مجلس و دولت انقلابی؟

یکی از شعارها و ادعاهای اصلی اصولگرایان این است که مشکلات کشور با یک مجلس و دولت انقلابی و کار جهادی حل خواهد شد. خوشبختانه آنان هم‌اکنون این شرط را محقق‌شده می‌دانند زیرا دریافت آنان از مجلس و دولت بعدی انقلابی و جهادی است، طبعا برون‌داد آن نیز باید حل مسائل کشور باشد.
تصویر مجلس و دولت انقلابی؟

به گزارش سایت خبری پرسون، عباس عبدی نوشت: تا حالا می‌گفتند که مجلس انقلابی است ولی دولت نیست، اکنون این خواسته آنان نیز تامین شده تلقی می‌شود. پرسش این است، توصیف آقایان از انقلابی بودن و کار جهادی کردن چیست که نزد دیگران نیست و فقط با اضافه شدن این ویژگی به دولت و مجلس، مسائل حل خواهد شد؟ آیا این یک ویژگی فکری است یا رفتاری؟ هر کدام است باید ریز جزییات آن گفته شود که مردم بدانند با چنین ویژگی‌هایی چقدر امیدوار باشند تا مشکلات و مسائل کشور حل شود. برای نمونه در حوزه رفتاری، شاید گفته شود که نیروی انقلابی فساد نمی‌کند، بر فرض که چنین باشد، مگر شیوع فساد فقط ناشی از ویژگی‌های فردی کارگزاران حکومت است؟ در حقیقت ویژگی‌های منفی فردی کمابیش در همه افراد وجود دارد، به تعبیر دیگر اکثریت افراد بالقوه فاسد و صالح هستند، آنچه آنان را فاسد یا صالح می‌کند، زمینه‌های عینی فسادآور است که مربوط به ساختارها و مقررات و دیگر عوامل عینی می‌شود. برای مقابله با فساد چند شرط لازم و ضروری است.

اگر نیروی انقلابی به معنای تامین این شرط‌ها است، می‌توان امیدوار بود که فساد کاهش یابد ولی اگر به معنای مخالفت با این ویژگی‌ها باشد قطعا فساد بیشتر خواهد شد. اول از همه شفافیت اطلاعات است. کسی که فساد می‌کند، بیش از هر چیزی سعی در پنهان‌کاری می‌کند. به انواع ترفندها می‌کوشد که دیگران را از حق دسترسی به اطلاعات محروم کند و این آغاز فساد است. فساد در این ساختار ابتدا با انگیزه‌های غیر شخصی آغاز می‌شود. مثلا می‌توان کاری را غیرقانونی انجام داد ولی سود آن به نفع مردم و انجام کار مردم باشد ولی کم‌کم که این عمل غیرقانونی و البته غیر شفاف رایج شد، راه برای فساد باز می‌شود و در عین حال اطلاعات آن منتشر نمی‌شود. بعید است که منظور اصولگرایان از نیروی انقلابی دفاع از شفافیت باشد. چون همه می‌دانیم که آنان به‌شدت مخالف شفافیت هستند. مساله املاک واگذاری شهرداری به دوستان و آشنایان نمونه روشن این ادعا است که چگونه افشاگر آن با مشکلات زیادی مواجه شده است.

شرط دوم، تن دادن به نظارت‌های بیرونی از طرف رسانه‌ها و نهادهای مستقل است. اگر اجازه آیین نظارت‌ها داده نشود، سالم‌ترین افراد نیز به مرور زمان فاسد می‌شوند و ساختار فسادپروری را نیز از خود به جا می‌گذارند، همچنان که اکنون چنین شده است. مقابله با دسترسی مردم به فضای مجازی نماد مقابله با این حق است. شرط بعدی توانایی داشتن برای برنامه‌ریزی و مدیریت صحیح و عقلانی است.

به‌طور قطع اگر این ویژگی در تعریف انقلابی بودن نباشد، کل ماجرای مدیریت چنین افرادی به فساد و تباهی کشیده می‌شود. همه اینها فرع بر داشتن ذهنیت و مدیریتی علمی است. در این زمینه کدام نشانه‌ای از چنین مدیریتی و برنامه‌ریزی تاکنون ارایه شده است؟ برای نمونه مجلس کنونی کدام دستاورد و قانون‌گذاری قابل دفاع و علمی را داشته است؟ اگر منظور از انقلابی بودن پرکاری است که باید گفت این مساله چه بسا می‌تواند زیان‌بار باشد.

شاید پرکارتر از احمدی‌نژاد هیچ مدیری را در حافظه خود نتوانیم پیدا کنیم، ولی چون شرایط مذکور در فوق را نداشت، پرکاری مترادف با زیان رساندن بیشتر هم می‌شود. پرکاری نقطه قوت نیست، متعادل بودن در کار بهتر است، و البته مشروط بر عقلانی بودن برنامه‌ها و نظارت‌پذیری. به علاوه پرکاری به معنای وابسته کردن امور اداره کشور به شخص پرکار نیز هست. اداره کشور باید در چارچوب مقررات و تقسیم کار صورت گیرد و نه براساس فردمحوری. طبعا مقامات بالا نباید در محدوده 40 ساعت کار کنند ولی 120 ساعت کار در هفته نیز عاقلانه نیست. مدیر را خسته می‌کند و ذهن را از کار کردن بازمی‌دارد. آینده نه چندان دور نشان خواهد داد که آیا منظور اصولگرایان از انقلابی بودن همین‌ها است یا چیزی خلاف آن است. فعلا که نمی‌دانیم.

توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.

منبع: اعتماد

326999