به گزارش سایت خبری پرسون، وحید معتمدنژاد نوشت: شما را میشناسیم و به وجهالعموم و وجهالخصوص به ما شناساندند و امتیازاتتان در انظار، هم به تصویر کشاندند و هم با قلم سطرنویسی شده. نیک میدانید از قلمفرسایی تا قدمفرسایی فاصله است. مفهوم «میدان» را قطعا بهتر از من میدانید و بارها، هم در آن قدم نهادهاید و هم شال همت را به دور کمر بستهاید . حال که میدان برایتان باز است، خوب میدانید که در میدانی قدم گذاشتهاید که هم میدان جهاد است و هم میدان سیاست و عملورزی.
در این میدان، بالای سرتان خداست و روبهرویتان مردمانی خسته از تقابلهای سیاسی که در چند دهه گذشته نایشان به بریدن نزدیک شده و منتظر گشایشاند. پس به میدان عمل و مردم پا بگذارید، نه میدان سخنرانی و تکلم. میداندار باشید و هر کالایی که طعم گس سیاست دهد، نفروشید .خوب به یاد داریم در سالهایی نهچندان دور، در مسیر انقلاب مردانی از جنس سیاست با هزار وعده و وعید بر بام خانههایمان کبوتر امید نشاندند و ما جملگی به آنها آب و دان دادیم و پریدند بیآنکه قدر نمک بدانند. بر سر هر کوی و برزن دنبالشان دویدیم و فریاد زدیم «ما نیز خودی هستیم»، خودکشی نکنید؛ وقعی ننهادند و برگشتیم به همان خانهای که جز سایه، قوتی برای قوتمان نیست و نمانده.
تحمل کردیم، صبر کردیم «شاید بِدمد دولتی دگر»! دولتتان در حال دمیدن است؛ دمایش را بالا نبرید که ذوب شویم؛ دولت عمل باشید نه دولت امید! دولتی باشید که وزیر و مدیرش را در مقابل مطالبات مردمی به صف کنید، نه مردم را در صف. از نوع دولتهایی باشید که سهمخواهانش احزاب نباشند و تنها به سهمدادن به مردم بیندیشد. اولین دولتی باشید که بیحاشیه، حاشیه فقر، حاشیه بیعدالتی، حاشیه رانت و بسیاری از این دست حواشی را محصور کنید. دولتی باشید که اعضایش دردمند و دردشناس باشد، نه دردافزا. دولتی باشید که کولهبار اعضایش سیاست نباشد که برعکس درد مردم را کول کند و در هر صحنهای حاضر به پاسخ باشد و خواست مردم را پاس بدارد.
مردمی که انتظارات خود را در شخص شما و تصمیمهای عملگرایانه شما میبینند، نه کابینهای که گمانهزنیها را هر زمان مانند معادله سهمجهولی جلوی دیدگانشان تصویر میکنند. شما که خود سالها مدعیالعموم بودید، حال منظرالعموم هم باشید و همه را ببینید. چه میشود همه را با چشم سیاست نبینید.
نگارنده که خود ریشهای در سرزمین محرومیت داشته و شما نیز نماینده آن سرزمیناید، به خوبی میدانم که مردم چه کوششها کردند تا شما بر مسند شجاعت بنشینید نه قدرت؛ پس دور از انصاف است که ناامید شوند مردمانی صبور و فهیم که خواستهشان گذران زندگی در کنار اندکبهرهای از مواهب خدادادی است. شما را رئیسجمهور خطاب نمیکنم؛ شما را مسئولی میدانم که در قبال رأیی که به نفع شما ریختهاند، مسئول هستید و از این پس مسئولیتتان بیشتر؛ مسئول تمام نداشتهها و ندادههایی که قبلیهای شما ندادند و رفتند. دولتی تشکیل دهید که در کنار دادخواهی، دادگستر باشد و به دولتی بدون رنگ و ریا تبدیل شوید و بر خویش نام «دولت دادگستر» بگذارید.
اول راه هستید و هنوز جامعه در ابهام به سر میبرد که این دولت چه خواهد کرد. این ابهام را به ابرام سوق دهید؛ ابرام و پافشاری در احقاق حق و سرزدن به بطن جامعهای که از قولها سرخوردهاند و از جناح و جناح بازی خسته و عزلت را چاره میدانند. سرزدن را تنها در دیدارهای جمعی و نطق نبینید که ناطقانی خبره آمدند و از صحنههای اجتماعی بدون کوچکترین تأثیری عبور کردند.
شما که به گفته خودتان مستقل آمدید، در استقلال کامل و بدون تشریفات به جامعه سر بزنید تا دردمندان را دریابید. شاید این خواستهای بیهوده باشد در کنار گرفتاریهایتان، قبول، اما مانند مالک اشتر مشاورانی برگزینید که در پوست جامعه مویرگانی باشند برای تزریق خون تازه. اگر چنین کنید، به همین سادگی در جان و خانه مردمان جامعه راه باز میکنید. فرصت اندک است، آن را از دست ندهید که گذشت زمان به ضررتان خواهد بود. این تجربهای است که از گذشتههای انقلاب در ذهن تکتک ما متصور است. از ابتدای انقلاب تاکنون دولتهایی با استقبال آمدند و بیبدرقه رفتند. شما نیز خواهید رفت، پس چه بهتر که دولت شما حداقل با خاطرهای خوش تودیع شود.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: شرق