نوبینوایی از راه می‌رسد

شاید با کلمات مختلفی بتوان وضع موجود را توصیف کرد ولی من از کلمه «نو-بینوایی» استفاده می‌کنم. نوبینوایی به معنای «احساس فراگیر فقیر بودن» در جامعه است. همه، حتی آنان که دارند، احساس می‌کنند که به شکلی فقیرند چون یا همین چند روز قبل فقیر بوده‌اند و کاملا با آن آشنایند یا همین چند روز بعد ممکن است دوباره فقیر شوند.
تصویر نوبینوایی از راه می‌رسد

به گزارش سایت خبری پرسون، فردین علیخواه در یادداشتی نوشت:

همکارم می‌گوید: وقتی تیوب خمیردندان تمام می‌شود با قیچی از وسط آنرا می‌بُرم. قبلا آنقدر تیوب را از قسمت‌های مختلف فشار داده‌ام که می‌دانم دیگر چیزی درونش باقی نمانده است ولی با این وجود می‌خواهم آخرین تلاشهایم را نیز صرف کنم.

او می‌گوید که وقتی بطری شامپو نیز به نصف می‌رسد آنرا با آب رقیق می‌کند. کاهش کیفیت آن دیگر برایش مهم نیست. هنگام تعریف، گاهی به زمین خیره می‌شود و خشم‌ را می‌توان در چهره‌اش دید. با هم درباره قشری صحبت می‌کنیم که حالا خمیردندان را از سبد مصرف خود حذف کرده است!

شاید با کلمات مختلفی بتوان وضع موجود را توصیف کرد ولی من از کلمه «نو-بینوایی» استفاده می‌کنم. نوبینوایی به معنای «احساس فراگیر فقیر بودن» در جامعه است. همه، حتی آنان که دارند، احساس می‌کنند که به شکلی فقیرند چون یا همین چند روز قبل فقیر بوده‌اند و کاملا با آن آشنایند یا همین چند روز بعد ممکن است دوباره فقیر شوند و این یعنی ترس از فقیر شدن، در عین چیرگیِ احساس فقیر بودن. احساس توأمان ثروتمند بودن و نبودن، فقیر بودن و نبودن، حاصل «اقتصادهای شَلَم‌شوربا» است. هیچ کس نسبت به آن جایی که هست اطمینانی ندارد. در پی هر شوک اقتصادی، نقش «شاه با گدا» به آسانی می‌تواند عوض شود. این روزها، بخشی شاید قابل توجه از جامعه بیش از پیش احساس فقیر بودن دارد. آنها مدام یا از اقلام مصرفی‌شان چشم می‌پوشند و یا به اقلامی با کیفیتِ پایین‌تر راضی می‌شوند. «کاهش مداوم انتظارات» از ویژگی‌های بارز نوبینوایی است. فراگیریِ «نگاه حسرت‌مندانه» به کالاهایی که قبلا به آسودگی مصرف می‌شدند ویژگی دیگر نوبینوایی است و معمولا هم با جمله «یادش بخیر همین...» آغاز می‌شود. نوستالژی، به معنای اندیشیدن به گذشته‌ای دور همراه با حسرت و اندوه است ولی معنای نوستالژی در ایران شامل یادآوری همراه با حسرتِ «همین چند ماه پیش» می‌شود.

چند دهه قبل در مطالعات مربوط به قشربندی اجتماعی اصطلاح «طبقه زیرین» یا آندر کلاس(1) بکار رفت. فرض اولیه آن بود که ما با یک طبقۀ پایین یکدست مواجه نیستیم بلکه در طبقه پایین نیز ‌مراتب مختلفی از فقر وجود دارد. این واژه عموما به افرادی اشاره داشت که در پایین‌ترین مراتب و در واقع در قعرِ طبقه پایین بودند! به نظر می‌رسد که بتوان این مفهوم را برای شرایط فعلی جامعه نوسازی کرد. این روزها تمامی «طبقه پایین» سال‌های قبل، به موقعیت «آندرکلاس» سقوط کرده است. منظور آنکه دیگر «آندرکلاس» به معنای پایین‌ترین مرتبه یا موقعیت در طبقه پایین نیست بلکه کل طبقه پایین جامعه تبدیل به «آندر کلاس» شده است. حال آنکه، کسانی که در سال‌های قبل در موقعیت «آندر کلاس» قرار داشتند(یعنی آندر کلاس‌های پیشین) به موقعیت جدید« خارج از طبقه»(اوت آو کلاس)(2) پرتاب شده‌اند. گمان جامعه‌شناختی‌ام آن است که طبقه متوسط با سرعت در حال عزیمت به سوی طبقه پایین سال‌های قبل است. «آندر کلاس‌ها» به موقعیت «اوت آو کلاس» پرتاب می‌شوند و طبقه متوسط جای آنان را می‌گیرد. پرسش آن است که آیا جامعه ایران به سمت جامعه‌ای دو طبقه؛ یعنی «آندر کلاس» و «اوت آو کلاس» در حرکت است؟ با تداوم و تشدید خروج طبقاتی و افزایش «اوت آو کلاس‌ها» آیا شورش‌های اجتماعی و اقتصادی گریزناپذیر خواهد بود؟

نوبینوایی در خصوص اندیشیدن به منبع محرومیت نیز ویژگی خاص دارد. هر چند پیش از این، ایرانیان کم و بیش حکومت‌ها را منبع محرومیت‌های خود می‌پنداشتند ولی گاهی نیز درباره تصمیمات اشتباه و نادرست خود در زندگی حرف می‌زدند. در واقع در ریشه‌یابی دلایل شکست و ناکامی، «سرزنش خود» در کنار « سرزنش سیستم» وجود داشت. ویژگی بارز «نوبینوایی» آن است که افراد مقصّر اصلی و به بیانی تنها مقصّر بینوایی خود را تصمیمات اشتباه سیستم می‌دانند و به همین دلیل می‌توان گفت که در «نوبینوایی» نارضایتی اقتصادی، سریع به نارضایتی سیاسی تبدیل می‌شود.

«نوبینوایی» با شکل خفیفی از تقدیرگرایی، و همچنین با شکلی از ناامیدی، با شکلی از کناره‌گیری و انفعال نیز همراه است. بخشی از جامعه ایرانی با توجه به بن‌بست‌های موجود، به تدریج فقیر شدن را سرنوشت خود می‌پندارد و این از منظر جامعه‌شناختی نگران‌کننده است.

مصرف، وقتی هست ممکن است رضایت از زندگی و رضایت از حاکمان را افزایش دهد ولی وقتی نیست ممکن است نتیجه‌ای معکوس داشته باشد. به همین دلیل پژوهشگرانی نظیر رابرت باکاک در کتاب «مصرف» معتقدند که اتحاد جماهیر شوروی به این دلیل فروپاشید که نتوانست پاسخ مناسبی به احساس ناکامی و محرومیت گسترده‌ای بدهد که ناشی از فقدان کالاهای مصرفی بود.

هنگام نگارش مطلب نگران بودم که مبادا زشتی فقر در پس کلمات انگلیسی و مفاهیم تحلیلی پنهان بماند.

278735

سازمان آگهی های پرسون