برنامه یا توافق‌نامه؟

مدیر میز چین در وزارت امور خارجه: در اسفندماه ۱۳۹۴ که رئیس‌جمهور چین به ایران سفر داشت، دو کشور بیانیه‌ای به‌عنوان مشارکت جامع راهبردی ایران و چین منتشر کردند که در بند ۶ آن قید شده بود یک برنامه بلندمدت تنظیم خواهند کرد.
تصویر برنامه یا توافق‌نامه؟

به گزارش سایت خبری پرسون، ابوالفضل علمایی‌فر در یادداشتی نوشت:

با توجه به اینکه این بیانیه به‌صورت هم‌زمان در هر دو کشور منتشر شده بود، در شهریورماه ۱۳۹۸ که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان به چین سفر کرد، در واقع پیش‌نویسی که طرف ایرانی تدوین کرده بود به دوستان چینی داده شد و طرف چینی نیز نظرات خود را به طرف ایرانی مخابره کرد. در نهایت در فروردین‌ماه امسال دستگاه‌های داخلی هر دو کشور مجددا نظرات خود را اخذ کردند و در سفر اخیر وزیر خارجه چین، این سند به امضای طرفین رسید. نام این سند «برنامه» است و در واقع چین و ایران در این برنامه تلاش کردند با توجه به مزیت‌های مطلق و نسبی و سابقه تاریخی همکاری که طی سال‌های متمادی داشتند، بتوانند با یکدیگر تعاملات دوطرفه‌ای را برقرار کنند. طبیعی است در این شرایط برخی از کشورها مخصوصا به دلیل تحریم‌ها‌ حساس شوند و موج‌های خبری را در این رابطه راه بیندازند. یکی از سوالاتی که در سطح جامعه نیز بارها تکرار شد این بود که چرا متن دقیقی در رابطه با سند همکاری ایران و چین در اختیار شهروندان قرار نگرفته است؟ چینی‌ها براساس سطوح روابطی که تعریف کرده‌اند با ۷۸ کشور و پنج سازمان مختلف در جهان برنامه همکاری دارند. ایران هم کشوری مستقل است و هزینه بسیار زیادی برای کسب استقلال داده است-کمااینکه بحث تحریم‌ها، اهمیت حوزه استقلال برای ایران را نشان می‌دهد- قاعدتا چنین کشورهایی موضوعاتی دارند که به صورت محرمانه انجام می‌شود. این در حالی است که هیچ کشوری حاضر نیست، تمام موضوعات و برنامه‌های بلندمدتی را که در نظر دارد، در معرض عموم قرار دهد.

قطعا در خصوص برنامه بلندمدت همکاری ایران و چین هم با توجه به توافقی که طرفین داشته‌اند و براساس مزیت‌ها و امتیازهایی که دارند، با یکدیگر بر سر میز گفت‌وگو نشسته‌اند. البته توافقی که به صورت برابر، برد-برد و با اطلاع تمام نهادهای ذی‌ربط انجام شده است. بر همین اساس نیاز به این نیست که تمام جزئیات همکاری را ارائه کرد و موضوعی که کشورهای غربی هم بسیار روی آن تاکید دارند و حساسیت‌زایی می‌کنند از مبنا با تناقض‌هایی همراه است. بسیاری از این کشورها خودشان هم قراردادهای بسیار زیادی با کشورهای دیگر منعقد کرده‌اند که جزئیات آن را فاش نمی‌کنند. ضمن اینکه باید تاکید کرد، این یک برنامه است و هیچ گاه نیاز نیست جزئیات برنامه‌ها را ارائه کرد که همه کشورها بدانند قرار است چه اتفاقی رخ دهد.

اما موضوع دیگری که مورد پرسش قرار گرفت این بود که سند همکاری ایران و چین به دست وزرای خارجه دو کشور به امضا رسید. پرسش این بود که میزان اهمیت این توافق آیا در حد وزیران است یا بالاتر از آنهاست؟ ابتدا باید گفت، درست این است که ما از این سند به‌عنوان یک برنامه راهبردی راه یاد کنیم. برنامه راه، حتی با یادداشت تفاهم متفاوت است، حتی با موافقت‌نامه یا قرارداد نیز معنی واحدی ندارد. هر کدام از این مباحث، معنای حقوقی و بار حقوقی و موضوعات خاص خود را دارند. این یک برنامه راه برای همکاری است و اسم این سند هم برنامه جامع همکاری ایران و چین است. بنابراین مفهوم واقعی نامی است که بر این سند گذاشته شده است. بنابراین حساسیت‌هایی که از سوی برخی صورت می‌گیرد، کاملا خارج از اصول قرار می‌گیرد، چون نه قرارداد است و نه نامی از عددی در آن ذکر شده یا نه بحثی بوده که قراردادی به امضا رسیده است. در واقع برنامه راهبردی به مفهوم این است که زمینه را برای انعقاد قراردادها فراهم و حوزه‌های همکاری را برای هر دو طرف مشخص می‌کند و در این چارچوب است که همکاری‌ها با یکدیگر شکل می‌گیرند. در واقع در برنامه راه، مزیت‌ها و حوزه‌های همکاری و برنامه‌هایی که در کشور می‌توانند در یک چشم‌انداز بلندمدت کار کنند، مشخص می‌‌شود. بر همین مبنا در این سند، چشم‌انداز یک برنامه بلندمدت بین دو کشور ترسیم شده است و دو کشور در این زمینه با هم به توافق رسیده‌اند. بنابراین بسیاری از موضوعاتی که در حال طرح شدن است، خارج از حوزه بحث قرار دارد.

در نتیجه این برنامه راه فعلا در سطح دو وزیر به امضا رسیده است. چرا چین؟ باید پذیرفت یک اتفاق بسیار مهم در شرق آسیا با محوریت چین رخ داده و قدرتی مانند این کشور ظهور کرده و بدیهی است که کشورهای دیگر بخواهند برنامه‌ای برای بهره‌برداری دوجانبه بر مبنای راهبرد برد-برد با فرصت جدیدی که در عرصه نظام بین‌الملل ایجاد شده، داشته باشند. باید پذیرفت که برجام و بحث کرونا واقعیت‌هایی را در عرصه نظام بین‌الملل چه در حوزه اقتصاد و چه در حوزه سیاست و فرهنگ مشخص کرده است و نشان داد که بسیاری از کشورهای غربی که ادعای بزرگی داشتند در عرصه عمل بسیار کوچک بودند و نتوانستند به تعهدات خود جامه عمل بپوشانند. ضمن اینکه آمریکا بدعهدی کرد. بنابراین بسیاری از کشورها با توجه به تحولات نظام بین‌الملل قاعدتا برای استفاده از فرصت جدیدی که به وجود آمده است برنامه‌ریزی می‌کنند و ایران نیز از این امر مستثنی نیست. در واقع این برنامه همکاری، یک نوع فرصت‌سازی برای کشور به شمار می‌رود که در چارچوب آن یک برنامه بلندمدت با یک کشور قدرتمند در عرصه اقتصاد و سیاست ترتیب دهد. چند نکته در مورد فصل همکاری‌ها چند نکته را باید درخصوص این برنامه همکاری مشترک عنوان کرد. اولا باید پذیرفت دیپلماسی یک فن و حرفه است و به‌عنوان یک کار تخصصی باید مورد توجه قرار گیرد. آوردن دیپلماسی به کف خیابان به سود کسی نیست و کسانی که این کار را می‌کنند به فکر منافع خودشان هستند. سیاست و دیپلماسی یک کار تخصصی است و این موضوع به معنی بی‌توجهی به افکار عمومی نیست. افکار عمومی قابل احترام است و باید در مقابل آن پاسخگو بود، اما باید پذیرفت که دیپلماسی یک کار تخصصی است. نکته دیگر این است که مرکل از زمانی که به قدرت رسید، ۱۴ بار به چین سفر کرده است.

بزرگ‌ترین شریک تجاری آلمان در حال حاضر چین است و قراردادهای بسیار زیادی هر دو کشور منعقد کردند و جای تعجب است که یک‌هزارم از مسائلی که مطرح است در مورد مرکل نیست. در مورد انگلستان هم اوضاع همین گونه است و خود آمریکایی‌ها هم تبادلات بسیاری با چینی‌ها دارند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، چین قدرتی است که در نظام بین‌الملل ظهور کرده و قاعدتا فرصت‌ها و تهدیدهایی را ممکن است با خود به همراه داشته باشد. عاقلانه این است که از این فرصت استفاده کنیم. نکته بعدی اینکه چینی‌ها اولین کشوری بودند که پروژه ساخت مترو را در ایران اجرا کردند و این در حالی بود که به مراتب از قیمتی که فرانسوی‌ها پیشنهاد داده بودند، برای ما ارزان‌تر محاسبه شد. این پروژه، به‌عنوان یکی از موفق‌ترین پروژه‌ها با فناوری بالای چین در خارج از چین در آن زمان رخ داد. سوال اینجاست، آیا ما اکنون می‌توانیم تهران را بدون مترو تصور کنیم؟ این نشان‌دهنده هوشمندی ما بود که بعد از اینکه فهمیدیم چینی‌ها در این زمینه توانمند هستند، ساخت متروی تهران را با آنها کلید زدیم. بعد از آن تا سال ۲۰۲۰، سفارش‌های شرکت‌های چینی برای ساخت تجهیزات مترو پر شد. درمورد مترو چین هم این نکته را باید یادآوری کرد که این کشور توانست در طول ۱۲ سال ۳۹ هزار کیلومتر قطار پرسرعت بسازد و کشوری مانند ژاپن تنها توانست ۳۰۰ کیلومتر خطوط قطار پرسرعت راه‌اندازی کند و کشوری مانند آمریکا در این زمینه تقریبا صفر است.

یکی از مهم‌ترین کارهای دیپلماسی در بعد اقتصادی این است که بتوان توانمندی کشورها را به سرعت کشف و از آن با قیمت ارزان در راستای منافع کشور خود استفاده کرد. کمااینکه در زمینه مترو و در زمینه سوپرتانکرهایی که ساخته شده است و هم در زمینه نیروگاه ما نه تنها متضرر نشدیم، بلکه منتفع شدیم و قراردادی برد-برد بوده است. چین به هر حال رسما از ما نفت خریده است و این موضوع به معنی این بوده که در واقع یک‌جانبه‌گرایی و تحلیلی را که آمریکا در ارتباط با بحث تحریم‌ها در نظر داشته قبول نکرده و قاعدتا از این منظر می‌تواند در بحث برجام موثر باشد. نکته مهم دیگر این است که براساس این برنامه همکاری، فضایی فراهم می‌شود که نهادها، افراد و گروه‌های ذی‌ربط دو کشور وارد یک تعامل شوند. این موضوع بستگی به این دارد که از این ظرفیتی که ایجاد شده است توسط دیپلماسی چه بهره‌برداری‌ای شود. سه سال است که چین نمایشگاه واردات را در شانگهای برگزار می‌کند، یعنی کشور منعطفی که در داخل کشور خود نمایشگاه برگزار می‌کند، در واقع آنها می‌گویند شما بیایید به ما بگویید چه کالایی می‌توانید وارد چین کنید. این یک فرصت ارزشمند است. حالا اینکه ما چه چیزی آنجا ببریم و عرضه کنیم بسیار مهم است. ما در سال اول و دوم برگزاری نمایشگاه، یکسری کالاها بردیم و در سال سومی که اکنون در آن شرکت کرده‌ایم تقریبا ۸۵ تا ۹۰ درصد شرکت‌های ما که در این نمایشگاه شرکت کرده‌اند، شرکت‌های دانش‌بنیان بوده‌اند. بنابراین نوع تعامل نهادها و مراکز ذی‌ربط کشور ما مهم است. ضمن اینکه باید پذیرفت در دهه آتی، یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که در عرصه نظام بین‌الملل وجود خواهد داشت، چالش آمریکا و چین در ابعاد بین‌الملل خواهد بود. با توجه به فرض‌هایی که درخصوص روابط این دو کشور و موضوعاتی که با آن درگیر هستند مطرح می‌شود، به نظر هم نمی‌رسد این چالش‌ها بتواند به راحتی فروکش کند، بنابراین باید قبول کرد یک‌جانبه‌گرایی که آمریکایی‌ها به دنبال آن هستند، چینی‌ها مخالف آن هستند. این نکته را باید پذیرفت که در تاریخ ۴۰ سال اخیر هزینه‌های بسیاری برای حفظ استقلال‌مان پرداخته‌ایم. بنابراین هیچ وقت منافع کشور را فدای مسائل زودگذر نخواهیم کرد. یکی از مهم‌ترین چارچوب‌های برنامه همکاری جامع ایران و چین این است که عرصه همکاری کشور را با یک کشور دیگر در پروسه زمانی ۲۵ ساله فراهم می‌کند و چون بحث هیچ قراردادی در آن مطرح نیست. حوزه وسیعی را برای تعاملات و قرارداد و چشم‌اندازهای آتی گشوده است.

منبع: دنیای اقتصاد

280901

سازمان آگهی های پرسون