به گزارش سایت خبری پرسون، امید فراغت نوشت: خوشبختانه فناوری و تکنولوژی در قالب دادههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی باعث شده تا قد، قواره و مختصات ذهنی جوامع با قد، قواره و مختصات ذهنی حکمرانانِ جوامع تفاوت پیدا کند بنابراین نکته مهم و قابل تامل این است که ذائقه ملتها با ذائقه حاکمیتها تفاوت پیدا کرده است. جامعه امروز ایران نیز لحظه به لحظه تغییر و تحولات جغرافیای افغانستان را پیگیری میکند و پیام این دغدغه و پیگیری نشان دهنده اشتراکات تاریخی در حوزه فرهنگی، اقتصادی و سیاسیاست! بر همین اساس اشتراکات ژنتیکی، وراثتی و تاریخی قابل کتمان و حذف شدنی نیست و غم و اندوه اکثریت جامعه امروز ایران بهواسطه همان اشتراکات است که اینچنین مردم ایران را نگران کرده است بنابراین سوال مهم و کلیدی این است آیا حضور طالبان در راس قدرت جغرافیای افغانستان در فرآیند زمان برای ایران فرصت و یا تهدید تولید خواهد کرد؟ پاسخ به این سوال از زاویه دید دو نگاه یعنی نگاه مردمی و حاکمیتی قابل بررسیست بنابراین رابطه ملت- دولت به معنی و مفهوم عام در ایران تا حدود زیادی میتواند به عنوان یکی از مولفههای تفسیر و تحلیل اتفاقات افغانستان مورد تامل قرار بگیرد! برخی نیز تغییر و تحول افغانستان را با تغییر و تحولاتی که در سال ۵۷ در ایران شکل گرفت شبیهسازی میکنند و به تعبیری بایدن را کارتر و اشرفغنی را محمدرضا پهلوی مینامند. البته چنین تفسیری مدنظر نگارنده نیست.
بنابراین فقط به عنوان یک گزاره ذهنی بیان شد اما واقعیت این است که اکثریت جامعه امروز ایران به درستی تغییر و تحولات امروز افغانستان را با حضور طالبان درک میکنند و حتی میدانند که از این پس روند حرکت جامعه افغانستان از نظر شکلی و ماهوی چطور و چگونه پیش خواهد رفت و همچنین سبک و سیاق زندگی آشکار و پنهانشان چگونه خواهد شد! جامعه شهری و جامعه روستایی افغانستان به واسطه فناوری و تکنولوژی بیش و کم در اتصال با ادبیات دهکده جهانی هستند به همین دلیل است که از طالبان ترس دارند و حضور آنان را مساوی با عدم امنیت مخصوصا برای دختران و زنان به حساب میآورند!
نکته قابل تامل دیگر این است که حضور بیدردسر طالبان در اریکه قدرت احتمالی قدرت افغانستان نشان از دخل و تصرف قدرتهای بزرگ شرق و غرب دارد بنابراین تا زمانی که جوامع کمترتوسعه یافته و یا در حال توسعه نظم غالب بینالملل را نپذیرند هر لحظه ممکن است در تیررس معادلات و معاملات قدرتهای بزرگ قرار بگیرند، بنابراین قدرتهای شرق و غرب همواره از جامعهستیزی حکمرانانِ جوامع کمترتوسعه یافته هم استفاده و هم سوءاستفاده میکنند! سوال دیگر این است آیا از نگاه اکثریت ملتها طالبان جامعهستیز به حساب میآید؟
قاعدتا با توجه به واکنش ملتها و همچنین اکثریت ملت ایران در خصوص تغییر و تحولات جغرافیای افغانستان پاسخ آری است! باید پذیرفت از دلِ واقعیتهای امروز افغانستان آرام آرام جامعه مدنی و دموکراسیخواهی شکل خواهد گرفت و طالبان هم برای اینکه در مسند قدرت باقی بمانند و به رسمیت قدرتهای بزرگ شناخته شوند آرام آرام از دگماندیشی و تحجر فاصله خواهد گرفت اما در طی چنین فرآیندی فقط ملت افغانستان است که هزینههای زیادی را خواهد پرداخت! باید پذیرفت اسلام طالبانی از اسلام آمریکایی و انگلیسی و روسی خطرناکتر است!
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: آرمان ملی