستی خود افتخار میکند داماد او بود، به صراحت میگوید که من و امثال من به شاه خیانت کردیم که برای خوشایندش واقعیات را نگفتیم! همین دو هفته پیش در جریان جشن استقلال امریکا وقتی خبرنگاری از آقای بایدن راجع به افغانستان پرسید، او پاسخ داد: درباره افغانستان پاسخ نمیدهم. درباره چیزهای خوب حرف بزنیم، آخر هفته و تعطیلی است و میخواهم جشن بگیرم! رییسجمهور امریکا اگر میدانست، اگر مشاورانش گزارش درست میدادند که از ناحیه افغانستان چه تهدید کمرشکنی در انتظار اوست نه تنها در پرسش آن خبرنگار تامل میکرد بلکه جشن نمیگرفت، ساعتها وقت میگذاشت و احتمالا میتوانست توفان تهدید را تشخیص دهد و چارهای بیندیشد. کاش ایران ما ناگهان از جایی که فکرش را نمیکنیم توفانخیز نشود.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: اعتماد