رسانه‌ها چه می‌توانند بکنند؟

کلمه تصادف از قدرت نفی کافی برخوردار نیست باید کلمه جایگزین پیدا کرد، خبرهای سوانح باید انسان محور باشد نه خودرو محور، به رویکرد و استانداردهای هوشمند (اسمارت) نیازمندیم، نیازمند «روزنامه‌نگاری حوادث» روزآمدتری هستیم، بالاخره باید روزی در این کشور، منزلت والای «جان» را فهمید و فهماند.
تصویر رسانه‌ها چه می‌توانند بکنند؟

به گزارش سایت خبری پرسون، ابوالفضل فاتح نوشت: سانحه ناگوار خبرنگاران مظلوم ایسنا و ایرنا، و همچنین پنج سرباز فداکار میهن بار دیگر ضرورت پیشگیری از سوانح و نقش مهم رسانه‌ها در آن را یادآور می‌شود به ویژه آنکه سالانه حدود 17 هزار تن از مردم عزیز کشورمان قربانی سوانح رانندگی می‌شوند و بیش از 15 برابر این تعداد یعنی 30 صد هزار تن دچار مصدومیت‌های کوتاه‌مدت تا بلندمدت می‌گردند. برای مقایسه عرض می‌شود در کشوری نظیر انگلستان با بیش از 38 میلیون وسیله موتوری ثبت شده (بیش از 32 میلیون خودرو، حدود یک میلیون و 200 هزار موتوسیکلت و مابقی وسائل موتوری سنگین، کشاورزی و وسایط موتوری سبک و ...)، سالانه کمتر از دو هزار قربانی و کمتر از 25 هزار مصدوم گزارش می‌شود.

هم اینک در ایران حدود 36 میلیون وسیله موتوری وجود دارد که حدود 25 میلیون از این تعداد خودرو است و پیش‌بینی می‌شود این تعداد خودرو در دو دهه آینده به 50 میلیون افزایش یابد، به این تعداد خودرو، موتوسیکلت‌ها را نیز افزون کنید که هم اینک بیش از 12 میلیون موتوسیکلت در ایران تردد می‌کنند. ناگفته پیداست که در صورت فراهم نبودن زیرساخت‌ها و سیستم‌های نظارتی و آموزشی متناسب، می‌تواند به فجایع بزرگ‌تری منجر شود. چنان که می‌دانیم سوانح رانندگی ناشی از مولفه‌های چند گانه عامل انسانی، خودرو، جاده و محیط است و پیشگیری و کاستن از عوارض آن نیازمند استراتژی و برنامه‌ریزی همه‌ جانبه برای ارتقای آموزش، کیفیت خودرو، سازه‌های جاده‌ای و نظارت موثر و دقیق بر هر سه بخش است. در کنار این عوامل کمپین‌های تبلیغی و رسانه‌ای نیز نقشی مهم در اقناع‌سازی مسوولان و مردم به رعایت وظایف خود در فرآیند پیشگیری دارند.

برخی بر این باورند که پیچیدگی‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایران، نقش‌آفرینی رسانه‌ها در ارتقای فرهنگ رانندگی و پیشگیری از سوانح را به حداقل می‌رساند و لذا اهتمام جدی به آن ورزیده نمی‌شود. اما حقیقت آن است که رسانه‌ها می‌توانند با وجود همه پیچیدگی‌های سیاسی و اجتماعی در تغییر رفتار مسوولان و مردم موثر باشند و نگاهی به جزییات آمار قربانیان سوانح رانندگی در ایران احتمال تاثیرگذاری کمپین‌های رسانه‌ای را مضاعف می‌سازد.

آمار چه می‌گوید؟ در شرایط فعلی بیش از 20 درصد قربانیان را عابر پیاده، بیش از 20 درصد را موتوسیکلت‌سواران و حدود 50 درصد را خودروهای سواری شامل می‌شوند. خودروهای سنگین 3 درصد و اتوبوس‌ها حدود یک درصد از قربانیان را در بر می‌گیرند و مابقی مربوط به موارد دیگر است. به زبان دیگر از حدود 17 هزار قربانی سالانه سوانح رانندگی (آمار سال 1398 و پیش از وقوع پاندمی کرونا)، حدود 3500 عابر پیاده، حدود 3500 موتور سوار، حدود 9 هزار راننده یا مسافر خودروی سواری و حدود 500 تن با خودروهای سنگین و حدود 200 تن به دلیل سوانح اتوبوسی قربانی می‌شوند و مابقی مربوط به موارد دیگر است و بیشترین سوانح در تابستان روی می‌دهد.

این آمار هفت مساله مهم را یادآور می‌شود:

نخست: آمار یک درصدی اتوبوس‌ها و سه درصدی خودرو‌های سنگین حاکی از تاثیرگذاری معنی‌دار نظارت است. چنان که می‌دانیم این خودروها مورد بررسی مستمر قرار داشته و ساعات رانندگی و سرعت آنان دائما تحت نظارت و بررسی قرار دارد. همچنین آموزش‌های سختگیرانه‌تری برای اخذ گواهینامه را پشت سر می‌گذارند و باید استانداردهای بالاتری را رعایت کنند.

دوم: آمار بالای قربانیان عابر پیاده، نشان می‌دهد که باید تغییر رفتار را اولویت قرار داد و این همان جا است که رسانه‌ها می‌توانند موثرتر از هر بخش دیگر باشند. با اصلاح این بخش که نیازمند تکنولوژی ویژه یا هزینه فوق‌العاده‌ای نیز نیست، می‌توان هزاران تن را از مرگ و مصدومیت نجات داد. مردم فقط باید تصمیم بگیرند که رعایت کنند و خود را در مسیر خودروها و وسائل موتوری قرار ندهند. باید به هر شکل به مردم آموخت که صرفا از مسیر‌های کنترل شده نظیر پل‌های هوایی یا زیرزمینی یا چراغ عابر پیاده و مکان‌های اختصاص یافته به عابران با نظارت دقیق عبور نمایند و به هیچ‌وجه از مسیرهای عبور خودروها تردد نکنند.

سوم: آمار بالای قربانیان موتوسیکلت‌ها و ترک موتوسیکلت، نشان می‌دهد که باید نظارت جدی‌تری بر آموزش و کنترل این بخش صورت گیرد و علاوه بر آموزش، باید محدودیت‌های جدی برای موتوسیکلت سواران قائل شد. در این حال این بخش نیازمند هزینه اقتصادی زیادی نیست و آمیخته‌ای از «تغییر رفتار و آموزش» می‌تواند سهم بسزایی در کاهش قربانیان داشته باشد. در بسیاری از کشورهای اروپایی موتورسیکلت اجازه عبور و مرور در شهر را ندارد مگر آنکه استانداردهای بسیار سختگیرانه‌ای را رعایت کند که عملا جز برای معدود افراد حرفه‌ای میسر نخواهد بود. لذا شاهد هستیم که دوچرخه یا موتوسیکلت‌های برقی با سرعت پایین و سه چرخه که ایمنی بیشتر و خطر‌آفرینی کمتری برای شهروندان دارد، جایگزین شده است.

برای مقایسه عرض می‌شود در کشوری مثل انگلستان تنها حدود یک میلیون و یکصد هزار موتوسیکلت وجود دارد که آن هم در بسیاری از شهرها امکان تردد ندارند و بیشتر در پیست‌ها برای تفریح و مسابقه استفاده می‌شود. اما در ایران حداقل حدود 12 میلیون موتوسیکلت تردد می‌کنند که عموما نیز برای تردد شهری است که بسیار خطرآفرین است.

چهارم: در ایران نیمی از قربانیان سوانح رانندگی یعنی حدود 9 هزار تن مربوط به خودروهای سواری (اعم از راننده و مسافر) است که اصلاح این بخش نیز نیازمند آموزش بیشتر، خودروهای با کیفیت‌تر و سرمایه‌گذاری وسیع‌تر برای جاده‌ها و نظارت است و شاید هزینه اقتصادی و پیچیدگی‌های بیشتری نسبت به موارد پیشین داشته باشد.

پنجم: علت اصلی مرگ در سوانح رانندگی در ایران ضربه به ناحیه سر است. آمار 1398 منتشر شده در رسانه‌ها می‌گوید دلیل کشته شدن افراد، 38.5 درصد ضربه به سر، 30.9 درصد

شکستگی‌های متعدد، 7.5 درصد به دلیل خونریزی و 16.4 درصد به دلیل علل اشتراکی (موارد دارای بیش از یک علت)، 6.7 درصد سایر موارد بوده است. از این روی توصیه مکرر به رعایت نکات ایمنی که هزینه چندانی ندارد نظیر پوشیدن کلاه ایمنی، بستن کمربند، رعایت سرعت و... می‌تواند تاثیر بسزایی در کاهش کشتارهای ناشی از سوانح رانندگی داشته باشد و در این خصوص نیز نقش رسانه‌های بین و آشکار است.

ششم: بیشترین تعداد قربانی و مصدوم سوانح (یعنی 70 درصد قربانیان) جمعیت زیر 50 سال به ویژه جمعیت 15 تا 30 سال است که ضمن خسارت جدی به جمعیت جوان و فعال کشور، بسیاری از مصدومان بازمانده این حوادث تلخ باید ده‌ها سال را با شرایط رنج‌آور پیامدهای مصدومیت پشت سر بگذارند. این بخش از جمعیت قابلیت آموزش‌پذیری بالایی دارد و آمار گواهی می‌دهد که باید آموزش و اقناع را جدی‌تر گرفت. همچنین فراموش نکنیم آموزش از سنین کودکی، کودکستان و مدرسه و محیط خانواده آغاز می‌شود.

هفتم و مهم: نیازمند رویکرد هوشمند (اسمارت) برای کنترل سوانح هستیم و چه بسا رویکرد هوشمند از صرف افزایش جریمه که تاثیر زیادی هم نداشته است، بسیار مفید‌تر باشد. چنان که آمار نشان می‌دهد، با هزینه کم اما هدایت هوشمندانه ظرفیت‌های آموزشی، نظارتی و رسانه‌ای می‌توان بخش بزرگی از سوانح را کاهش داد و این بخش نیازمند تکنولوژی‌های بسیار گران و دور از دسترس در صنعت خودرو‌سازی یا نظارت یا تحمیل هزینه فراوان به مردم نیازمند نیست. دیدگاهی وجود دارد که برای اصلاح 80 درصد مشکلات، 20 درصد هزینه نیاز هست و برای اصلاح 20 درصد نهایی، نیازمند 80 درصد هزینه هستیم. لذا در این مرحله با رویکرد هوشمندانه، می‌توان با هزینه بسیار کم بخش بزرگی از سوانح را کاهش داد.

نیازمند عزم ملی و جنبش پیشگیری از سوانح و کاهش قربانیان در سراسر کشور

به یاد بیاوریم که در شرایط فعلی 90 درصد آمار قربانیان مربوط به کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته است و کشورهای توسعه یافته به رغم برخورداری از صنعت آمد و شد بسیار پر حجم توانسته‌اند میزان قربانیان را به حداقل ممکن کاهش داده و اینک کشورهایی نظیر سوئد برای به صفر رساندن قربانیان تلاش و برنامه‌ریزی می‌کنند. در هر حال برای اصلاح وضع موجود نیازمند عزم همگانی و جنبش پیشگیری از سوانح و کاهش قربانیان در سراسر کشور با همکاری همه مراکز مسوول، مردم، نهادهای مدنی هستیم و رسانه‌ها می‌توانند در این مسیر نقش مهمی ایفا کنند. اگر بیداری عمومی صورت پذیرد و هر یک از مراکز مسوولیت‌های خود را به درستی به انجام برسانند و شهروندان نیز رعایت لازم را داشته باشند، کاستن از قربانیان سوانح به میزان معنی‌دار دور از دسترس نخواهد بود. همه باید دست در دست هم دهیم و نهادهای مدنی نیز با هدف کاستن از قربانیان سوانح شکل گیرد و جامعه و مسوولان به هدف‌گذاری مشخصی برای کاستن از خسارات انسانی بپردازند. وقتی سانحه‌ای بیش از جنگ به ملتی خسارت وارد می‌کند چرا نباید به اندازه جنگ جدی گرفته شود؟ مگر مردم هویت و آینده میهن نیستند؟

اما رسانه‌ها در تغییر رفتار مردم و مسوولان چه می‌توانند بکنند؟

استراتژی محسوس‌سازی: نیازمند باز کردن زمینه‌های همکاری ملی در تراز یک فاجعه ملی هستیم و در این مسیر ضروری است که نقش راهبردی رسانه به ویژه در این گونه بحران‌ها به رسمیت شناخته و رسانه بخشی از سیاستگذاری سلامت عمومی و پیشگیری از سوانح بوده و بازوی تاثیرگذار و ثقل آگاهی و اهتمام و اعتماد افکار عمومی قرار بگیرد. فاجعه را به وسعت فاجعه باید نشان داد. این خالی کردن دل‌ها نیست، بلکه بیدارسازی، و قانونمند کردن عبور و مرور و پیشگیری از سهل‌انگاری است. اگر باور داریم که حفظ مردم از اوجب واجبات است، نیازمند آن هستیم خسارت‌های جانی و ملی وارد شده به کشور از طریق سوانح رانندگی و پیامدهای آتی را با همه وسعتش یکجا با مردم در میان بگذاریم؛ به تصریح و نه به تلویح! آنگاه از مردم، طلب همکاری کنیم. قطعا ارائه آمار مکتوب و شفاهی به تنهایی کافی نیست، نیازمند آن هستیم مردم و مسوولان به چشم خود عمق و ابعاد عریان فاجعه را از دریچه تلویزیون و رسانه‌های گروهی ببینند، همان‌گونه که از ابعاد سقوط یک هواپیما، لحظات پر اضطراب و صدها قربانیان و خسارات آن یک جا با خبر می‌شوند.

تغییر در رویکرد، مفاهیم و ادبیات:

الف - موضوع صیانت از «جان» انسان‌ها باید مورد توجه دائمی رسانه‌ها باشد و هیچ ملاحظه‌ای نباید مانع پرداختن به آن شود. بالاخره باید روزی در این کشور، منزلت والای «جان» را فهمید و به ویژه به مسوولان و گروه‌های مرجع فهماند و با مردم در این خصوص صریح‌تر و قوی‌تر سخن گفت. شاید بتوان گفت مصیبت اصلی در حل نشدن بسیاری از مشکلات کشور همین نکته باشد. وقتی «جان» شهروندان ارزش خودش را نداشته باشد، چگونه حقوق دیگر به رسمیت شناخته خواهد شد؟

ب- مطالعات متفاوت در کشورهای توسعه یافته تکنولوژیک توصیه می‌کنند، بهترین کمپین برای تغییر رفتار شهروندان، کمپین‌هایی است که از پیام‌های اقناعی به ویژه با مختصات احساسی و عقلانی بهره می‌گیرند و چه بسا این کمپین‌ها از کمپین‌های متکی به پیام صرفا آموزشی موثرترند و البته این کمپین‌ها باید در بلندمدت و مستمرا دنبال شوند. شاید در محیطی نظیر ایران نیازمند مطالعات مختص خود و آمیخته‌ای از پیام‌های اقناعی باشیم.

ج- عموما در سوانح، به برخورد دو خودرو یا دو وسیله نقلیه اشاره می‌شود. حال آنکه برای افزایش آگاهی و تغییر رفتار مردم پیشنهاد می‌شود در گزارش سوانح، به جای خودرو از راننده خودرو یا عنصر انسانی نام برده شود. مثلا به جای گزارش برخورد کامیون با موتوسیکلت از برخورد خونین یا برخورد مرگبار راننده کامیون با موتورسوار استفاده شود و عنصر انسانی در خبر نه تنها حذف نشده بلکه برجسته شود تا هم بار عاطفی بیشتری داشته باشد و هم ابعاد فاجعه را روشن‌تر کند. چرا که فقط پای اشیا در میان نیست که پای جان انسان در میان است. مراقب باشیم خبرهای سوانح و حوادث، خبرهایی برای سرگرمی نیست و باید ابعاد انسانی، عاطفی، آموزشی و پیشگیرانه و تحلیلی آن اولویت باشد. اساسا باید برای روزنامه‌نگاری سوانح و بحران بر اساس نیازها و فرهنگ کشور در مراکز آموزشی و پژوهشی دانش روزآمد و تدابیر جامع‌تری اتخاذ شود.

د- در توصیه‌هایی که سازمان‌های پیشگیری از سوانح رانندگی در کشورهایی نظیر انگلستان به رسانه‌ها ارائه داده‌اند، تغییر در ادبیات گزارش سوانح مورد تاکید قرار گرفته است. و بر این اساس با توجه به آنکه کلمه تصادف به عنوان حادثه‌ای تلقی می‌شود که غیر منتظره و گویی غیر قابل پیشگیری است از رسانه‌ها خواسته شده است به جای کلمه «اکسیدنت» به معنی اتفاق از کلمه «کرش» یا «کولیژن» به معنی برخورد استفاده کنند. این دو کلمه بار معنایی قوی‌تر و منفی‌تری داشته و برخوردهای همراه با خشونت و تخلف را یادآور می‌شوند. کسی که با حالت خواب‌آلود یا نامتعادل با خودرویی نامطمئن و بدون رعایت ضوابط اقدام به سفر می‌کند، دیگر آنچه رخ می‌دهد صرفا یک تصادف غیرمنتظره نیست بلکه رخدادی قابل پیش‌بینی است. در زبان فارسی نیز با توجه به آنکه کلمه تصادف یا تصادم، بار معنایی منفی و نهی‌کننده کافی ندارد، شایسته است سردبیران رسانه‌ها با همکاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی یا متخصصان ادبیات و همچنین پلیس راهور کلمات مناسب‌تری را به تحریریه‌ها پیشنهاد بدهند تا با بهره‌گیری از آن کلمات حامل ادبیات اقناعی‌تر و موثرتری برای مخاطب ایرانی باشند.

هـ - پیشنهاد می‌شود، در گزارش سوانح در حد ممکن مختصات انسانی و فضای برخورد برای مخاطب به تفصیل ترسیم شود و عنصر عاطفه نیز در ادبیات خبر لحاظ شود. نباید کلمه عابر را بدون وجوه انسانی به کار برد. به‌ طور مثال در سانحه‌ای مرگبار راننده خودروی سواری، زن جوانی را به همراه فرزندش خردسالش زیر گرفت. نه آن کامیونی با دو عابر تصادف کرد.

و- پوشش قوی و حرفه‌ای با گزارش مختصات برخورد، زمان، مکان و محیط برخورد، خودرو یا خودروهای درگیر در سانحه و سرعت آنها، گزارش پلیس از علت تخلف، سوابق تخلف و آمار سانحه در آن مکان، دلایل تکرار سانحه در هر نقطه و منطقه و به ویژه تمرکز بر ابعاد و پیامدهای انسانی سانحه همراه با مختصات جنسیتی، سنی، تحصیلی، شغلی و... راننده و سرنشینان و قربانیان و مصدومان، با ذکر جزییات در حد مقدور می‌تواند در ذهن مخاطب تاثیرگذارتر باشد.

ز - در مکان‌های حادثه خیز نیز آمار تلفات سال‌های گذشته در ابتدای همان مکان نصب شود. مثلا در این مکان در سه سال گذشته 100 نفر کشته شده‌اند.

ح - ارائه آمار کلی سوانح، میزان افزایش یا کاهش آن و بررسی عوامل موثر بر آن مورد توجه مستمر قرار بگیرد و به ارائه سالانه آن اکتفا نشود.

ط - مطالبه پیگیرانه برای اتخاذ رویکرد سیستمیک و هوشمند از مراکز و مسوولان ذی‌ربط در وضع قوانین، رعایت استانداردهای جاده یا و خودرویی و ایمنی، ارتقای آموزش، انجام پژوهش‌های لازم و دوره‌های بازآموزی برای همه عناصر موثر در پیشگیری از جمله رسانه‌ها بر اساس آخرین دستاوردهای جهان و پیاده‌سازی دقیق سیاست‌ها به همراه مطالبه از مردم برای رعایت اصول پیشگیری به شکل مستمر مدنظر باشد.

ی - در موضوع خبرنگاران و هر گونه اعزام‌های دسته‌جمعی نظیر سربازان، معلمان، دانشجویان و...، ترسیم و مراعات پروتکل‌های حمایتی در مسیر ماموریت ازجمله اعزام خودروهای حامی و هشدار در پیش و پس از خودروی جمعی ضرورتی مضاعف می‌یابد. همچنین هر گونه ماموریت اجباری تا اصلاح وضع موجود باید منتفی و ماموریت‌ها کاملا داوطلبانه باشد و حقوق حمایتی مضاعف برای همه اقشاری که لازمه شغل‌شان فداکاری بیشتر است ازجمله خبرنگاران و خانواده‌های ایشان در صورت وقوع هر گونه سانحه پیش‌بینی شود.

امید است با عنایت به خداوند منان و اهتمام رسانه‌ها به اقدامی موثر و مستمر، شاهد کاستن از ارتفاع و عمق این فاجعه انسانی در میهن‌مان باشیم.

یادآوری

الف: آمارها گرد شده و تقریبی است و بر اساس آخرین آمار تا سال 1398 در ایران (پیش از کرونا) و 2020 در جهان ارائه شده است.

ب: این یادداشت یک یادداشت مقدماتی است و ان‌شاء‌الله با یادداشت‌های دیگری تکمیل و به‌روزرسانی خواهد شد. تاکید اصلی یادداشت بر نقش رسانه‌ها و ابعاد کمپین‌های رسانه‌ای در پیشگیری از سوانح است که در حوزه مطالعات نگارنده قرار دارد. بخش‌های دیگر یادداشت فهم ضمنی نگارنده از مطالعات مختلف است. نگارنده، تخصصی در حوزه سوانح و پیشگیری ندارد و باید کارشناسان امر سایر بخش‌های یادداشت را بررسی کارشناسی کنند.

توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.

منبع: اعتماد

309672

سازمان آگهی های پرسون