به گزارش سایت خبری پرسون، حسین مسعودنیا فعال سیاسی نوشت: از نگاه برخی کارشناسان یکدست شدن بلوک حاکمیت در مقطع کنونی که جمهوری اسلامی ایران با چالشهای جدی در حوزههای مختلف داخلی و خارجی مواجه است و نخبگان سیاسی، به دلیل رقابت حذفی با یکدیگر، در خصوص آنها قادر به اجماع نظر نبودند یک فرصت به شمار میآمد. دولت رییسی از لحاظ ماهیت پایگاه اجتماعی خود، در میان نیروهای اجتماعی و سیاسی فعال در ایران، با دولتهای قبلاز خود تفاوت ماهوی نداشت و نماینده ائتلاف طیفهای مختلف اصولگرا بود که خود در خصوص مسائل داخلی و خارجی با یکدیگر اختلافنظر داشتند و صرفا برای ممانعت از پیروزی رقیب و با پادرمیانی برخی شیوخ سیاسی این جناح بهویژه حدادعادل با یکدیگر ائتلاف کرده و در یک کارزار انتخاباتی تقریبا بدون رقیب، موفق به پیروزی شدند.
به نظر میرسد خود رییسی با آگاهی از ائتلافی بودن حامیان خود و عدم برخورداری آنها از یک استراتژی برای آینده تاکید بر مستقل بودن خود داشت و هنگام اعلام مانیفست دولت خود در مجلس در هنگام سوگند ریاستجمهوری، دولت خود را دولت وفاق و اجماع معرفی کرد اگرچه بر همگان واضح بود که فرهنگ سیاسی ایرانیان، رقابت حذفی نخبگان سیاسی ایران با یکدیگر و عدم اجماع نظر آنها در خصوص مسائل اساسی نیل به اجماع را غیرممکن میکند. تنها عاملی که در مقطع کنونی میتوانست سبب اجماع در ایران شود، موضوع کرونا و مقابله با آن بود که متاسفانه این موضوع نیز خود به عرصهای برای تسویهحسابهای سیاسی تبدیل شد. علیایحال با پیروزی در انتخابات وظیفه رییسجمهور جدید انتخاب دستیاران و معاونان خود و معرفی وزرا به مجلس برای کسب رای اعتماد بود؛ موضوعی که با توجه به صبغه دولت انقلابی و جهادی انتظار سرعت عمل در انجام آن میرفت ... اما به دلایل مختلف از جمله اختلافنظر طیفهای مختلف اصولگرا حاضر در جبهه ائتلاف برسر وزرای پیشنهادی به مجلس و گزینش نهایی از سوی کمیته ارزیابی نیروها سبب زمانبر بودن معرفی وزرا شد. پس از معرفی وزرا به مجلس با توجه به یکدست شدن بلوک حاکمیت انتظار افکار عمومی همراهی کامل مجلس با دولت در دادن رای اعتماد به وزرای پیشنهادی بود اما خیلی زود مشخص شد که این انتظار صحیح نبوده است.
کابینه معرفی شده از سوی دولت به مجلس در حوزههای مختلف مورد انتقاد قرار گرفت که شاید مهمترین محورهای انتخابات انتقاداتی به شرح ذیل باشد: 1- عدم استفاده از بانوان و گروههای قومی و اقلیتهای مذهبی در کابینه، 2- انتخاب وزرا از میان همکاران سابق رییسجمهور در قوه قضاییه و آستان قدس رضوی، 3- بیتجربگی برخی وزرای پیشنهادی، 4- عدم هماهنگی میان تخصص برخی وزرای پیشنهادی با وزارت محل ماموریت خود و 5 - عدم کارآمدی کابینه پیشنهادی برای وضع کنونی کشور با توجه به مشکلات داخلی، بحران کرونا و وضعیت اقتصادی و خارجی به ویژه نامشخص بودن آینده برجام. اگرچه در نگاه اول این انتقادات منطقی به نظر میرسد ولی واقعیت این است که ریشه اصلی این مهم را باید در ماهیت ساخت دولت، البته در اینجا به مفهوم قوه مجریه آن، در ایران جستوجو کرد، چراکه دولتها در ایران نماینده ائتلافی از نیروهای مختلف اجتماعی هستند که صرفا درصدد پیروزی در انتخابات بوده و فاقد یک استراتژی برای آینده دولت خود در صورت پیروزی و محروم از نخبگان فکری و اجرایی برای تحقق اهداف خود هستند. لذا شاید غیرمنطقی نباشد اگر ادعا شود که در چنین وضعیتی سیاستگذاری در ایران ماهیت کلنگی پیدا کند.
حال باید پرسید راهحل چیست؟ به نظر میرسد راهحل در پذیرش این واقعیت است که نیروهای اجتماعی و سیاسی در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی ایران در خصوص مسائل مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و خارجی اختلافنظر پیدا کرده و حاضر به اجماع نیستند و اکنون نیاز به سازماندهی آنها در قالب احزاب و نهادهای مدنی است. با شکلگیری احزاب سیاسی، رقابتهای سیاسی قاعدهمند شده و اولا جامعه آرامش سیاسی را تجربه میکند، ثانیا احزاب سیاسی از طریق آموزش اقدام به تربیت کادر کرده و هنگام انتخابات، نامزدهای خود را معرفی میکنند؛ نامزدهایی که برنامه آنها براساس اتاق فکر احزاب تنظیم شده و در صورت پیروزی در انتخابات، نیروهای مناسب فکری و اجرایی از سوی حزب به عنوان معاونان و وزرا در اختیار آنها قرار میگیرد. چنین دولتی یعنی دولت برآمده از حزب اولا آمادگی لازم را برای قبول مسوولیت دارد، ثانیا برنامهمحور است و مجری برنامههایی است که حزب برای او تعریف کرده است و ثالثا نخبگان اجرایی و فکری برای تحقق برنامههای خود را در اختیار دارد، چراکه قبلا حزب اقدام به آموزش و آمادهسازی آنها کرده است مهمتر از همه اینکه باید چنین دولتی به حزب خود و حزب نیز به هواداران خود پاسخگو بوده و ناتوانی خود را بر عهده دیگران نگذارد.
بنابراین اگر امروز رییسی دستیاران یا وزرای خود را از میان همکاران سابق خود در قوه قضاییه یا آستان قدس انتخاب کرده به نظر میرسد ناشی از ماهیت ساخت دولت در ایران باشد و در شرایط کنونی هم ادعای رییسجمهور درست است مبنی بر اینکه باید همکارانی انتخاب کند که از نظر فکری به وی نزدیک و از نظر سوابق کاری با او همکاری داشته باشند و از سوی دیگر استدلال مخالفان هم در مجلس درست است؛ کسی که در قوه قضاییه کار کرده، مناسب برای قوه مجریه نیست یا کسی که حداکثر مسوولیت او اداره حوزهای از آستان قدس بوده برای وزارتخانهای کلیدی مناسب نیست. البته لازم به یادآوری است که این ویژگی خاص دولت رییسی نیست و دولتهای قبل از او نیز همین ویژگی را داشتند چنانکه ترکیب دولت روحانی بیشتر از همکاران سابق وی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بود.
در دولت احمدینژاد نیز همکاران سابقش در شهرداری از نیروهای مهم دولت وی بودند و خاتمی نیز برخی همکاران خود در وزارت ارشاد را به دولت آورد. نگارنده در پایان بر این باور است که تنها راه علاج برای درمان این ضعف بزرگ تشکیل سه حزب سیاسی از سوی سه جریان سیاسی فعال در صحنه کشور همراه با تدوین برنامه و مطابق با آن تربیت کادر برای معرفی در رقابتهای انتخاباتی است؛ به عبارتی دیگر بهترین راهکار برای کارآمد کردن دولت در ایران تشکیل دولت حزبی است.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: اعتماد