نگاهی به کتاب‌های عامه پسند در پرسون؛

سوپ زرد لای قفسه های کتاب! / ترویج ابتذال در رمان های «سمی»

می گویند کتاب غذای روح است اما باور کنید حتی این مطلب هم اغراق آمیز به نظر می رسد؛ برای درک بهتر این موضوع کافی است نگاهی به برخی از کتابهای موجود در بازار بیندازید. تعداد رمان های مبتذل نسبت به یک دهه پیش دو برابر شده است.
تصویر سوپ زرد لای قفسه های کتاب! / ترویج ابتذال در رمان های «سمی»

به گزارش سایت خبری پرسون، با وجود همه شواهد و مدارکی که در رابطه با چاپ نخستین کتاب وجود دارد اما باز هم به نظر نمی رسد که واقعا نخستین کتاب در چه تاریخی به رشته نگارش درآمده است.
کتاب همواره یکی از بزرگ‌ترین عناصری شمرده می شود که در بیداری و آگاهی انسان نقش بسیار زیادی ایفا می‌کند.
دکتر جو دیسپنزا محقق علوم مغزی و فیزیکی و نویسنده « کتاب ماورای طبیعی شدن» در کتاب خود می گوید هر بار که انسان شروع به مطالعه کتاب جدیدی می کند در واقع مدارهای جدیدی از میلیون‌ها نورون های عصبی در مغز وی شکل می گیرد. فرد کتابخوان می داند که دنیای آگاهی آنقدر بزرگ است که فقط با مطالعه کتاب می‌توان آن را کشف کرد.
انسانی که از خانه خود تکان نمی خورد اگر فقط کتاب بخواند انگار تمام دنیا را زیر پا گذاشته است.
برخی از نظریات جامعه شناسانه حاکی از آن است که اهمیت کتاب حتی بیشتر از اهمیت نوع تغذیه انسان است.
کتاب خواندن در هر شرایطی توصیه می شود حالا خواه روانشناسانه باشد یا فلسفی خواه. خواه رمان باشد و یا سیاسی و یا ورزشی و هنری.

ادبیات عامه پسند

یکی از شاخه‌های مهم ادبیات داستانی «رمان های عامه پسند» است. در تمام دنیا رمان‌های عامه پسند جایگاه بسیار وسیعی در میان تمامی کتاب های داستانی دارند.
این رمان ها در توصیفی به «دستگاه تولید رویا» تعبیر می شوند چرا که آیینه تمام قدی از رویاهای انسان به خصوص نسل جوان هستند.
آنها در طرق مختلف بازتاب دهنده امیال وسوسه انگیز افراد به شمار می روند و مخاطبان، تمایلات ذهنی و پنهانی خود را در این کتاب ها می یابند.
در رمان‌های عامه‌پسند همه چیز رویایی است؛ دختر های زیبا، پسر های زیبا و عشق های آتش. شاید هم برعکس، یعنی همه چیز برعکس باشد. یعنی اینکه داستان مملو از اتفاقات بد و ناگوار و رویدادهای غم انگیز باشد.
این رمان ها می‌توانند موضوعات دیگری را هم در بربگیرند ؛ موضوعاتی همانند ثروت، بزه، ایثار و فداکاری، اعتیاد، چالش های اجتماعی، مهاجرت و سایر موضوعات.
در ایران حوزه داستان های عامه پسند قدمتی طولانی دارد. از قبل از انقلاب تا بعد از آن این جریان ادامه دارد و خواهد داشت.
برای دهه پنجاهی ها و حتی دهه شصتی ها نام هایی همچون فهیمه رحیمی ، ر اعتمادی، نسرین ثامنی و ده ها نمونه موفق و ناموفق دیگر کاملا آشنا و حتی محبوب است.
در میان انبوه نمونه‌های خارجی یکی از بزرگترین و برجسته ترین نام ها در سال های اخیر جوجو مویز است؛ نویسنده‌ای که آثارش همچون من پیش از تو ، من پس از تو و هنوز هم من او را به یکی از ثروتمندترین نویسندگان بریتانیایی و حتی جهان تبدیل کرد.
برخلاف نظریه های بسیاری از ادبیات شناسان هرگز نمی توان مقوله عامه پسند را از ادبیات داستانی جدا کرد. در غیراینصورت با مفهومی کاملاً ناقص مواجه هستیم. ادبیات داستانی بدون رمانهای عامه پسندانه بسیاری از طرفداران خود را از دست میدهد. بسیاری از افرادی که در جهان کتاب مطالعه می‌کنند هیچ موضوع دیگری به غیر از کتاب‌های عامه پسند را بر نمی تابند. با وجود اینکه کتاب‌های عامه‌پسند یکی از سطح پایین ترین شاخه های ادبیات به شمار می‌آید اما به هیچ عنوان نمی‌توان آن را حذف کرد چون مخاطبان بیشماری دارد. در ایران نیز ادبیات عامه پسند مخاطبان خودش را دارد. اگر سری به کتاب فروشی های بزرگ زده باشید میدانید که رمان های عامه پسند با برچسب «رمانهای فارسی» از سایر کتاب‌های داستانی جدا گانه قرار داده شده اند.
هرچند جایگاه داستان های عامه پسند آن بسیار مهم است اما در این میان آثاری وجود دارد که واقعا حتی ارزش یک بار خواندن را هم ندارند. در واقع آن قدر غیرمنطقی هستند که حتی از زمره ادبیات عامه پسند آن هم خارج شده اند.
این آثار کدام هستند و چرا آنها را نباید خواند؟ سوال مهم دیگر این است که چگونه آنها را با رمان های عامه‌پسند اشتباه نگیریم؟!

جهل و تعصب

شاخه ای از داستان های عامه پسند به موضوعاتی کاملاً دور از عقل و منطق می پردازند. عشق آتشین بین دختر و پسرهای پولدار و فقیر و بالعکس.
دختر پوست سفیدی دارد و اکثر مواقع چشمانش به رنگ آبی است. پسر نیز بسیار جذاب است و مغرور بودن از ویژگی های ثابت او در رمان‌های عامه پسند به شمار می آید.
تا اینجای کار اشکالی ندارد اما برخی از مولفه های به کار رفته در این رمان ها برای مخاطبان اکثرا کم سن و سال واقعا بدآموزی دارد.
دختران در این رمان ها موجوداتی منفعل، ضعیف و بی استعداد هستند که تمام آرزو و اهدافشان رسیدن به یک پسر است. این دختران هیچ هنری ندارند و در برخی از موارد آن چنان از خود باخته و بی انگیزه هستند که در دفعات متعدد بارها در کتاب ذکر می‌شود که قصد خودکشی دارند، آن هم فقط به این دلیل که نمیتوانند به عشقشان برسند.
پسران این داستان ها هم اکثراً مردانی شهوتی، بداخلاق و مغرور هستند که در زندگی هدف خاصی جز رسیدن به یک دختر ندارند.
نکته بسیار منفی دیگر در این رمان ها اعمال خشونت از سوی مرد داستان به زن داستان است و نکته بدتر از آن این است که زن اصولاً از خشونت مرد لذت می برد. او بی اختیار ، کند ذهن، ابله و هوس باز است. باور کنید در بسیاری از کتاب‌های عامه پسند این ویژگی های ثابت بسیاری از دخترانی است که برای رسیدن به عشق خود دست به هر کاری می زنند!
زنان در داستان های عامه پسند به موجوداتی ضعیف النفس و بسیار سطح پایین تر از مردان توصیف می شوند.
و نکته بسیار بدتر این است که مخاطبان کم سن و سال این رمان ها از خواندن چنین داستان های بی منطقی لذت می‌برند و شاید اصلاً از آن تبعیت کند.

جریان پسر پولدار و مغرور و البته دختر زیبا اما کند ذهن و احمق مدت های طولانی است که خود را در قالب داستان های عامه پسند به قفسه های کتابخانه ها تحمیل کرده است. شرم آور است که در برخی از این کتاب‌ها دختر از این که مورد تعرض جنسی یک پسر قرار گرفته لذت می برد!

چاه نفت!

۳۰ سال بیشتر ندارد اما دست‌کم ۷ رمان بسیار طولانی نوشته است. رمان‌های او کمتر از ۵۰۰ صفحه نیستند و و تقریباً تمامی آنها در رابطه با عشق آتشین و غیرعادی بین یک دختر و پسر است؛ دختران و پسرانی که بسیار هم زیبا و خوش قیافه هستند! نکته بسیار جالب این است که شهوت و ارتباط با دختر زیر ۱۸ سال یکی از ویژگی‌های ثابت این رمان هاست و نکته شگفت آورتر این است که انگار این رمان ها از هیچ فیلتری رد نشده اند و بدون هیچ مانعی مجوز چاپ گرفته اند.

رمان دیگر هم که ماجرای عشق و علاقه شدید بین یک مرد سن و سال دار و یک دختر ۱۶ ساله است به راحتی موضوع تجاوز توصیف می کند و ارتباط با دختری که زیر سن قانونی است و بسیار عادی جلوه می دهد.

این دسته از رمان ها مخاطبان بسیار زیادی دارند و ناشران و حتی کسانی که متولی انتشار آنها در فضای مجازی هستند به آنها به چشم چاه نفت نگاه می‌کنند و آنها به فروش میرسانند. داستان پسر غیرتی و دختر کندذهن و ضعیف همیشه مخاطبان خودش را در میان رمان‌های عامه پسند به خصوص در میان قشر جوان و نوجوان دارد.

رسالت داستان های عامه پسندانه

رمان های فارسی قرار است جهت سرگرمی باشد نه بدآموزی. این رمان ها برای آن است که فرد به دور از هر گونه هیاهو یک گوشه بنشیند و اوقات فراغت خود را با موضوعی که به آن علاقه‌مند است پر کند نه اینکه در این دست از داستان ها به طور کامل با موضوعات غیراخلاقی آشنا شود.
در رمان های عامه پسند ذهن بدون هیچ چالشی جملات را تجزیه و تحلیل می کند و چشم روی جملات می لغزد.
بر خلاف آثار فاخر داستانی ذهن نیاز ندارد بر روی یک جمله مکث کند تا معنای آن را بهتر متوجه شود.
اعتقاد بر این است که رمان های عامه پسند آن شکل تنزیل یافته ادبیات است. حتی برخی پا را فراتر گذاشته اند و مقوله عامه پسند را موضوعی جداگانه از ادبیات تلقی می کند.
کتابخوان ها حتی خواندن این دسته از کتاب ها را مایه شرمساری می دانند و هیچ ارزش ادبی برای این دسته از کتاب ها قائل نیستند.
شاید برخی از کتاب‌های سمی موجود در قفسه های رمان های فارسی در این امر دخیل است.
زمانی رمان عامه پسند در ایران تداعی گر کتاب‌های همچون بامداد خمار بود اما اکنون قفسه رمان های فارسی فروشگاه های کوچک و بزرگ کتاب مملو از داستان هایی سمی با موضوع تجاوز، ارتباط با دختر زیر ۱۸ سال و داستان های بسیار پیش پا افتاده و مبتذل است.
با تمام این طرز تلقی منفی نسبت به رمان‌های عامه پسند می‌توان به آن نگرش مثبت داشت به عنوان مثال برخی از آثار گابریل گارسیا مارکز و همچنین داستایوفسکی نیز عامه پسند هستند اما این کجا و آن کجا!
نویسندگانی همچون هوشنگ مرادی کرمانی و زویا پیرزاد نیز آثاری دارند که ضمن برخورداری از ارزش ادبی برای عوام و خواص قابل درک و موردپسند هستند. پس هم می توان آثار عامیانه نوشت و هم ارزش ادبی آن را حفظ کرد.
اما در میان انبوه کتاب های عامه پسندانه، در برخی از آثار هم ارزش ادبی فراموش شده است و هم محوریت عامه پسند بودن! همه چیز به این ارتباط دارد که چگونه یک رمان مبتذل پانصد صفحه ای را در تیراژ بالایی به مخاطب فروخت.
در شرایطی که بسیاری از رمان های فارسی به راحتی و بدون هیچ فیلتری چاپ می شوند بسیاری از آثار و اشعار برجسته نویسندگان جوان سال ها در نوبت چاپ می مانند و یا اینکه ناشران برای چاپ آنها درخواست پول از نویسندگان و شاعران می کند.
به هر روی آنچه که ما در قفسه های رمان های فارسی در کتابفروشی ها میبینیم هیچ شباهتی به رمان عامه پسند ندارد و چیزی نیست جز تلاشی مبتذل برای فروش کتابی مملو از بدآموزی....

278471