یزدشناسی؛

آشنایی با نام آوران دیار دارالعباده

در اوراق تاریخ و تذکره‌های کهن نام بسیاری از دانشمندان، علمای دین و نخبگانی را می‌توان یافت که زاده یا پرورش‌یافته دیار بادگیرها و دوچرخه‌ها یزد هستند. نام‌های بزرگی که یادآور اوج آدمی در عرصه‌های ذوق و هنر و علم و اندیشه‌اند و هرکدام الگویی بی‌همتا برای نسل‌های بعدی و ستاره درخشانی در آسمان این سرزمین به شمار میروند.
تصویر آشنایی با نام آوران دیار دارالعباده

به گزارش سایت خبری پرسون از یزد، در اوراق تاریخ و تذکره‌های کهن نام بسیاری از دانشمندان، علمای دین و نخبگانی را می‌توان یافت که زاده یا پرورش‌یافته دیار بادگیرها و دوچرخه‌ها یزد هستند. نام‌های بزرگی که یادآور اوج آدمی در عرصه‌های ذوق و هنر و علم و اندیشه‌اند و هرکدام الگویی بی‌همتا برای نسل‌های بعدی و ستاره درخشانی در آسمان این سرزمین به شمار میروند.

هر چند این خطه از کشور عزیزمان علما ,ادیبان و هنرمندان زیادی را در کشور معرفی کرده است اما این استان از حیث شعر و شاعری نیز بی نصیب نمانده و هر چند یکبار شاعران نامی در این خطه ظهور کرده اند.

شعرای یزدی با تمام عشق و یکرنگی ، شعرهای عاشقانه و عارفانه سرودند و مسائل اجتماعی ، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را با جسارت در اشعار خود منعکس کردند.

« سید عضدالدین یزدی ، شرف الدین یزدی ، کمال الدین میرحسین میبدی ، قاری یزدی ، ملازمانی اردکانی ، سالک یزدی ، وحشی بافقی، میرزا عبدالوهاب یزدی، شارق الملک یزدی و میرزا طباطبایی یزدی» ازجمله شاعران برجسته این استان هستند.

در این گزارش قصد د اریم تا شما را با این شخصیت های پرآوازه آشنا کنیم؛

ابوالفضل رشیدالدین میبدی:

ابوالفضل رشیدالدین میبدی نویسنده و مفسر قرآن در نیمه اول قرن ششم است. مهم‌ترین اثر وی تفسیر کشف‌الاسرار و عده الابرار است. کشف‌الاسرار و عدةالابرار تفسیر بزرگ مشروحی است بر قرآن که تألیف آن در اوایل سال ۵۲۰ هجری آغازشده است. این کتاب بر اساس تفسیر الهروی خواجه عبدالله انصاری (که هم‌اکنون در دست نیست) و در ده جلد نوشته‌شده است.

این کتاب به تفسیر خواجه عبدالله انصاری نیز معروف است و درگذشته به‌اشتباه آن را به خواجه عبدالله انصاری یا سعد الدین تف تازانی نسبت داده‌اند اما به مدد تحقیق علی‌اصغر حکمت نویسنده اصلی آن معلوم شده است.

رشیدالدین میبدی در این کتاب ابتدا بخشی از آیات را بدون توضیح به فارسی روان ترجمه کرده (النوبة الاولی)، سپس عقاید مفسرین و تحقیقات اهل‌فن را درباره تفسیر همان قسمت شرح می‌دهد (النوبة الثانیة) و در بخش سوم به بیان نکات عرفانی خصوصاً به نقل از استاد خود خواجه عبدالله انصاری می‌پردازد (النوبة الثالثة) و عموماً در این بخش زیبایی نثر فارسی میبدی به چشم می‌آید.

شرف‌الدین علی یزدی:

از نویسندگان دوران تیموریان است. وی در فنون ادب و انواع کمالات ماهر و بسیار فصیح و منشی بلیغ بود. در فن انشا به‌تمامی اهل عصر خود تقدم داشت و به فقر و تصوف راغب و در معما دارای دستی توانا بود و او تدوین‌کننده این فن است.

وی ازجمله رجالی است که عهد آل مظفر و دوران تیموری را درک کرده است. در نزد تیمورلنگ مقرب بود و ابراهیم بن شاهرخ بن تیمور هم نسبت به وی محبت بسیاری داشته است و برحسب اصرار او کتاب ظفرنامه تیموری را که حاوی احوال تاریخی خانواده تیموری و فتوحات امیر تیمور است در ظرف چهار سال تألیف کرد و اطلاعات خود را از (ظفرنامه نظام شاهی) و مطالبی که روزنامه‌چیان این کتاب در این زمینه به شمار می‌رود.

چندی پس ازتالیف این کتاب مقدمه‌ای در شرح قبایل ترک و مغول و به‌اصطلاح ان زمان الوس بران کتاب نوشته که به تاریخ جهانگیر یا (مقدمه ظفرنامه) معروف شده وی را در مزارشرفیه کنار مسجد میرچماق یزد به خاک سپردند.

آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی:

حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در سال 1238 هجری شمسی در شهر مهرجرد میبد یزد، متولد شد. او در اردکان و یزد تحصیلات مقدماتی و سطوح فقه و اصول را به پایان برد. در 10 سالگی پدرش روی در نقاب خاک کشید و عبدالکریم مدتی نتوانست درس را ادامه داده و مجبور شد خانواده را اداره کند. چند سال بعد راهی یزد شد تا در حوزه علمیه این شهر ادامه تحصیل دهد. وی تا 18 سالگی در یزد ماند و به تحصیل علوم اسلامی پرداخت.

در همین زمان به همراه مادرش با کاروان زیارتی به کربلا مشرف شد. سفر عبدالکریم به کربلا، او را در این شهر ماندگار کرد. دو سال راهی سامرا شد و 12 سال در محضر میرزا محمدتقی شیرازی مرجع تقلید آن عصر بود و در کنار این، شاگردی سید محمد فشارکی اصفهانی را هم تجربه کرد.

با مرگ میرزا، شیخ عبدالکریم راهی حج تمتع شد و در بازگشت به نجف رفت تا تلمذ آخوند خراسانی و سید محمدکاظم یزدی را کند. با آغاز جنگ جهانی اول، اروپایی‌ها برای جدا کردن بین‌النهرین از عثمانی، دامنه جنگ را تا کربلا هم کشاندند. ازاین‌رو شیخ عبدالکریم حائری روانه سلطان‌آباد [اراک] شد و 8 سال در این شهر ساکن شد.

در اواخر سال 1300 از اراک به قم رفت و با اصرار بسیاری از روحانیون در سال 1301 حوزه علمیه قم را بنیان گذارد. سرانجام آیت‌الله حائری، ریاست تامه و مرجعیت کامل شیعیان از سال 1301 تا 1315 در 10بهمن سال 1315 براثر حمله قلبی دار فانی را وداع گفت و جهان اسلام را در داغ بزرگی فروبرد.

آیت‌الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی:

آیت‌الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی فرزند ابراهیم یزدی کوچه بیوکی از عالمان دین در اواخر سده 13 و اوایل سده 14 است. وی در حوزه‌های علمیه مشهد و اصفهان تحصیل نموده و ازجمله هم‌درسان ایشان آقا سید حسین قوچانی معروف به آقا نجفی (مؤلف سیاحت شرق و غرب) و آیت‌الله‌العظمی بروجردی بودند.

وی در سال 1314 به نجف رفت و با شرکت در درس آیات عظام سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و آخوند ملامحمدکاظم خراسانی بهره‌های علمی و معنوی فراوان برد وی از بیشتر مراجع عصر خویش ازجمله آیات عظام حاج عبدالکریم حایری یزدی و مراجع عصر خویش ازجمله آیات عظام حاج عبدالکریم حایری یزدی و سید ابوالحسن اصفهانی و آقا حسین قمی و میر سید علی مدرسی اجازه اجتهاد داشت.

شاگردانی چون سید علی‌محمد کازرونی ـ سید محمد مدرسی ـ شهید صدوقی و سید عباس خاتم یزدی را تربیت کرد. ایشان چندین کتاب تألیف نموده که برای نمونه می‌توان کتب مفاتیح علوم القرآن (تفسیر) و ترجمه نماز یا اسرار الصلوه را نام برد تأسیس و تعمیر چندین مسجد و حوزه علمیه ازجمله یادگارهای ایشان است، این بزرگوار در شهرهای مختلف بابیانی زیبا سخنرانی نموده که بیانات ایشان تأثیر بسزایی داشته است. وی عارفی صاحب دل و زاهد و صاحب کرامت و یاور مستمندان بود و توفیق زیارت حضرت ولیعصر (عج) را داشت. از ایشان کرامت‌های بسیاری مانند طی الارض، ایجاد چشمه آب در بیابان خشک و اطلاع اخبار نهانی به تواتر نقل‌شده است.

وی سرانجام در روز جمعه 22 ذی‌حجه 1378 قمری در روستای طزرجان در 50 کیلومتری یزد وفات یافت و پیکر مطهرش بر روی دست مردم تا یزد تشییع و در جوار امامزاده جعفر (ع) به خاک سپرده شد.

آیت ا... سید روح ا... خاتمی:

آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی شامگاه دوشنبه دهم رمضان سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در اردکان دیده به جهان گشود.این فقید عالی‌قدر در مدت حیات پربارش، به ترویج اخلاق، قسط و عدل و آزادی پرداخت و شاگردان و مستمعان ایشان همه فضایل نیکوی انسان را نه‌تنها از زبان وی که از منش و رفتار آن بزرگوار درک کردند.

وی از سیزده‌سالگی نیز به‌عنوان طلبه، مجدانه به آموختن علوم دینی در زادگاه خود تحت نظر پدر پرداخت.

مرحوم خاتمی تحصیلات تکمیلی خود را در حوزه‌ی علمیه‌ اصفهان به سرانجام رسانید و از آیت‌الله فشاری اجازه‌ اجتهاد گرفت و مرحومان ”حاج میرزاعلی آقای شیرازی”، ”شیخ محمد خوانساری”، سید محمد نجف‌آبادی” و ”حاج رحیم ارباب” ازجمله استادان او بودند.

وی در اردکان، در فضایی مملو از اختناق ضد دینی دولت رضاخان به فعالیت‌های مذهبی و روشنگرانه پرداخت و در کنار آن، هیچ‌گاه از مبارزه با تحجر و مقدس‌مآبی غافل نشد. هنگامی‌که نخستین جرقه‌های انقلاب اسلامی با سخنان امام خمینی (ره) در سال 1341 شمسی شعله‌ور شد، به‌سرعت به ندای حضرت امام (ره) لبیک گفت و فعالیت سیاسی خود را شدت بخشید و یکی از ارکان انقلاب اسلامی را در یزد و اردکان پی افکند.

پس از پیروزی انقلاب، وی با حکم حضرت امام (ره) به‌عنوان امام‌جمعه‌ی اردکان و پس از شهادت سومین شهید محراب حضرت آیت‌الله صدوقی به سمت امام‌جمعه‌ یزد و نماینده‌ امام (ره) در آن دیار منصوب شد.

آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی سرانجام پس از عمری مجاهدت در پنجم آبان ماه 1367 شمسی در بیمارستان شهدای تجریش تهران به لقاءالله پیوست.

از مرحوم آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی دو اثر، یکی ”روزه‌ راستین” شرح دعای روزهای ماه مبارک رمضان و دیگری ”آینه‌ مکارم” شرح دعای مکارم الا خلاق امام سجاد علیه‌السلام، به چاپ رسیده است.

آیت‌الله حاج شیخ محمد صدوقی:

آیت‌الله محمد صدوقی در سال ۱۲۸۷ش برابر با ۱۳۲۷ قمری در یزد متولد شد. پدرش آقا میرزا ابوطالب یکی از روحانیون یزد بود. در هفت‌سالگی، پدر و نه‌سالگی مادر خود را از دست داد ازآن‌پس تحت سرپرستی پسرعمویش، میرزا محمد کرمانشاهی قرار گرفت.

وی بخشی از تحصیلات خود را در یزد و اصفهان گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد. او ۲۱ سال در قم به فراگیری علوم اسلامی پرداخت و از محضر شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سید صدرالدین صدر، سیدمحمدتقی خوانساری،سید محمد حجت کوه کمره‌ای و امام خمینی بهره برد

پس از درگذشت آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس و مدیر حوزه علمیه قم، اداره قسمتی از حوزه علمیه به وی واگذار شد که می‌توان از تولیت مدارس و تقسیم شهریه‌های طلاب یادکرد.

سال ۱۳۳۰ش با فوت عالم بزرگ دینی یزد شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، با درخواست مردم و توصیه آیت‌الله خمینی و بزرگان،[۵] به یزد بازگشت و به انجام وظایف دینی پرداخت.

آیت‌الله صدوقی بعد از پیروزی انقلاب به‌عنوان نماینده امام و امام‌جمعه یزد به فعالیت مشغول شد و فعالیت‌های خود را درراستای برقراری امنیت در جامعه و حفظ وحدت و یکرنگی داشت. وی همچنین در مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف مردم یزد انتخاب و وارد مجلس شد.

وی در ۱۱ تیر ۱۳۶۱ مطابق با ۱۰ رمضان ۱۴۰۲ قمری، پس از ادای نماز جمعه توسط سازمان مجاهدین خلق به شهادت رسید

دربخشی از اطلاعیه امام خمینی به مناسبت شهادت آیت‌الله صدوقی آمده است: «این‌جانب دوستی عزیز که بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک کردم از دست دادم و اسلام خدمتگزاری متعهد را، و ایران فقیهی فداکار، و استان یزد سرپرستی دانشمند را از دست داد.

آیت‌الله سید محمدکاظم طباطبائی یزدی

یکی از شخصیت‌های برجسته شیعه که طی سده اخیر بر حیات علمی و سیاسی شیعیان تأثیر انکارناپذیری دارد و کتاب فقهی ایشان یکی از مهم‌ترین منابع فقهی شناخته‌شده، مرحوم سید محمدکاظم یزدی است.

مرحوم آیت‌الله سید محمدکاظم طباطبائی یزدی، معروف به صاحب عروه، به سال 1247 ق (1256، بنا به اختلاف اقوال) در ده کَسْنَویّه یزد که اینک جزو شهر شده در خانواده‌ای کشاورز چشم به جهان گشود وی دروس مقدماتی را در مدرسه علمیه دو منار یزد گذراند؛ سپس برای فراگیری سطوح بالاتر راهی مشهد شد.

در آنجا، هیأت و ریاضیات را آموخت و آنگاه به اصفهان آمد و از محضر علمای وقت؛ شیخ محمدباقر نجفی، (پدر بزرگوار آقا نجفی اصفهانی و حاج‌آقا نورالله)، سید محمدباقر خوانساری (صاحب «روضات الجنّات»)، آیت‌الله میرزا محمّدهاشم چهارسوقی و آیت‌الله ملامحمدجعفرآبادی، کسب علم و فضل نمود و از مرحوم نجفی اجازه اجتهاد گرفت.

سید در سال 1281 ق وارد حوزه نجف اشرف شد. ورودش با وفات شیخ اعظم مرتضی انصاری و انتقال مرجعیت به میرزای شیرازی مصادف بود. آن بزرگوار از محضر فقهای بزرگی هم چون میرزای شیرازی، شیخ مهدی جعفری، شیخ راضی نجفی (فرزند شیخ محمدجعفر)، شیخ مهدی جعفری و آیت‌الله شیخ مهدی آل کاشف الغطا کسب فیض کرد تا آن‌که خود مستقلاً در نجف به تدریس و تعلیم فقه و سایر علوم پرداخت و دیری نگذشت که از بزرگ‌ترین مراجع عصر خود شد؛ به‌ویژه پس از درگذشت مرحوم آخوند خراسانی، اکثریت قاطع شیعیان جهان، مقلد و مطیع فتوای او شدند در خصوص مقام علمی سید همین بس که در دوران اخیر، تمام فقهای عظام آغاز مرجعیت خویش را نوعاً با نشر حواشی خویش بر کتاب فقهی ایشان، یعنی «عروة الوثقی» اعلام می‌کنند.

وی را سید عالمان امت و شیخ طایفه، پرچم‌دار تشیع و قطب آسیای شریعت شمرده‌اند. او را فقیهی دانسته‌اند که هیچ‌کس را یارای رقابت با وی نبود حوزه درسش آن‌قدر پربار و گیرا بود که نزدیک به دویست‌تا سیصد عالم در سر درس فقه حاضر می‌شدند.

میزان عشق و اعتقاد مردم به سید به‌اندازه‌ای بود که صحرانشینان از خاک‌پای او برداشته و با خود به چادر می‌بردند و در کیسه ریخته، هنگام سوگند خوردن برای اثبات حقانیت خود به آن قسم می‌خوردند.

آیت‌الله طباطبایی یزدی، در روز 28 رجب سال 1337 / 18 اردیبهشت 1297 در اوج رهبری مبارزات شیعیان عراق علیه سلطه استعمار انگلیس، براثر بیماری ذات الریّه درگذشت و در شهر نجف در باب طوسی صحن مرتضوی به خاک سپرده شد.

علامه محمد تقی مصباح یزدی

محمد تقی مصباح یزدی در سال ۱۳۱۳ در یزد دیده به جهان گشود. وی تحصیلات مقدماتی حوزوی را در یزد به پایان رساند و برای تحصیلات تکمیلی علوم اسلامی عازم نجف شد; ولی به علت مشکلات فراوان مالی، بعد از یکسال برای ادامه تحصیل به قم هجرت کرد.

از سال ۱۳۳۱ تا سال ۱۳۳۹ در دروس امام راحل(قدس سره) شرکت و در همین زمان، در درس تفسیر قرآن، شفای ابن سینا و اسفار ملاصدرا از وجود علامه طباطبایی(رحمه الله)کسب فیض کرد.

وی حدود ۱۵ سال در درس فقه آیت الله بهجت مدظله العالی شرکت داشت. بعد از آن که دوره درسی ایشان با حضرت امام به علت تبعید حضرت امام قطع شد، معظّم له به تحقیق در مباحث اجتماعی اسلام، از جمله بحث جهاد، قضا و حکومت اسلامی، پرداخت.

وی در مقابله با رژیم معدوم پهلوی نیز حضوری فعّال داشت که از آن جمله، همکاری با شهید دکتر بهشتی، شهید باهنر و حجة الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی است و در این بین، در انتشار دو نشریه با نام‌های "بعثت" و "انتقام" نقش داشت که تمام امور انتشاراتی اثر دوم نیز به عهده معظم له بود.

سپس در اداره، مدرسه حقانی به همراه آیت الله جنتی، شهید بهشتی و شهید قدوسی فعّالیّت داشت و حدود ده سال در آن مکان به تدریس فلسفه و علوم قرآنی پرداخت.

از آن پس، قبل و بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی با حمایت و ترغیب امام خمینی (قدس سره)، چندین دانشگاه، مدرسه و مؤسّسه را راه اندازی کرد که از مهم ترین آنها می‌توان از بخش آموزش در مؤسّسه در راه حق، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و بنیاد فرهنگی باقرالعلوم نام برد.

وی ریاست مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله) را از جانب مقام معظم رهبری بر عهده داشت. در سال ۱۳۶۹ به عنوان نماینده مجلس خبرگان از استان خوزستان و از تهران به نمایندگی مجلس خبرگان برگزیده شده است.این شخصیت علمی دارای تألیفات و آثار متعددی در زمینه‌های فلسفه اسلامی، الهیّات، اخلاق و عقاید می باشد.

آیت الله مصباح سرانجام در ۱۲ دی ۱۳۹۹ دعوت حق را لبیک گفت.

محمدعلی اسلامی ندوشن

محمدعلی اسلامی ندوشن در سال ۱۳۰۴ در ندوشن یزد به دنیا آمد تحصیلات ابتدایی را نخست در مدرسه ناصرخسرو ندوشن، سپس مدرسه خان یزد، پس‌ازآن به دبستان دینیاری رفت و دبیرستان را تا سوم متوسطه در دبیرستان ایرانشهر یزد گذراند.

آنگاه برای ادامه تحصیل در سال 1323 به تهران عزیمت کرد و بقیه دوره متوسطه را در دبیرستان البرز به پایان رساند، سپس برای ادامه تحصیل وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و به دریافت لیسانس توفیق یافت.

پس‌ازآن به‌منظور تکمیل تحصیلات به اروپا عزیمت نمود. مدت 5 سال در فرانسه و انگلستان به اندوخته‌های علمی خود افزود و با گذراندن پایان‌نامه دکترای خود به نام «کشور هند و کامنولث» به دریافت دکترای حقوق بین‌الملل از دانشکده حقوق دانشگاه پاریس نائل آمد.

فعالیت‌های اسلامی ندوشن در دوران تحصیلات در اروپا، بیشتر آشنایی با زبان فرانسه و شرکت در سخنرانی‌های دانشگاه سوربن بود و به‌جز چند داستان کوتاه و چند قطعه شعر و پایان‌نامه دکترایش چیز دیگری ننوشت. دکتر شیرین‌بیانی استاد تاریخ دانشگاه تهران و نویسنده چندین کتاب تاریخی، همسر محمدعلی اسلامی ندوشن است.

محمدعلی اسلامی ندوشن در سال 1334 پس از بازگشت به ایران ، چند سال در شغل قاضی دادگستری خدمت کرد.

وی پس از ترک خدمت در دادگستری، به تدریس حقوق و ادبیات در برخی دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های عالی، ازجمله: دانشگاه ملی، مدرسه عالی ادبیات، مدرسه عالی بازرگانی و مؤسسه علوم بانکی پرداخت.

در سال 1348 به دعوت پروفسور فضل‌الله رضا (رئیس وقت دانشگاه تهران) به همکاری با دانشگاه تهران دعوت شد و بر اساس تألیفاتی که درزمینه ادبیات انتشار داده بود، جزء هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قرار گرفت و تدریس نقد ادبی و سخن سنجی، ادبیات تطبیقی، فردوسی و شاهنامه، شاهکارهای ادبیات جهان در دانشکده ادبیات و تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ ایران را در دانشکده حقوق برعهده گرفت و تا سال 1359 که به انتخاب خود از دانشگاه تهران بازنشسته شد، ادامه داشت.

محمدعلی اسلامی ندوشن، در شمار شاعران اندیشمند و نویسندگان توانا و برجسته‌ای است که از سال 1327اشعارش در مجله سخن و برخی از مجلات دیگر انتشار یافت و مورد توجه قرارگرفت.

دکتر ندوشن در مدت 50 سال بیش از 45 کتاب و صدها مقاله در باب فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی به رشته تحریر درآورده است.

تأسیس فرهنگ‌سرای فردوسی و انتشار فصل‌نامه هستی از اقدامات او درزمینه اعتلای فرهنگ و ادب فارسی است.

استاد مهدی آذر یزدی

مهدی آذر یزدی در سال ۱۳۰۱ در روستای خرمشاه در حومه یزد در خانواده‌ای تازه مسلمان با اجداد زرتشتی زاده شد. او از هشت سالگی همراه پدرش در زمین رعیتی کار کرد. در بیست سالگی از کار بنایی به کار در کارگاه جوراب بافی یزد کشیده شد. پس‌ازآنکه صاحب کارگاه جوراب بافی تصمیم به تاسیس دومین کتابفروشی شهر یزد گرفت، او را از میان شاگردان کارگاه به کتاب‌فروشی منتقل کرد. کار در کتابفروشیزمینه آشنایی او با اهالی شعر و ادب را فراهم کرد، و پس از مدتی به تهران نقل مکان کرد و در چاپخانه علمی واقع در خیابان ناصرخسرو مشغول به‌کار شد.

در سال ۱۳۳۵ و در سن ۳۵ سالگی، پس‌ازآنکه قصه‌ای از انوار سهیلی در چاپخانه توجه‌اش را به خود جلب کرد به فکر ساده‌نویسی قصه آنطور که مناسب کودکان باشد افتاد. این ایده، زمینه‌ساز خلق جلد اول کتاب قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب شد.

او ازدواج نکرد و هیچ‌گاه به کار دولتی هم مشغول نشد. او افزون بر نویسندگی به امور غلطگیری و فهرست اَعلام‌نویسی تا سال‌های آخر زندگی‌اش ادامه داد. او مدتی پیش از مرگ‌اش گفته بود که نوشته‌های دیگری هم دارد که به دلیل عدم صدور مجوز انتشار از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انگیزه تکمیل‌شان را از دست داده و آنها را ناتمام گذاشته است.

او در ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸ در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان آتیه تهران درگذشت.

رهبر معظم انقلاب با تجلیل از آثار مهدی آذر یزدی فرمودند: در زمان طاغوت «براى بچه‏ هاى کوچک، دستمان خالى بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددى، از دو سه جهت، همان چیزى است که من دنبالش می‌گردم.

استاد ایرج افشار یزدی

استاد ایرج افشار یزدی که در نزد اهل علم و فرهنگ دنیا با عنوان "کتابشناس"، "ایران‌شناس" و "یزد شناس" شهرت یافته است، در مهر سال 1304 از پدر و مادری یزدی به دنیا آمد و همواره به این سرزمین آبا و اجدادی خویش عشق می‌ورزید.

وی در سال 1312 آموزش دبستانی را در دبستان زرتشتیان آغاز کرد. تحصیلات خود را در رشته حقوق به پایان رساند و دوره دکتری را نیز دیده است.

افشار پس‌ازآن در مدرسه شاهپور تجریش و در دبیرستان فیروز بهرام تحصیلات متوسطه را پی گرفت و با اتمام این دروه در سال 1324 وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و در سال 1328 تحصیلات خود را با گرایش قضایی به پایان برد.

افشار مدتی به‌عنوان کتابدار وارد کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و با کسب تجربیات این دوره مدتی ریاست کتابخانه ملی را به عهده گرفت.

وی باوجود مال و مکنت پدری و وجود راه‎‎های مختلفی که می‎‎توانست در اقتصاد و گردش و تفریح و معیشت پیشه خود سازد، همه را یک‌سو نهاد و به تاریخ و ادب، پژوهش و کاوش در اسناد و فرهنگ وطن پرداخت.

"یادگارهای یزد"، کتاب گران‌سنگی که در دو جلد و بیش از دو هزار صفحه، شرح‌حال و توصیف آثار و ابنیه مختلف یزد را در برمی‌گیرد، مهم‌ترین اثر یزدشناسی این استاد برجسته است.

افشار از ذخایر ادبی و علمی کشور شمرده می‌شود و در فن کتاب‌شناسی و کتابداری بی‌مانند است.

این پژوهشگر برجسته حوزه ایران‌شناسی و مؤلف و مصحح آثار متعدد در این زمینه در روز پنجشنبه 18 اسفند89 به دلیل نوعی بیماری خونی که به قلب و ریه او آسیب وارده کرده بود، به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان جم تهران منتقل و در آنجا درگذشت.

در توصیف این پژوهشگر یزدی همین بس که حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب پس از دریافت خبر درگذشت وی فرمودند : ایرج افشار، ایران‌شناسی برجسته و پرکار بود.

کمال الدین میرحسین یزدی

کمال الدین میرحسین یزدی، معروف به قاضی و متخلص به منطقی نیز که در قرن نهم هجری شمسی می زیست دیگر شاعر نامور یزدی است که در صرف، معانی، نقد و تفسیر اشعار فارسی تخصص کافی داشت.

این شاعر در حکمت علمی ، طبیعیات، عرفان، تصوف ، ریاضی، فقه و حقوق نیز دستی بر آتش داشت ، ضمن آنکه اشعار زیبایی به زبان فارسی و عربی از وی به یادگار مانده است.

وحشی بافقی

وحشی بافقی ، معروف به شمس الدین محمد و متخلص به وحشی ، شاعر قرن دهم استان یزد هم در زمره معروفترین شاعران ادب فارسی بشمار می رود و هم اوست که پایه گذار "مکتب وقوع" در ادبیات فارسی است.

وحشی در سرودن اشعار عاشقانه، غزل ، رباعی، مثنوی، قطعه، قصیده و ترجیج بند ، پنج هزار و 237 بیت شعر از خود بر جا گذاشته است.

ناظر و منظور ، خلدبرین ، مکتوب نامه و دیوان اشعار ازجمله آثار به جا مانده از اوست.

فرخی یزدی

اما نامی ترین شاعر و سخنور یزدی که تا آخرین لحظه حیات خود از گفتن سخن حق دست بر نداشت و بر سر آن جان خود را گذاشت "فرخی یزدی" است.

سخنور شهیر ، میرزا محمد ، متخلص به فرخی، فرزند محمد ابراهیم یزدی در سال 1268 شمسی در خانواده ای زحمت کش به دنیا آمد و از همان دوران کودکی با رنج و ستم آشنا شد.

در 15 سالگی شعری بر ضد اولیاء انگلیسی مدرسه مرسلین یزد سرود و از آنجا اخراج و ناچار شد با کارگری معاش خود و خانواده را تامین کند.در سال 1288 شمسی با سرودن شعری علیه زعیم الدوله حاکم سمتگر یزد، خشم او را برانگیخت و دستور داد دهان حق گویش را دوختند.

فرخی یزدی از آن زمان برای پیوستن به دریای خروشان مبارزات ملت ایران، راهی تهران شد و نخست با جراید همکاری کرد و در سال 1300 شمسی امتیاز دادنامه طوفان را گرفت و با نوشتن مقالاتی علیه ستمکاران وقت، راهی زندان شد و مدتی در تبعید بسر برد. فرخی یزدی سرانجام نشریه "طوفان هفتگی" را برای انعکاس ذوقیات خود و دیگر ادبا پایه گذاری کرد.

در سال 1309 شمسی به اروپا رفت و در سال 1311 شمسی با نیرنگ تیمورتاش از آلمان به ایران آمد و پس از چند سال دوباره روانه زندان شد و سرانجام با تزریق سرنگ هوا به وی در 25 مهر 1318 به زندگی پر افتخارش پایان داده شد.

قالب های شعری فرخی یزدی غزلیات و رباعیات است.از این شاعر آزادیخواه، دیوان شعری در 400 صفحه با بیش از شش هزار بیت به یادگار مانده است.

میرزا محمد جیحون یزدی

میرزا محمد جیحون یزدی ملقب به تاج‌الشعرا یکی از شاعران مشهور یزدی دوره قاجار بود.

جیحون در سال ۱۲۱۶ خورشیدی در محله گازرگاه یزد زاده شد. نسبت او از سوی پدر به شاه شجاع، از امرای آل مظفر می رسد.. در نوجوانی صرف و نحو عربی و علم عروض را آموخت و همچنین به حرفه حکاکی نیز اشتغال داشت. او در دوره جوانی چند سالی را در هند و پس‌ازآن در بنادر جنوب سپری کرد و پس‌ازآن به عراق مهاجرت نمود.

جیحون سه سال نیز در اسارت ترکمنها بود. زمانی که جیحون در شیراز بود به نزد فرهاد میرزا معتمدالدوله رسید و مورد توجه او قرار گرفت و با واسطه فرهاد میرزا به تهران رفت و به حضور ناصرالدین شاه رسید. در اصفهان نیز ظل‌السلطان را ستود و لقب تاج‌الشعرا را از او گرفت.

برادر او سیحون یزدی پیشه طبابت داشت و به تاج الاطبا ملقب بود. از دیگر ممدوحان تاج‌الشعرا می‌توان به سهام‌السلطنه عرب، حاکم وسراج‌الملک امام‌جمعه یزد اشاره کرد. جیحون در سال ۱۲۶۱ خورشیدی در کرمان از دنیا رفت و در خواجه خضر به خاک سپرده‌شد.

البته این افراد بخشی از نام آوران و مفاخر یزد به شمار میروند و در گزارش های بعدی به تعداد دیگری از ستارکان آسمان کویر خواهیم پرداخت.

به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است

انتهای پیام/

حیران_ استان یزد

279337

مطالب مرتبط