به گزارش سایت خبری پرسون، وحید معتمدنژاد نوشت: اهل رسانهام، همانهایی که در تمام دنیا عامل تغییر و تحول در شرایط ناپایدارند و موجب آگاهی و هشدار به سران در جامعه و همیشه هم مورد بیاعتنایی! نه سلاح گرمی دارم که به قلب نشیند و نه زبان درازی دارم که... فقط قلمی دارم که ناتراشیده است و نوکش مدام بر کاغذ میشکند. نمیدانم روزنامه میخوانید یا بولتن؟! اما تمنا دارم به خیل عظیم مشاورانتان دستور دهید در بین اینهمه مکاتبات، چه مردمی چه مرهمی، سری هم به رسانهها بزنند. ما اهالی رسانه حساسیم، درد را میفهمیم و بر خود روا میداریم پس دور از انصاف است که به ما اعتنایی نفرمایید.
اجازه دهید دردکش اجتماع باشیم و دردشان را پیش شما واگویی کنیم، شاید مرهمی باشیم بر زخم بسیار کسانی که در سالهای اخیر کمتر کسی مرهم دردشان بوده است. بر من خواهید بخشید که بپرسم درد را میدانید چیست؟ جناب رئیسی، لابد شنیدهاید که میگویند درد را از هر طرف بنویسی درد است. بله، اما درد جامعه امروز ما از نوشتن عبور کرده و به دُمل رسیده است. هوشیار باشید مبادا باز شود. نگارنده در دوران پیشین ریاستجمهوریها به وفور نامه نوشتم؛ اما دریغ از یک پاسخ چه در حد دلجویی و چه حتی در حد دلشکستن! به ما اهالی رسانه پاسخ دهید؛ هرچند دلمان بشکند؛ اما درد را حتی در حد پانسمانی کهنه و نمور مرهم کنید، درمان بیشترش با ما. سزای دردشناسی و درد واگویی آن هم درحالی که شما در مراسم تنفیذ از آن بهعنوان نظام مردمسالاری یاد کردید، تسکین با مُسکن دستوری نیست، بر بستر ما مانند تیماری دردشناس حاضر شوید تا نبضتان با نبض ما و جامعه همزمان بتپد.
جامعه امروز نیازمند طبیبی است که تنها نسخه نپیچد، تشخیص دهد که کجای آن به درد نشسته و سپس چارهجویی کند. از این ادبیات حیرت نکنید، دقت کنید ما برخلاف طبیعت از غرب طلوع نکردهایم که در شرق غروب کنیم، ما نیز گردش زمین و روزگار را با همان سبک و سیاق و تفکر شما نظارهگر هستیم و در پی آنیم که از زوایای گوناگون ابعاد هر حادثه و رخدادی را با متر انصاف و بیطرفی و دور از جناح و جناحبازی اندازهگیری کنیم و عمق آن را به شما گوشزد. در عصر فضانوردی از فضا برنگشتهایم که حیران به حوادث زمین و زمینیان انگشت به دهان بمانیم که برعکس با دیدگانی باز، هر آنچه را که در لایههای پنهان در حال وقوع است یا واقع شده، با ذرهبینی در مقابل خورشید نقطهبینی میکنیم.
جناب رئیسی، آب را میفهمیم، قطرهاش در کویر گرانبهاست و تلاش برای خوردنش در مناطق محروم سیستانوبلوچستان که گاندویی پیکر کودکی را میبلعد، گرانبهاتر و در خوزستان که خود بهتر میدانید. برق را نیز همینطور که اگر خاموش شود، نفسی بر تخت بیمارستان به شمارش میافتد و قلبی میایستد. نفت و گاز را بیشتر میشناسیم که بر بستری غنی از آن روزگار میگذرانیم و به یُمن آن تفاوت فقیر و غنی، تفاوت فساد و عدالت، ظهور دشمنی و عداوت در تاریخ این دیار همیشه سرفصل بسیاری از چالشهای سیاسی و به تبع آن اجتماعی و اقتصادی بوده و خواهد بود.
این سه حوزه را چنان مدیریت کنید که عملکردتان، تیتر تمام رسانههای مستقل و وابسته شود. ما نیز در انعکاسش کمکتان میکنیم. در سایر حوزهها نیز تورقی میکنیم از حوادث جامعه گرفته که بیشترین مخاطب را دارد تا سطوری کوتاه که پیام اجتماع را منعکس میکند. اینها همه و همه برداشت ما از پلانهایی است که هر روز میبینیم و قلم میزنیم و تفسیر میکنیم. حال چه کنیم، در سینه انباشت کنیم یا بر لوح کاغذی بیان؟! انبان شود، جایی سر باز میکند که برای شما و کشور هزینهای گزاف به بار میآورد.
بازگو کنیم، برای هرکداممان هزینهساز است. حال بین این دو هزینه، قضاوت کنید که کدام ارزانتر است و کدام مسیر و مقصد نزدیکتر، بهویژه آنکه سالها است خود قاضیالقضات هستید و بر ترازوی عدالت این هزینهها را وزنکشی کردهاید. شما بفرمایید چه کنیم؟ به همان دعای خاصه علیبن موسیالرضا که بر زبانتان جاری است، ما را نیز در زمره خواص بدانید که بیهیچ توقعی دورتان حلقه میزنند و فقط به دنبال گرهگشاییاند، نه گره کور زدن به امور جاری مردم. در پایان، رسانهها را از خود بدانید تا مرزها پس از سالها برداشته شود و بهار رسانهها با همراهی و همیاری شما نفسی تازه کند.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: شرق