به گزارش سایت خبری پرسون، ناصر ذاکری- کارشناس اقتصادی در یادداشتی نوشت:
با مروری بر تجربه توسعه کشورهای موفق جهان میتوان دریافت که جریان توسعه همواره همراه با عزم ملی بوده است. به بیان دیگر ملتی در این مسیر به موفقیت دست یافته که توانسته نیرو و همت تمام اقشار جامعه و دولتمردان را همسو کند و با استفاده از این نیرو به پیش برود. این همسویی را میتوان در قالب وحدت ملی و یک خواستن بزرگ که از سوی تمام آحاد جامعه تکرار میشود و دراصل همگان منافع خود را در آن میبینند، تصویر کرد. با عنایت به این واقعیت، در یک جامعه درحالتوسعه میتوان ارتباط تنگاتنگی بین گسستهای اجتماعی و میزان موفقیت در جریان توسعه برقرار کرد؛ گسستهایی که وحدت ملی و درواقع رسیدن به همسویی و همصدایی در جریان توسعه و تصور منافع مشترک (توسعه برای همه) را تهدید میکنند. جامعه ایران امروز گرفتار گسستهای متعددی است که مانند موانعی بزرگ بر سر راه توسعه کشور قرار گرفتهاند و شانس دستیابی به موفقیت را بهشدت کاهش میدهند. مهمترین این گسستها را به شرح زیر میتوان برشمرد:
1- گسست طبقاتی: در چند دهه گذشته سیاستهای ناکارآمد اقتصادی و دشواریهایی که کشورمان با آنها روبهرو بوده، شرایطی را ایجاد کرده که فاصله طبقاتی بین دو گروه فقیر و غنی به طرز معنیداری تشدید شده است. بهویژه گسترش مناسبات رانتی در جامعه موجب شده جایگاه طبقاتی و درآمدی افراد با توجه به ارتباطات و قدرت لابی آنان تعریف شود. بدینترتیب اکثریت فقیر جامعه که دغدغههای خاص خود را داشته و موفقیت گروه غنی را نه در سایه سختکوشی و نبوغ که متأثر از روابطشان با کانونهای قدرت میدانند، طبعا حاضر به همسویی با گروه برخوردار نیستند.
2- گسست منطقهای: رشد اقتصادی نامتوازن موجب شده فاصله مناطق کشور از نظر فرصتهای سرمایهگذاری و امکانات زیرساختی بهسرعت افزایش یابد. بهویژه مناطق مرزی کشور مشمول بیتوجهی مضاعف قرار گرفتهاند.
در چنین شرایطی پدیدههای نامطلوبی چون کولبری در مناطق مرزی غرب کشور و سوختبری در مناطق مرزی شرق رواج یافته است. طبعا نابرابری منطقهای و رشد نامتوازن مناطق میتواند به همدلی در جریان توسعه آسیب برساند.
3- بیاعتنایی به حقوق مالکانه جمعیت بومی
علاوه بر عواملی از نوع توزیع نامتوازن امکانات توسعهای بین مناطق، نادیدهگرفتن سهم جمعیت بومی از منابع و ثروتهای منطقه نیز بهنوعی گسست منطقهای را تشدید کرده است. برای نمونه اجرای طرحهای بزرگ انتقال آب آنهم در شرایط خشکسالی منتهی به گسترش نارضایتی در برخی مناطق شده است یا واگذاری اراضی منابع طبیعی در برخی مناطق به بهرهبرداران خاص و درنتیجه محرومماندن جمعیت بومی از این دارایی که آن را حق مسلم آباواجدادی خود تلقی میکنند، یا بهرهبرداری از معادن آنهم توسط بهرهبرداران خاص که فقط آلودگی زیستمحیطی را نصیب منطقه میکند، یکی از عوامل تهدیدکننده وحدت ملی است و بهعنوان عامل شتابدهنده گسست منطقهای عمل میکند.
4-مسائل قومی
سرزمین ایران از دیرباز سکونتگاه اقوام ایرانی بوده که درعین داشتن تاریخ و ارزشهای فرهنگی مشترک، آدابورسوم و فرهنگ خاص خود را دارند. این تفاوتهای فرهنگی میتواند و باید بهعنوان سرمایهای در جریان توسعه بهکار گرفته شود ولی بیتوجهی به این مسئله موجبات ایجاد فاصله بیشتر بین اقوام و تغییر تفاوتهای قومیتی از یک سرمایه و فرصت به یک معضل و تهدید را فراهم میسازد.
5- مسائل مذهبی
درطول تاریخ پیروان ادیان و مذاهب در سرزمین ایران در کمال صلح و آرامش زیستهاند، و در تاریخ ایران نشانی از جنگ و جدال مذهبی از آن نوعی که در برخی کشورها وجود داشته، یافت نمیشود. بااینحال هر گونه بیتدبیری میتواند این تفاوت را نیز به یک تهدید مبدل سازد. درصورتیکه ایران امروز میتواند کما فی السابق در سایه تدبیر و خردورزی الگویی ماندگار و آموزنده از همزیستی پیروان مذاهب و ادیان را به جهان آشفته امروز ارائه کند.
6- تقابل بین بخش سنتی و بخش مدرن
توسعه اجتماعی و اقتصادی نامتوازن در کشورهای درحالتوسعه معمولا تقابل بین دو بخش سنتی و مدرن را گسترش داده است. زیرا جریان توسعه بهویژه در مراحل اولیه خود طبعا قادر نبوده تمامی جامعه را تحتتأثیر خود قرار داده و به یک میزان تغییرات اجتماعی و فرهنگی را در آنها ایجاد کند. بدینترتیب فاصله بین دو بخش سنتی و مدرن نیز میتواند بهعنوان یک گسست مهم در مسیر توسعه همهجانبه کشور ظاهر شده و جریان پیشرفت را کند یا حتی متوقف سازد.
7- گسست سلیقه سیاسی
وجود سلیقهها و گرایشهای مختلف سیاسی در هر جامعه امری کاملا طبیعی محسوب میشود و درواقع باید نبود این اختلاف سلیقه را غیرطبیعی تلقی کرد. بااینحال شیوه نگرش به سلیقههای مختلف سیاسی میتواند این پدیده را به یک فرصت یا یک تهدید مبدل سازد. شکلگیری احزاب فراگیر و رقابت حزبی سالم در چارچوب قوانین میتواند درعین احترام به سلیقهها و بینشهای متفاوت در میدان سیاست، شرایط باثباتی برای کشور پدید آورده و محصولی ارزشمند به نام شایستهسالاری را نصیب جامعه کند. در مقابل بیاعتنایی به این پدیده میتواند رقابت سیاسی را وارد ریل تخریب ساخته و بنیان جامعه را در معرض خطر قرار دهد. به بیان دقیقتر رقابت سیاسی در یک جامعه امروزی میتواند کمهزینه و پردستاورد یا پرهزینه و کمدستاورد باشد.
برخورد حاکمیت و نظام اداری و قانونی کشور با احزاب سیاسی تعیینکننده میزان هزینه و نوع دستاورد هر جامعه است. در شرایط فعلی متأسفانه رقابت سیاسی در جامعه ما از نوع دوم است. بارزترین شاهد این مدعا بیانیه اخیر وزارت خارجه در مورد برخورد تخریبی برخی رسانههای برخوردار از امکانات عمومی با جریان مذاکرات وین است. در شرایطی که طرف مقابل ایران از حمایت کامل رسانهای در کشور خود و حتی در سطح جهان برخوردار است، تیم مذاکرهکننده ایرانی از یکسو باید مراقب رفتار و حرکات حریف خود بر سر میز مذاکره باشد و درعینحال شدیدترین موج تخریب را از جانب خودیها تحمل کند.
این وضعیت را میتوان با شرایطی مقایسه کرد که یک تیم ورزشی در یک مسابقه حساس ملی حاضر شده و تماشاگران خودی بهجای تشویق و دادن روحیه به آنان به تشویق تیم حریف پرداختهاند! با کنار هم گذاردن این مجموعه گسستهای جدی میتوان گفت جریان توسعه کشور با دشواری مواجه است و بدون درمان این گسستها دستیابی به توسعه بسیار دشوار خواهد بود. به باور نگارنده اولین قدم در راه درمان این بیماری و کاهش آثار منفی این گسستها گسترش گفتوگوی ملی است؛ گفتوگویی سازنده با الگوی قرآنی جدال احسن که میتواند سرآغاز رسیدن به درکی بالاتر در مورد شرایط حساس جامعه و ضرورت طی مراحل توسعه باشد و همگان را به این باور برساند که بقا و سربلندی جامعه امروز ایران در گرو تفاهم و همدلی است، همدلی همه آحاد جامعه و همه کنشگران سیاسی، فرهنگی و اجتماعی.