به گزارش سایت خبری پرسون، هرسال بهار گرچه در روایات و داستان ها نوید حال خوش دارد اما؛ خبرهای تلخ بهار گویی تمامی ندارد. سال گذشته در چنین روزی رومینای 13 ساله با بی رحمی تمام توسط پدر خود آنهم با داس به قتل رسید. امسال نیز، در همین حوالی و همین چند روز گذشته بار دیگر پدری فرزند خود را بی جان کرد. سریال فرزندکشی ها تمامی ندارد به طوری که دو روز گذشته مادر اسفراینی 2 کودک خود را کشت.
فرزندکشی شاید برای همه ما کلمه ای ترسناک و عجیب به نظر برسد اما انگار این روزها بیشتر از هر موضوع دیگری بر سر زبان هاست و هر کس با دید خود به این جریانات می نگرد و نظر می دهد و حتی گاهی تحلیل می کند.
دلایل این اتفاقات هولناک بسیار قابل بررسی است. از اختلافات سلیقه ای و خانوادگی گرفته تا ناموس پرستی و تعصبات به نظر کورکورانه ای از این دست که بیشتر، تهدیدی حتی برای جوانان ایرانی محسوب میشود.
جدای از کشتن فرزندان، فرزندآزاری هم نکته مهم دردناکی است و زخم آن عمیق تر از حتی قتل است. این روزها و با گسترش فضای ارتباطات و وجود فضای مجازی بارها و بارها از این اتفاقات تلخ میشنویم و فقط می توانیم تاسفی عمیق در چهره و قلبمان داشته باشیم.
اما از لحاظ روانشناسی فرزندکشی و فرزندآزاری دلایل مختلفی دارند و در واقع, ریشه روانی یکسانی برای افرادی که فرزندشان را آزار داده و یا به قتل میرسانند، وجود ندارد و باید فرد به فرد و مورد به مورد آن فرد, توسط تیم متخصص مورد ارزیابی قرار گیرد.
در پرونده رومینا همه منتظر قصاص پدر بودند که ورق برگشت. پس از قتل فجیع رومینا اشرفی با داس، رییس جمهور دستور رسیدگی به لوایح منع خشونت علیه زنان را داد. معاون وزیر دادگستری نیز خواهان مجازات شدید قاتل شد. رومینا از خانه فرار کرده بود اما قاضی او را به پدرش تحویل داد. پدر سر فرزند را برید و سپس در جریان دادرسی معلوم شد از مصونیت در برابر قانون خبر داشته است و با خیالی آسوده تن به چنین جنایتی داده است.
رئیس قوه قضاییه نیز وعده محکومیتی عبرتآموز برای قاتل را داده بود، اما رضا اشرفی به ۹ سال زندان و پرداخت دیه محکوم شد که مبتنی بر ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی بود.
در پرونده بعدی پدر بابک خرمدین کارگردان سینمای کشور، جلوی دوربین های خبرنگاران اعلام رضایت از کار بی شرمانه اش می کند و دستش را به علامت پیروزی بالا می برد. اوکه نه یک فرزند بلکه دو فرزند و دامادش را به راحتی مثله کرده و همسری که به شدت حامی وی بوده و دغدغه و اضطرابی در صورتش نیز مشاهده نمی شود. مگر نه اینکه مادران و پدران تمتم زندگی و فکر و دغدغه شان فرزندشان است؟ پس چگونه می شود چنین صحنه هایی دید؟
قتل های سریالی، به صورت مثله کردن و البته خانوادگی، اتفاقی است که شاید تنها در فیلم های جنایی و داستان های مخوف بتوان آن را متصور شد.
دقیقا همان روزی که جنازه بابک خرمدین یافت شد، معصومه ابتکار خبر از ارائه لایحه پیشنهادی برای اصلاح قانون فرزندکشی به مجلس شورای اسلامی خبر داد.
بر اساس قوانین جزایی حاکم بر کشور، قتل فرزند توسط پدر قصاص نداشت و این امر موجب افزایش جنایاتی از این دست در کشور شده است.
حال پس از آنکه تاریخ تکرار شد و تعصب کور، داس به دست پدر داد تا سر دخترک ۱۳ ساله را از بدن جدا کند آن هم با این فراغت خاطر که بعنوان ولی دم، قانون برای او مجازات سختی در نظر نمی گیرد و یا پدری که فرزندان خود را تکه تکه کند و در آخر انگ فساد به آنها ببندد، آنهم در شرایطی که آنها نیستند تا از خود و تهمت های زده شده دفاع کنند، اصلاح قانون در اولویت قرار گرفت و سرانجام چکش قانون حکم به تشدید مجازات پدر درصورت قتل فرزند داد.
حال باید دید بهارستان نشینان و بهشت نشینان و پاستورنشینان و مسئولان کشور در جهت جلوگیری از این اتفاقات در آینده کاری خواهند کرد یا خیر؟ به تماشا می نشینیم.
نویسنده: مهسا اخلاقی