به گزارش سایت خبری پرسون، مهرداد خدیر در یادداشتی نوشت:
علی مطهری برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 اعلام کاندیداتوری کرده است. هر چند هنوز مهلت قانونی ثبتنام در وزارت کشور شروع نشده اما معمول است که نامزدهای مشهور جلوتر از آن از تصمیم خود به کاندیداتوری خبر می دهند یا حامیان، آنان را فرامیخوانند.
تا پیش از مجلس هشتم او بیشتر به عنوان شخصیتی فرهنگی شهرت داشت. پس از آن اما نه تنها در جایگاه فرزند و متولی حفظ و نشر آثار ایدئولوگ جمهوری اسلامی که به عنوان نمایندۀ صریحاللهجۀ سه دورۀ پیاپی مجلس شورای اسلامی و نایب رییس مجلس دهم، شهرت سیاسی فراوانی یافته و غیبت او در مجلس کنونی به خاطر آن است که تیغ تیز شورای نگهبان سراغ او هم رفت اگر چه این دیدگاه هم وجود دارد که کاهش فاحش نرخ مشارکت در انتخابات دوم اسفند 1398 چنان بود که بعید نبود در صورت تأیید صلاحیت نیز به خاطر بی اعتنایی اکثریت مردم به اصل انتخابات و نه از سر ناخرسندی از او انتخاب نمی شد.
مطهری که به عنوان چهرهای اصولگرا وارد مجلس هشتم شده بود خیلی زود انتقادات خود از محمود احمدینژاد را علنی کرد و در همان آغاز زمینۀ استیضاح علی کردان وزیر کشور دولت اول او به خاطر مدرک جعلی را فراهم آورد و پس از آن نه تنها از اصول گرایی احمدینژادی که از دیگر نحلههای آن نیز فاصله گرفت و در سال 1394 در حالی در فهرست اصلاحطلبان قرار گرفت که هیچ گاه به عنوان چهرۀ اصلاحطلب شناخته نشده است و خود نیز اصرار ندارد این گونه شناخته شود. هم به خاطر مواضع فرهنگی و هم ترجیح فعالیت انفرادی سیاسی و صرفا بر اساس تشخیص اخلاقی و دینی.
اگر روزگاری علی مطهری بیشتر به عنوان فرزند شهید مطهری یا برادر همسر علی لاریجانی شناخته میشد اکنون شخصیت مستقلی از او در افکار عمومی ترسیم شده چندان که اگر او و احمدینژاد تأیید شوند و بخواهند مناظره کنند احمدینژاد نمیتواند نسبت خانوادگی مطهری با لاریجانی را پیش بکشد.
حالا این نمایندۀ 12 ساله و نایب رییس پیشین مجلس برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 اعلام آمادگی کرده است. کاندیداتورییی که هم میتواند چالشی برای حاکمیت، شورای نگهبان و اصلاح طلبان باشد و هم فرصتی برای هر سه.
چالش برای حاکمیت نه از این حیث که رفتارهایی چون احمدی نژاد از او سر بزند و کار او به تقابل بکشد که مطلقا چنین روحیهای ندارد. بلکه از این رو که اگر مجال حضور به او داده نشود با رویکرد مشارکت حداکثری سازگار نیست. ضمن این که مشخص میشود دایره آنقدر تنگ شده که وفادارترین فرد به گفتمان ایدئولوگ جمهوری اسلامی را هم برنمیتابد.
فرصت هم به این سبب که جدای دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا به صحنه آمده و قابلیت افزایش نرخ مشارکت را دارد.
دو رویکرد به انتخابات 1400 مشهود است: رویکرد اول این که چنان فضایی از نومیدی و سنگاندازی به راه افتد که به تعبیر رییس جمهور روحانی «به مردم القا شود رییس جمهور کارهای نیست و در این صورت بگویند مگر بیکاریم که برویم پای صندوق رأی و رییس جمهوری انتخاب کنیم تا سیبل مخالفان شود» و چنان لای منگنه قرار گیرد و نتواند تصمیمات کلان بگیرد که از شرکت در انتخابات احساس بیثمری دست دهد و در نتیجۀ اکتفا به حضور اقلیت وفادار، فرد مورد نظر را به ریاست جمهوری برسانند.
رویکرد دوم کاهش فاحش نرخ مشارکت در انتخابات 98 را تهدیدی برای امنیت ملی تلقی میکند و حضور گستردۀ مردم را مهمتر از نتیجه میداند. با رویکرد دوم، حضور علی مطهری بیتردید یک فرصت است.
چالش برای شورای نگهبان از این رو که اگر بخواهند مانند مجلس یازدهم رد کنند تکرار همان دلایل قابل قبول نیست. چون نه مشکل مالی داشته نه اخلاقی و تنها به سبب سه اظهار نظر صلاحیت او را پس از سه دوره نمایندگی رد کردند در حالی که طبق قانون اساسییی که شورای نگهبان، مأمور نگهبانی از آن است نمایندگان در اظهارنظر در همۀ موضوعات، آزادند.
آن سه اظهار نظر که به دل آقایان جنتی و کدخدایی ننشست دیدگاه های متفاوت مطهری با آنان دربارۀ نوع رفتار با دکتر یزدی، 9 دی و حصر بود. همین! این هم در حالی است که قانون اساسی به صراحت تفتیش عقاید را ممنوع اعلام کرده است.
اگر هم تأیید کنند آنگاه پرسیده خواهد شد چگونه است که برای مجلس و به عنوان یکی از 290 نفر تأیید نشد ولی برای عالی ترین مقام رسمی پس از رهبری تأیید شد؟
این رویکرد البته مسبوق به سابقه است چندان که بهزاد نبوی گفت یکی در میان مرا تأیید و رد می کنند! یا کافی است بدانیم وزیر اطلاعات که خود یکی از مراجع چهارگانه اعلام نظر دربارۀ صلاحیتهاست یک بار قبل از وزارت، رد صلاحیت شده بود. با مزهتر از همه ماجرای مرحوم رضا زوارهای است که سالها عضو شورای نگهبان بوده و صلاحیت دیگران را تأیید و رد می کرده و خود در سال 1376 کاندیدای ریاست جمهوری و رقیب سید محمد خاتمی و ناطق نوری و ری شهری شد و چند سال بعد رد. خیاط هم در کوزه افتاد و خودش هم رد شد!
چالش برای اصلاح طلبان هم از این جهت که تصمیم نهایی برای نوع شرکت (با نامزد اختصاصی یا ائتلافی یا دور شدن از آن به خاطر احساس بیمعنی شدن انتخابات با ساز و کار استصوابی و دخالت نهادهای متعدد در میان مردم و نخبگان) را به نهاد اجماع ساز مرکب از 30 شخصیت حقوقی و 15 چهرۀ حقیقی سپرده اند و حضور علی مطهری با فعالیت آنان تداخل دارد.
به این معنی که اگر به نامزد واحدی برسند با علی مطهری چه کنند و اگر نامزدی اختصاصی باقی نماند ولی علی مطهری بماند از او حمایت کنند یا نه؟
فرصت هم به این خاطر که اگر برجام احیا شود و بر اوضاع اقتصادی و معیشتی اثر بگذارد و مردم نگران سرنوشت برجام شوند و نامزد اختصاصی در صحنه باقی نماند شاید و تنها شاید و تازه اگر به آقای مطهری مجوز داده باشند می تواند یک گزینۀ مطلوب یا ناگزیر برای اصلاح طلبان هم باشد.
با این اوصاف است که می توان گفت ورود علی مطهری به صحنه را هم از منظر چالشها میتوان بررسید و هم از حیث فرصت هایی که تولید میکند.
هر چند که خود او چهرهای تکلیفگراست و فارغ از قضاوتها آنچه را به صلاح میداند میگوید و عمل میکند اگرچه مهمترین پرسش ها دربارۀ انتخابات 1400 نه نام افراد که این موارد است: مردم تا چه حد تصمیم به مشارکت دارند و احساس میکنند کاری معنیدار به حساب میآید، رییس جمهوری منتخب تا چه حد میتواند اثرگذار باشد و تا چه اندازه مجال رقابت داده میشود.
منبع: عصر ایران